انساج

معنی کلمه انساج در لغت نامه دهخدا

انساج. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نسج. ( یادداشت مؤلف ). نسجها و بافته ها. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به نسج شود.

معنی کلمه انساج در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع نسج بافتها.

جملاتی از کاربرد کلمه انساج

داشتن آب‌وهوای مناسب و قرار گرفتن ولایت پروان در مسیر شاهراه مرکز و شمال و همچنین نزدیکی با کابل نیز، از مزیت‌هایی است که پروان را در راستای انکشاف و بهبود زراعت امیدوار می‌سازد. همچنین این ولایت دارای چهار لابراتوار برای کشت انساج نباتی دارد.