انسانیت. [ اِ نی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِ مص ) مردمی. آدمیت. ( یادداشت مؤلف ). || تربیت و اخلاق نیک که از مشخصات انسان است. ( فرهنگ فارسی معین ). مردمی و مروت و تمدن و تربیت و ملایمت و خوش خلقی و ادب. ( ناظم الاطباء ). - بی انسانیت ؛ بی تربیت و بی ادب. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه انسانیت در فرهنگ معین
(اِ یَّ ) [ ع . ] (مص جع . ) ۱ - نوعدوستی ، انسان بودن . ۲ - اخلاق نیک .
معنی کلمه انسانیت در فرهنگ عمید
۱. انسان بودن. ۲. (اسم ) رفتار و کردار خوب مطابق اصول اخلاقی.
معنی کلمه انسانیت در فرهنگ فارسی
مردمی، خوی آدمی، تربیت وادب وعاطفه واخلاق نیکو ( مصدر ) ۱ - مردمی انسان بودن . ۲ - تربیت و اخلاق نیک که از مشخصات انسان است .
معنی کلمه انسانیت در دانشنامه عمومی
انسانیت (فیلم ۱۹۵۵). انسانیت ( انگلیسی: Insaniyat ) یک فیلم به کارگردانی اس. اس. واسان است که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به دو آناند، دیلیپ کومار، و بینا رای اشاره کرد. انسانیت (فیلم ۱۹۹۴). انسانیت ( به هندی: Insaniyat ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۴ و به کارگردانی تونی جونجا است. در این فیلم بازیگرانی همچون آمیتاب باچان، سانی دیول، راوینا تاندون، جایا پرادا، چانکی پاندی ایفای نقش کرده اند. انسانیت (فیلم ۱۹۹۹). انسانیت ( فرانسوی: L'humanité ) فیلمی در ژانر جنایی به کارگردانی برونو دومو است که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به سورین کنیل اشاره کرد. این فیلم در پنجاه و دومین جشنواره فیلم کن برنده جایزه بزرگ شده است.
معنی کلمه انسانیت در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] از ویژگی های انسان مومن داشتن انسانیت است. یکی از ویژگی های انسان که با حساب های مادی جور در نمی آید تفکیک انسانیت از انسان است؛ یعنی انسان چیزی است و انسانیت چیز دیگری است و این خاص انسان است؛ زیرا هر حیوانی از صفتش انفکاک ناپذیر است؛ مثلاً نمی شود پلنگی را پیدا کنیم که صفت پلنگی و پلنگ بودن را نداشته باشد اما این امکان وجود دارد که انسان هایی یافت شوند که صفت انسانیت نداشته باشند و اتفاقا از این قبیل آدم ها به وفور یافت می شود. یعنی این که یا از صفت انسانیت دورند یا از این صفت ارزنده بی بهره اند. سر مطلب این است که: اولاً: معیار انسانیت و آن چه به انسان شخصیت می دهد مادی و محسوس و همراه با بدن انسان نیست تا هر کسی که بدن دارد آن را داشته باشد بلکه غیر مادی و از سنخ معنویات است. ثانیاً: این اموری که انسانیت انسان را تشکیل می دهند فقط به سعی خود انسان ساخته می شود نه به دست طبیعت، از این روست که می توان انسان منهای انسانیت یافت. ملاک و معیار انسانیت به راستی به چه کسی می توان انسان گفت: آیا کسی که فقط ظاهر و صورتی از انسانیت را دارد به او می توان نام انسان نهاد. به بیان دیگر ملاک ها و معیارهای انسانیت کدام است؟ به طور کلی انسان ها از لحاظ فیزیکی و زیست شناسی با یکدیگر مساوی هستند اما آن چه که این ظواهر یک سان را از یکدیگر متمایز میکند امور اکتسابی شامل مسایل فکری، روحی و روانی است که دراین باره نظریات مختلفی ارائه شده و ما در این جا به نحو اجمال مهم ترین آن ها را بیان می کنیم: ← علم و دانش عرفای اسلامی کمال انسان را در سیر و سلوک الی الله و رسیدن به لقاءالله می دانند و از نظر فیلسوفان و حکمای اسلامی کمال انسان، یکی در حکمت است و دیگر در عدالت. مقصودشان از عدالت، عدالت اخلاقی است (عدالت اجتماعی تابع عدالت اخلاقی است) یعنی در میان قوا و غرائز انسان تعادل و توازن بر قرار باشد و این قوا و غرائز تحت حکومت قوّه عاقله باشد؛ یعنی عقل مسلّط بر سائر قوا و غرائز باشد. پس انسان کامل از نظر حکما، انسانی است که عقلش در مسائل علمی و نظری حکیمانه باشد و در مسائل عملی انسانی معتدل باشد؛ یعنی دارای اخلاق نیک باشد. از طرفی می توان گفت همه این موارد، معیارهای انسانیت است و نباید تنها یک معیار را ملاک قرار دهیم. در آموزه های دینی اسلام به همه این موارد اشاره شده و به برخی از موارد که اهمیت بیشتر دارد تأکید بیشتری شده است. مراد از انسانیت انسان ...
معنی کلمه انسانیت در ویکی واژه
umanità نوعدوستی، انسان بودن. اخلاق نیک.
جملاتی از کاربرد کلمه انسانیت
نقش انسانیت ما ستر حال ما بس است جامهٔ دیبا و کمخا گر نباشد گو مباش
و گروهی دیگر گویند: «انسان جزوی است نامُتجزّی و محل آن دل است که قاعدهٔ همه اوصاف آدمی ان است.» و این هم محال است؛ که اگر یکی را بکشند و دل از وی بیرون کنند هم اسم انسانیت از او ساقط نشود، و پیش از جان به اتفاق در قالب آدم دل نبود.
همچنین بر اساس برخی از آمارها، نزدیک به ۵۰ درصد از جمعیت ایران در نظام جمهوری اسلامی ایران، دینناباور (اعم از: خداناباور، انسانیتگرا، ندانمگرا، معنویتگرا و عرفانگرای دینناباور…) شدهاند. نیویورکمگ دربارهی این نظرسنجی مینویسد برخی محافل رسانهای و آکادمیک این نظرسنجی و روش آن را فاقد دقت و اعتبار لازم دانستهاند.
السدیر مکاینتایر در کتابش تحتعنوان در پی فضیلت، صورتبندی کانت از جهانشمولیت را مورد انتقاد قرار میدهد و معتقد است ضابطههای مبتذل و غیراخلاقی مثل «در سراسر زندگیتان به تمامِ عهدهای خود غیر از یکی پایبند باشید» هم میتوانند از این آزمون سربلند بیرون بیایند. او همچنین صورتبندی کانت از انسانیت بهعنوان هدفِ فینفسه را زیر سؤال میبرد و اعتقاد دارد کانت هیچ دلیلی برای عدم رفتار با دیگران بهعنوان وسیله ارائه نمیدهد: ضابطهٔ «هر کسی جز من وسیله باشد» هر چند غیراخلاقی به نظر میرسد، تعمیمپذیر و جهانشمول است.
از میدان لحظه میدان وقت زاید. قوله تعالی: «جئت علی قدر یا موسی». وقت آنست که جز حق در نگنجد. مردان در آن وقت سهاند: وقت یکی سبکست چون برق، و وقت یکی پاینده است، و وقت یکی غالب است. آنچه چون برقست غاسلست شوینده؛ و آنچه غالبست قاتل است کشنده. اما آنچه چون برقست از فکرت زاید، و آنچه پاینده است از لذت ذکر زاید، و آنچه غالبست از سماع نظر زاید. آنچه چون برقست دنیا فراموش کند، تا ذکر آخرت روشن کند؛ و آنچه پاینده است از آخرت مشغول کند، تا حق معاین گردد؛ و آنچه غالبست رسوم انسانیت محو کند، تا جز حق جل جلاله نماند.
الا ای غافل از حال خود ای بیچاره انسانی کز انسانیتت محروم دارد خوی حیوانی
او کارش را با تهیه موسیقی برای مانسانیتا شروع کرد و یکی از نخستین تهیهکنندگان موسیقی در اسپانیا محسوب میشود که موسیقی الکترونیک، موسیقی راک و ارکستر را ادغام کرد و با هم بهکار گرفت.
علاوه بر اینکه اگر آن شخصی که بدی کرده او را از انسانیت فی الجمله بهره ای هست از سکوت و مکافات نکردن بیشتر تنبیه و تأدیب می شود، و اثر الم و شرمساری و خجالت او بیشتر از انتقام توست و اگر از انسانیت بی بهره و بی نصیب است تلافی تو نیز چندان اثری در او نمی کند، بلکه هر چه نسبت به او گوئی تفاوتی در حال او هم نمی رسد و تو باز مقابله و برابری با او ضایع و بی وقع می گردی زیادتر از آنچه آن شخص با تو کرده بلی:
این سان مسئولیت ما بسیار بزرگتر از آن است که فکر میکنیم؛ زیرا مسئولیت من همهٔ انسانیت را ملتزم میکند. به این ترتیب من مسوول خودم و همگان هستم. من تصویری خاص از انسان میسازم که خودم آن را برگزیدهام. من با گزینش خودم همه را برگزیدهام.
در عصری که انسانیت ترک مردی میگوید.
عروس تا قبل از مراسم پاگشا یا پاواکنی ٬که جشن مهمانی آن را خانوادهٔ عروس بر پا میدارند، حق ندارد مگر به ضرورت از حجله پا بیرون بگذارد. این عمل بدان معناست که عروس برای همیشهٔ عمر حق ندارد پای از حریم عزت خانواده و انسانیت بیرون بگذارد. پس از مراسم پاگشا که عروس و داماد و خانوادهٔ داماد برای مهمانی به خانهٔ پدر عروس دعوت میشوند، عروس و داماد حق دارند به خانهٔ هر یک از اقوام که دعوت بشوند بروند و بدین گونه زندگی مشترک و آزاد آنها شروع میشود.
پس این جمله که یاد کردیم اوصافاند و لامحاله صفت را موصوفی باشد تا بدان قایم بود؛ از آنچه صفت به خود قایم نباشد، و معرفت آن صفت جز به شناخت جملهٔ قالب معلوم نگردد و طریق شناختن آن، بیان اوصاف انسانیت باشد و سر آن و اندر حقیقت انسانیت مردمان سخن گفتهاند که تا این اسم چه چیز را سزاوار است. و علم این بر همهٔ طالبان حق فریضه است؛ از آنچه هر که به خود جاهل بود به غیر جاهلتر بود و چون بنده مکلف بود به معرفت خداوند عزّ و جلّ معرفت خود ورا بباید تا به صحت حَدَثِ خود قِدَم خداوند عزّ و جلّ بشناسد و به فنای خود بقای حق تعالی وی را معلوم گردد و نص کتاب بدین ناطق است؛ کما قال اللّه، تعالی: «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ ابراهیمَ الّا من سفه نَفسَه (۱۳۰/البقره)» ای جَهِلَ نفسه.
برخی روزنامههای بریتانیا مانند گاردین و جزبل گزارش کردهاند که تعداد زنان و سلبریتیهای زن که فمینیسم را رد میکنند افزایش یافتهاست و به جایش به انسانیت رو میآورند. تعدادی از زنان که خود را انسان و آنتیفمینیست خواندند در پاسخ به سخنرانی سناتور فمینیست استرالیایی پنی ونگ در مقالهای در مجله گاردین استدلال کردند که فمینیسم یک ایدئولوژی تبعیضآمیز است و زنان را به صورت قربانی نشان میدهد.
برابر پارسیِ واژهٔ انسان واژهٔ «مردم» است. ریشهٔ واژهٔ مردم واژههای مَرِتَ، مَرِثَ، مَردْ یا مَرتو است که واژههای مردم، مردمان و دیگر واژههای همپیوند از آن ساخته شدند. واژهٔ مردم ریشه در زبانِ پهلویِ اشکانی و پهلویِ ساسانی و فارسیِ باستان دارد و ریشهٔ همهٔ این واژگان از زبانِ اوستایی برآمده است. واژهٔ مردم در شاهنامهٔ فردوسی بارها آمده است مانند این رج در آغاز شاهنامه ـ گفتار اندر آفرینش مردم: چو زین بگذری مردم آمد پدید / شد این بندها را سراسر کلید؛ که مردم در این رج یا بیت یعنی انسان. یا در این رج: هنر، مردمی باشد و راستی / ز کژّی بود کمی و کاستی: مردمی در این رج (بیت) یعنی انسانیت.
بهجت و نورانیت آید به کار صحت و انسانیت آید بهبار
صحت و انسانیت از خاصیت دانش و دین آرد و حسن نیت
چون مرید صادق عاشق جمال ولایت شیخ گشت شایستگی قبول تصرف ولایت شیخ درو پدیدآید. درین حال مزید بر مثال بیضهای بود در بیضگی انسانیت و بشریت خویش بند شده و از مرتبه مرغی که عبدیت خاص عبارت از آن است بازمانده چون توفیق تسلیم تصرف ولایت شیخش کرامت کردند بیضه صفت شیخ او را در تصرف پر و بال ولایت خویش گیرد و همت عالی خویش بروگمارد و مراقب حال او گردد تا بتدریج همچنانک تصرف مرغ در بیضه پدید میاید وبیضه را از وجود بیضگی تغیر میدهد و بوجود مرغی مبدل میکند تصرف کیمیای همت شیخ وجود بیضه صفت مرید را مبدل کند بوجود مرغی عبدیت خاص.
جملگی انبیا و اولید درین مقام عاجز و متحیر شدند که ازینجا بقدم انسانیت را نمیشاید سپرد و ببازوی رجولیت گوی نمیتوان برد بیت
... فردوسی را به باد حمله گرفت و گفت: فردوسی از رستم خیالی و پادشاهان تعریف کرده، درحالیکه در کتاب خود یک کلمه هم از انسان و انسانیت یا خراسانی رنجدیده نامی نبردهاست. خلخالی افزود: شاهنامه فردوسی، شاهنامه نیرنگ و دروغ و سرگرمکننده مردم بدبخت ماست.
مورخ دیگر «ذی نوفن» مینویسد:کوروش پادشاهی خردمند و مهربان بود و بزرگی ملوک با فضائل حکما در او جمع بود، همتی فائق و وجودی غالب داشت، شعارش خدمت انسانیت و خوی او بذل عدالت بود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود.