انذار

معنی کلمه انذار در لغت نامه دهخدا

انذار. [ اِ ] ( ع مص ) آگاه ساختن و ترسانیدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). نَذر. نُذر. نُذُر. نذیر. ( منتهی الارب ) . آگاه ساختن و ترسانیدن از عواقب امری پیش از فرارسیدن آن. ( از اقرب الموارد ). بیم کردن. ( ترجمان القرآن جرجانی ). ترسانیدن و پند دادن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). بیم دادن. ( یادداشت مؤلف ). || بیم کردن در ابلاغ. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). ترسانیدن در ابلاغ. ( از اقرب الموارد ). ابلاغ. ( تاج المصادر بیهقی نسخه کتابخانه لغت نامه ورق 132 الف ).
- ایام الانذار ( در اصطلاح طب قدیم ) ؛ بعضی روزها بود که خبر دهد که بحران خواهد بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و رجوع به قانون ابوعلی سیناکتاب چهارم ص 58 س 14 و تقدمة در همین لغت نامه شود.
|| ( اِمص ) آگاهی. پند. نصیحت. تنبه. ( از ناظم الاطباء ). تهدید. ( یادداشت مؤلف ) : بسیار تنبیه و انذار و موعظات نمود و وی را گسیل کرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 597 ). و از حضرت پادشاه وعد و وعید و استمالت و انذار می فرمودند. ( جهانگشای جوینی ).
لیک تلخ آمد ترا گفتار من
خواب می گیرد ترا زانذار من.مولوی ( مثنوی ).در نبی انذار اهل غفلت است
کانهمه انفاقهاشان حسرت است.مولوی ( مثنوی ).

معنی کلمه انذار در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - ترسانیدن ، بیم دادن . ۲ - آگاه کردن .

معنی کلمه انذار در فرهنگ عمید

۱. ترسانیدن، بیم دادن.
۲. آگاه کردن.

معنی کلمه انذار در فرهنگ فارسی

ترسانیدن، بیم دادن، آگاه کردن
۱ - ( مصدر ) ترسانیدن بیم دادن . ۲ - آگاه کردن آگاهانیدن . ۳ - پند دادن

معنی کلمه انذار در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انذار به معنای اطّلاع رسانی بیم آور است.
انذار مصدر باب افعال از باب «نَذِرَ - یَنْذَرُ» و به معنای آگاه شدن به امری، از آن پرهیز کردن و خود را برای آن آماده ساختن اشتقاق یافته است.
تعابیر مختلف
لغت شناسان و مفسران معنای انذار را با تعابیری گوناگون ذکر کرده اند؛ مانند توجّه و آگاهی دادن به آینده ای ترسناک ، آگاه کردن یا ابلاغ و خبر دادنی که در آن ترسانیدن صورت پذیرد، برحذر داشتن از امر ترسناکی که زمان و فرصت کافی برای پرهیز از آن باشد. ترسانیدنی که به صورت گفتاری بوده و در آن امر ترسناک نیز معرفی شود پند دادن، و آموزش آنچه مردم را در بازشناسی حق از باطل و درست از خطا توانا می سازد.
← ریشه عبری
این واژه و مشتقّات آن بیش از ۱۲۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است و در آن ها ضمن بیان این مطلب که منذر حقیقی خداست - و از این رو یکی از اسمای الهی منذر است - و دیگر منذران نیز پیام او را ابلاغ می کنند از مسئولیت پیامبران به ویژه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله)، اهداف، موارد، شیوه، مخاطبان و واکنش آن ها در مورد انذار سخن به میان آمده است.
← عدم بکارگیری لفظ
...
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
به اطّلاع رسانی بیم آور انذار گفته می شود.
انذار مصدر باب افعال از باب «نَذِرَ ینْذَرُ» و به معنای آگاه شدن به امری، از آن پرهیز کردن و خود را برای آن آماده ساختن اشتقاق یافته است. لغت شناسان و مفسران معنای انذار را با تعابیری گوناگون ذکر کرده اند؛ مانند توجّه و آگاهی دادن به آینده ای ترسناک، آگاه کردن یا ابلاغ و خبر دادنی که در آن ترسانیدن صورت پذیرد، برحذر داشتن از امر ترسناکی که زمان و فرصت کافی برای پرهیز از آن باشد. ترسانیدنی که به صورت گفتاری بوده و در آن امر ترسناک نیز معرفی شود پند دادن، و آموزش آنچه مردم را در بازشناسی حق از باطل و درست از خطا توانا می سازد.
برخی ریشه نذر به معنای یاد شده را واژه ای بیگانه و برگرفته از زبان عبری یا سریانی دانسته اند، با این تفاوت که در آن دو زبان به علّت دارا نبودن ذال، با دال (ندر) یا زاء (نزر) تلفظ می شده است.
این واژه و مشتقّات آن بیش از 124 بار در قرآن کریم به کار رفته است و در آنها ضمن بیان این مطلب که منذر حقیقی خداست و ازاین رو یکی از اسمای الهی منذر است و دیگر منذران نیز پیام او را ابلاغ می کنند از مسئولیت پیامبران به ویژه رسول گرامی اسلام، اهداف، موارد، شیوه، مخاطبان و واکنش آنها در مورد انذار سخن به میان آمده است. گفتنی است که افزون بر موارد کاربرد انذار و مشتقات آن، بخشهای فراوانی از قرآن بدون به کارگیری این واژگان عملاً به انذار پرداخته است، زیرا در آنها از عذاب، دشواری مرگ، برزخ، جهان آخرت، حسابرسی*، جهنّم* و عذاب الهی به صورت اعلام، اخبار، تهدید، وعید و تحذیر یاد شده است.
مبدأ اصلی انذار، ذات اقدس الهی است و انذار بالاصاله به او منتسب است:«اِنّا اَنزَلنهُ فی لَیلَة مُبرَکَة اِنّا کُنّا مُنذِرین»؛ (دخان/44،3)، «اِنّا اَنذَرنکُم»؛ (نبأ/78،40)، «فَاَنذَرتُکُم نارًا تَلَظّی»؛ (لیل/92، 14) انذار در قرآن گاهی به پیامبران از جمله پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به عنوان واسطه الهی (انعام/6،19، 48) و گاهی به جنّ به عنوان واسطه میان پیامبر(صلی الله علیه وآله)و قوم خود (احقاف/46،29) اسناد داده شده است. البته براساس قول خداوند در آیه 122 توبه/9 لازم است از هر فرقه، طایفه ای برای تفقه در دین کوچ کنند تا در بازگشت، قوم خویش را انذار کنند:«فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَة مِنهُم طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهوا فِی الدّینِ ولِیُنذِروا قَومَهُم اِذا رَجَعوا اِلَیهِم»؛ گفتنی است که به آیات وعید قرآن ازاین رو که وسیله ای برای انذار است «نُذُر» گفته شده است. (قمر/54،5) در برخی آیات از عذاب* الهی به «نذیر» یاد شده است (ملک/67، 17)، زیرا عذاب نیز انذار با زبان حال است.
اگرچه براساس آیات یاد شده انذار افزون بر پیامبران به گروهها و امور دیگری نیز نسبت داده شده است؛ امّا پیامبران و به ویژه پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)در این مهم از جایگاه خاصّی برخوردارند، زیرا در برخی آیات هدف از برانگیختن پیامبران، نزول وحی و فرو فرستادن قرآن، بشارت و بیم دادن مردم معرفی شده است:«و ما نُرسِلُ المُرسَلینَ اِلاّ مُبَشِّرینَ و مُنذِرین»؛ (انعام/6، 48؛ کهف/18، 56)، «یُلقِی الرُّوحَ مِن اَمرِهِ... لِیُنذِر»؛ (غافر/ 40، 15)، «اوحِیَ اِلَیَّ هذا القُرءانُ لاُِنذِرَکُم بِهِ»؛ (انعام/6، 19) و در برخی از آیات هدف بعثت* و مسئولیت پیامبران به انذار منحصر شده و در برخی دیگر تنها به ذکر انذار اکتفا شده است:«اِنَّما اَنتَ نَذیرٌ»؛ (هود/11،12)، «اِنَّما اَنا لَکُم نَذیرٌ مُبین»؛(حجّ/22،49 و نیز عنکبوت/29، 50؛ شعراء/26،115) «اِن هُوَ اِلاّ نَذیرٌ لَکُم»؛ (سبأ/34،46)، «و لَقَد اَرسَلنا فیهِم مُنذِرین»؛ (صافّات/37، 72)، «قَد خَلَتِ النُّذُر»؛ (احقاف/46، 21) و.... بدون تردید حصر یاد شده اضافی است و با شأن بشارت پیامبران تنافی ندارد، زیرا مراد از حصر در آیات مزبور، ذکر انذار نسبت به هدایت*یافتن است؛ نه بشارت دادن و در حقیقت پیام آیات یادشده این است که پیامبران فقط انذار می کنند؛ ولی هدایت یافتن یا گمراه شدن مردم به عوامل دیگری وابسته است که در جای خود بیان شده است. گفتنی است که ذکر انذار و عدم ذکر بشارت برای آن است که مقام، مقام انذار است، یا به این سبب است که دین امری فطری است، جز آنکه با حجابهای شرک و معصیت پوشانده می شود و موجبات غلبه شقاوت و نزول سخط الهی فراهم می آید، ازاین رو نزدیک ترین راه مناسب با حکمت و حزم آن است که ابتدا مشرکان و معصیت کاران با انذار بیدار و به سوی حق هدایت شوند. برخی از مفسران علّت این انحصار را آن دانسته اند که در بعثت انذار، مقصود مهم تر محسوب می گردد، وانگهی در آیات دیگری مقرون به بشارت* ذکر شده است:«اِنّا اَرسَلنکَ بِالحَقِّ بَشیرًا و نَذیرًا»؛ (فاطر/35، 24 و نیز انعام/6،48؛ کهف/18،56)
راهیابی گروهی که پیش از پیامبر(صلی الله علیه وآله) از برنامه سعادتبخش و هدایت آفرین الهی آگاه نبوده اند از اهداف انذار معرفی شده است:«لِتُنذِرَ قَومًا ما اَتهُم مِن نَذیر مِن قَبلِکَ لَعَلَّهُم یَهتَدون»؛ (سجده/ 32، 3)
[ویکی فقه] انذار (قرآن). انذار، بیم دادن به وسیله سخن است، و انگیزه در آن محبت و علاقه و احسان به فرد انذار شده است، و در آیاتی هدف نزول قرآن را انذار دانسته.
انذار، از ریشه «نذر» گزارش و ابلاغی است که با ترساندن همراه باشد.
تمایز انذار با تخویف
در انذار، سه ویژگی وجود دارد که سبب تمایز آن با تخویف شده است:الف: انگیزه در انذار، فقط محبت و علاقه و احسان به فرد انذار شده است. ب: انذار، همراه با بیان شیء مورد انذار است. ج: انذار، بیم دادن به وسیله سخن است؛ در حالی که تخویف در مقایسه با هر یک از سه مورد، عمومیت دارد. در این مدخل، از واژه های «انذار»، «تحذیر»، «خوف» و نیز از سیاق آیات استفاده شده است.
قرآن وسیله انذار
قل ای شی ء اکبر شهادة قل الله شهید بینی و بینکم و اوحی الی هاذا القرءان لانذرکم به و من بلغ ا ئنکم لتشهدون ان مع الله ءالهة اخری قل لا اشهد قل انما هو الاه واحد و اننی بری ء مما تشرکون. «بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها می رسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستی شما گواهی می دهید که معبودان دیگری با خداست؟! » بگو: «من هرگز چنین گواهی نمی دهم». بگو: «اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار می دهید، بیزارم!»
← هدف نزول قرآن
...

معنی کلمه انذار در ویکی واژه

ترسانیدن، بیم دادن.
آگاه کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه انذار

و روی انّهم قالوا: ما لنا عندک ان نحن اتّبعناک؟ فقال: لکم ما للمسلمین و علیکم ما علی المسلمین و انّما تتفاضلون بالدّین و انّی قد جئتکم بخیر الدّنیا و الآخرة و لا اعلم شابّا من العرب جاء قومه بافضل ما جئتکم به، ادعوکم الی شهادة ان لا اله الّا اللَّه و کتابه، فنفروا و تفرّقوا، اگر کسی گوید مصطفی را (ص) که فرستادند بعالمیان فرستادند چنان که اللَّه گفت: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً تخصیص عشیرت و خاصّه خویش در این آیت سبب چیست؟ جواب آنست انّما خصّهم بالذّکر تنبیها علی غیرهم و، ذلک انّه اذا کان مأمورا بانذار الاقربین من عشیرته فلان یکون مأمورا بانذار غیرهم اولی.
سوره نمل سوره ۲۷ از قرآن است و ۹۳ آیه دارد. همانند دیگر سوره‌های مکی، این سوره بیشتر بر اعتقادات پایه‌ای اسلام مانند مبدأ و معاد متمرکز است و از قرآن، وحی و نشانه‌های خدا در جهان سخن می‌گوید. همچنین، این سوره داستان پنج پیامبر را بازگو می‌کند. داستان سلیمان، ملکهٔ سبا، و سخن گفتن سلیمان با مورچه‌ها در این سوره منشأ نامگذاری آن است. این سوره با نوید شروع شده و با انذار پایان می‌یابد.این سوره تنها سوره ای است که دو بسم الله الرحمن الرحیم دارد.
و اندر هر شهری که عالمی چنین بود. ابلیس در چنان شهر نشود که خود وی نیابت دارد. اما اگر سخن واعظ به شرط شرع و تخویف و انذار بود، لیکن سیرت وی مخالف گفتار بود و بر دنیا حریص باشد، غفلت مردمان هم به سخن وی برنخیزد و مثل وی چون کسی بود که طبق لوزینه اندر پیش گیرد و همی خورد و فریاد همی کند که این مردمان زنهار هیچ کس گرد این مگردید که پرزهر است. این سبب آن شود که مردمان بر آن حریص شوند و گویند این از آن همی گوید تا همه وی را باشد و هیچ کس بر وی زحمت نکند. اما چون کردار و گفتار هردو به شرط بود و از جنس گفتار و سیرت سلف باشد، غافلان به قول وی از خواب غفلت بیدار شوند اگر وی را قبولی باشد اندر میان خلق، اما اگر قبول نباشد و یا گروهی سخن همی نشنوند و گروهی حاضر نیایند، و اندر آن غفلت بمانند، واجب باشد که چندان که تواند از پس ایشان فراشود و به خانه ایشان همی شود و دعوت همی کند.
یا نذیر المشیب اغدرت اما کان یجدی الانذار فیه ضلی
علامه طباطبایی معتقد است از آیه نفر به دست می‌آید که منظور از تفقه در دین، فهمیدن همه معارف دینی (اصول و فروع) است نه فقط احکام عملی (فقه اصطلاحی). او استدلال می‌کند که از عبارت «ولینذروا قومهم: و قوم خود را انذار کنند» به دست می‌آید که انذار با بیان فقه اصطلاحی، صورت نمی‌گیرد، بلکه احتیاج به بیان اصول عقاید و دیگر معارف دارد. همچنین به گفته علامه طباطبایی از این آیه به دست می‌آید که وظیفه کوچ کردن برای جهاد، از طلبه علوم‌دینی برداشته شده‌است. برخی نیز از این آیه برداشت کرده‌اند که اسلام به علم‌آموزی اهمیت می‌دهد زیرا آیه عده‌ای را از جهاد منع می‌کند تا به فراگیری دانش بپردازند.
قُلِ انْظُرُوا ای قل للمشرکین الذین یسئلونک الآیات انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ من الآیات و العبر التی تدل علی وحدانیّة اللَّه سبحانه فتعلموا انّ ذلک کلّه یقتضی صانعا لا یشبه الاشیاء و لا یشبهه شی‌ء ثم بیّن انّ الآیات لا تغنی عمن سبق فی علم اللَّه سبحانه انه لا یؤمن، فقال: وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ درین «ما» مخیّری، خواهی باستفهام گوی، خواهی بنفی، اگر باستفهام گویی معنی آنست که چه سود دارد آیات و معجزات. و اگر بنفی گویی معنی آنست که سود ندارد آیات و معجزات و انذار آگاه کنندگان و بیم نمایندگان قومی را که در علم خدای کافرانند که هرگز ایمان نیارند. فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ مشرکان مکه را میگوید: ما ینتظرون إِلَّا ایّاما یقع علیهم فیها العذاب و مثل ایام الذین مضوا من قبلهم و ایّام اللَّه عقوباته و ایّام العرب وقایعها. منه قوله: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ و کل ما مضی علیک من خیر و شر فهو ایّام. میگوید: مشرکان قریش بعد از ان که ترا دروغ زن گرفتند چه انتظار کنند و چه چشم دارند مگر مثل آن عقوبات و وقایع که ایشان را رسید که گذشته‌اند از پیش از دروغ زن گیران پیغامبران چون عاد و ثمود و امثال آن.
محمد حسین هیکل در کتاب حیاة محمد خود ماجرای آیه انذار را به صورت کامل آورده است و در انتهای مطلب نقل می‌کند که پیامبر اسلام رو به مهمانان کرد و گفت: «کدام یک از شما در این امر از من حمایت می‌کند که برادر و ولی و جانشین من در بین شما باشد؟» پس جمعیت از او روی برگرداندند. اما علی برخاست و گفت: «ای رسول خدا من یاور تو هستم، من با کسی که با تو بجنگد در جنگ هستم.» پس بنی هاشم خندیدند و برخی از آنان قهقهه زدند و با تمسخر مجلس را ترک کردند.
در بخش دیگر، بعد از اشاره به این که هدایت بندگان بر خداست، همگان را از دوزخ انذار می‌کند. و آخرین بخش اوصاف کسانی است که در این آتش می‌سوزند و گروهی را که از آن نجات می‌یابند.
سوره شعراء سوره ۲۶ از قرآن است و ۲۲۷ آیه دارد. تمام این سوره به جز چهار آیهٔ آخر آن مکی هستند. نام آن از آیه ۲۲۴ آن گرفته شده‌است که در مورد شاعران بی‌هدف سخن می‌گوید. به مانند دیگر سوره‌های مکی، عمده تمرکز این سوره پیرامون مسائل اعتقادی مانند توحید، معاد، نبوت، اهمیت قرآن، و داستان‌های پیامبران پیشین است. دستورهایی به پیامبر اسلام در زمینهٔ چگونگی دعوت و برخورد با مؤمنان و نوید به مؤمنان و انذار کافران پایان‌بخش این بخش از سوره است. این سوره از نظر تعداد آیات دومین سورهٔ بلند قرآن پس از بقره است، گرچه از نظر تعداد کلمات چنین نیست.
نَذِیراً لِلْبَشَرِ ای النّار لاحدی الکبر فی حال الانذار و التّخویف للبشر و انّما ذکر النّذیر لانّه اراد به العذاب و یجوز ان یکون من باب النّسبة، ای ذات انذار لهم، کقولهم: امرأة طالق. و قیل: انّ نذیرا متعلّق باوّل السّورة علی معنی: یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قم نذیرا ای منذرا للبشر.
فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ ای انذاری. قال الفرّاء الانذار و النذر مصدران، تقول العرب انذرت انذارا و نذرا کقولهم: انفقت انفاقا و نفقة و ایقنت ایقانا و یقینا، اقیم الاسم مقام المصدر. و قیل النذر جمع النذیر یعنی فکیف کان حال نذری، استفهام تعظیم و تخویف لمن یؤمن بمحمد (ص). و کرّر هذه الکلمات لان کلّ واحد وقع مع قصّة اخری فلم یکن تکرارا فی المعنی.
محمد بن یعقوب بشوی و محمد ابن جریر طبری بر این باورند که بعضی از آیات قرآن، آیهٔ انذار نامیده شده‌اند؛ از جمله: آیه‌های ۱ و ۲ سوره مدّثر، آیه ۱۲۲ سوره توبه و آیهٔ ۷ سوره شوری. اما مشهورترین آن‌ها آیه ۲۱۴ سورهٔ شعراء است که فرمان خداوند به پیامبر اسلام را برای انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت عَلنی، در سال چهَارم بعثت بیان می‌کند.
آن گه گفت: ذِکْری‌ آن که با ایشان کردیم پندی است شما را تا یاد کنید و یاد دارید، و باین معنی ذِکْری‌ در موضع رفع است خبر ابتداء محذوف، یعنی انذارنا ذکری. و قیل ما قصصناه ذکری، و جمع منذرین لانّ المراد بهم النبی و اتباعه المظاهرون له.
این آیه فرمان خداوند را به پیامبر اسلام مبنی بر انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت علنی و در سال چهارم بعثت بیان می‌کند.
قوله تعالی: یا بَنِی إِسْرائِیلَ... الآیة. شرح این دو آیت از پیش رفت و فایده تکرار آنست که تا در انذار و وعظ بیفزاید که چون فرمان بزرگ بود تعظیم آن را باز گفتن شرط بود.
فَذَرْهُمْ حَتَّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی فِیهِ یُصْعَقُونَ ای لا ینفع انذار هؤلاء فدرهم حتی یلقوا یومهم الذی فیه یموتون. قرء عاصم و ابن عامر یُصْعَقُونَ بضم الیاء ای یهلکون.
قرآن از مخالفان محمد نقل می‌کند که از او می‌خواهند اعتبار نبوی خود را با موفقیتهای معجزه آسا نشان دهد، مانند همراهی با فرشته[یاد ۱۹] در پاسخ، به محمد دستور داده شده‌است که از هرگونه تظاهر به «در اختیار داشتن گنجینه‌های خدا»، «علم غیب» یا فرشته بودن خودداری کند[یاد ۲۰] و صرفاً به عنوان یک «انذارکننده» توصیف شده‌است.[یاد ۲۱]
من چرا تا این حد برای تو مهم هستم، که امر فرموده‌ای تا عاشقت باشم؟ و اگر در این عشق کامروا نگردم به خشم می‌آیی و مرا به رنجی عظیم انذار می‌دهی، آیا عدم عشق به تو، خود بقدر کافی دردآور نیست؟
لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ. اینجا دو قول گفته‌اند مفسّران: یکی آنست که تفقّه و انذار با طائفه نفیر شود غازیان و مسافران که با رسول خدا به غزاء بودند، لانّهم کانوا اذا خرجوا مع رسول اللَّه کانوا فی صحبته یشهدون افعاله احواله و شمایله و اخلاقه و کان ذلک لهم تفقه فی الدین و اذا رجعوا، اخبروا النّاس بما شاهدوه من رسول اللَّه فی سفره، فیکون ذلک انذارا للنّاس.
بر اساس ترتیب نزول مشخص‌شده توسط محمدهادی معرفت، که بر مبنای روایت ابن‌عباس تدوین شده، سورهٔ مسد ششمین سورهٔ نازل‌شده بر محمد است، که پس از سوره حمد و پیش از سوره تکویر نازل شده‌است. مفسران در اینکه سوره مسد دقیقاً در چه زمانی نازل شده‌است، اختلاف دارند؛ برخی نزول این سوره را در ماجرای نزول آیه انذار و دستور به محمد برای آشکار کردن دعوت به نبوت خویش دانسته‌اند و برخی زمان نزول آیه را، پس از دعوت محمد از بنی‌هاشم و در طی یک سخنرانی در کوه صفا دانسته‌اند. اکثر تاریخ‌نگاران متنِ موجود در این سوره را جز متون قدیمی‌تر از مجموعهٔ قرآن می‌دانند.