اندوز. [ اَ ] ( نف ) اندوزنده. ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ). جمعکننده. ( شرفنامه منیری ) ( سروری ) ( فرهنگ خطی ) ( ناظم الاطباء ). حاصل کننده. ( ناظم الاطباء ) ( شرفنامه منیری ). در ترکیب به معنی اندوزنده آید. ( فرهنگ فارسی معین ): ثواب اندوز، جاه اندوز، حکمت اندوز، دانش اندوز، سروراندوز، سیم اندوز، شرف اندوز، شکراندوز، شهرت اندوز، عفواندوز، عمل اندوز، غم اندوز، کین اندوز، عفواندوز، مال اندوز، مهراندوز، نام اندوز، نیکی اندوز. || گیرنده. فراهم آورنده. ( ناظم الاطباء ). || ( ن مف ) فراهم آورده و جمع کرده شده. ( برهان قاطع ). فراهم آورده و جمع شده. ( هفت قلزم ). جمع کرده شده و فراهم آورده شده مانند ظلمت اندوز. ( ناظم الاطباء ). نیز در ترکیب به معنی اندوخته آید. ( فرهنگ فارسی معین ). اندوز. [ اَ ] ( اِ ) راسن.زنجبیل شامی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به راسن شود.
معنی کلمه اندوز در فرهنگ عمید
۱. = اندوختن ۲. اندوزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): مال اندوز.
معنی کلمه اندوز در فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) در ترکیب بمعنی (اندوزنده ) آید : مال اندوز. ۲ - (اسم ) نیز در ترکیب بمعنی (اندوخته ) آید : ظلمت اندوز. راسن . زنجبیل شامی
جملاتی از کاربرد کلمه اندوز
سوگند میخورم به ستارههایی که میلغزندستارگانی که جریان دارند، ستارگانی که در آسمان در حرکتندسوگند به شب آنگاه که میرودسوگند به صبح آنگاه که بدمداین سخن رسول کریمی است کهنزد خداوندگار عرشصاحبمقام است.دوست شما دیوانه نشده.او به روشنی او را در افق دید.او نادیدهها را برای خودش نمیاندوزد.
طبق کتابهای تفسیری شیعه شامل، تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و تفسیر نور، آیهٔ اول[ب] کسانی را که عیبجو هستند، مردم را مسخره میکنند و غیبت میکنند سرزنش کردهاست. در تفسیر نور برای این آیه پیامها و نتیجههایی آمده که یکی از خطرهای ثروتاندوزی، تحقیر کردن دیگران است و مسلمان باید مراقب زبان و چشم خود باشد. کلمهٔ ویل به معنی هلاکت و بعضی به معنی انواع عذاب تفسیر کردهاند. این کلمه در قرآن چهل بار ذکر شدهاست.
به تخمین جرج کرزن، جمعیت نسطوریها (آشوریها) در آذربایجان در سال ۱۸۹۲ بالغ بر ۴۴ هزار نفر در قالب ۵٬۵۰۰ خانوار بوده که به ترتیب در مناطق ارومیه (۳٬۶۰۰ خانوار)، سلماس (۷۰۰ خانوار)، ترگور (۵۰۰ خانوار)، سولدوز (۴۰۰ خانوار)، براندوز (۱۰۰ خانوار)، سومای و چرا (۱۰۰ خانوار) و مرگور (۱۰۰ خانوار) ساکن بودهاند.
مهر حیدر بورز و میخور فاش بگذر از زاهد ریا اندوز
به خود پیچید و گفت ای دانش اندوز چه گویی چون کنم با این غم و سوز
درب قدیمی امامزاده ابوالفتوح که یکبار در سال ۱۳۰۹ زراندوزان یهودی به آن طمع کردند، شاهکار منبت کاری در زمان شاه تهماسب صفوی است.
از اطلاعات موجود در منابع برمیآید که وی در کودکی و جوانی به علم اندوزی پرداخت و در میان علوم بیشتر به علم حدیث اشتغال یافت. از همان ابتدا در وی احساسی وجود داشت که این علوم نمیتواند او را به مقصود راهنمایی و به حقیقت واصل کند.
پیشوا کن عقل دین اندوز را مزرع فردا شناس امروز را
از فرماندهان اردوگاه میتوان به اونتراشتورمفورر آنتون شیدت، هاوپتاشتورمفورر هانس کلرمان، و اساس-هاوپتاشتورمفورر کارل بلانک (آخرین فرمانده، تنها برای دو هفته) اشاره کرد. سرقت طلا و پول جمعآوری شده برای ثروتاندوزی شخصی روشی معمول در میان فرماندهان این اردوگاه کار اجباری بود. دو تن از آنها، کخ و فلورشتت هر دو از مایدانک، در آوریل ۱۹۴۵ به همین دلیل توسط اساس اعدام شدند. در طول دوره فعالیت اردوگاه، فرماندهان در عمارت گورایسکی اقامت داشتند، و چندین بار در هفته مهمانیهای شرابنوشی برای اساس برگزار میکردند و تعداد زیادی از «خدمتکاران خانه» جذاب یهودی و غیر یهودی را به دام میانداختند.
رسید آن برق عالمسوز از راه برو چندان که خواهی خرمن اندوز
مأمون بهخوبی دانش را آموخته بود و علاقهٔ چشمگیری به دانشاندوزی داشت. او در ترویج نهضت ترجمه، شکوفایی دانش و علوم در بغداد، و انتشار کتاب خوارزمی که اکنون بهنام الجبر والمقابله شناخته میشود، نقش داشت و به فلسفه بسیار علاقهمند بود و مترجمانی را به ترجمهٔ کتب یونانی گمارد. او همچنین بابت حمایت از طریقت معتزله و بابت زندانی کردن امام احمد بن حنبل، افزایش آزار مذهبی (محنه) و از سرگیری جنگهای گسترده با امپراتوری بیزانس شناخته شدهاست.[نیازمند منبع]
چه بلا بود کان به من نرسید؟ زین دل جان گداز درداندوز
دایمم در نیستی رغبت فزاید آنچنانک حرص افزاید حریص سیم و زراندوز را
آق قباق علیا، روستایی در دهستان اصلاندوز شرقی بخش مرکزی شهرستان اصلاندوز در استان اردبیل ایران است.
«نظیری » تا بهار وصل گل افشان شود باید ز بستان دردی هجران نشاطاندوزتر باشی
به گفته احسان خاندوزی، اقتصاددان و استاد دانشگاه ایرانی، از مهمترین وجوه انتقادی جریان نهادگرایی، نقد فرضها و روشهای علم اقتصاد جدید و ادعای جهانشمولی آن است. این در حالی است که تأکید و تکیه بر کرسی تفکر و مدیریت علمی جدید از نقاط قوت و وجوه کلیدی جریان اقتصاد متعارف جدید در دنیا بهشمار میرود (که باعث سازگاریش با شرایط و جهانشمولی میشود).
نام و نسب کامل او «رضی الدین ابوالفضائل حسن بن محمد بن حسن بن حیدر بن علی بن اسماعیل عُمَری هندی عَدَوی قُرَشی حَنَفی» ذکر شد که خاستگاه خانوادگی اش از صغانیان بود. رضی الدین خود در ۲۵ ژوئن ۱۱۸۱م/ ۱۰ صفر ۵۷۷ق در لاهور به دنیا آمد. پس از دانش اندوزی اولیه در زادگاهش، به غزنی رفت و آنجا تحصیل خود را ادامه داد. در ۶۱۰ به عدن وارد شد، در ۶۱۳ در مکه بود و آنجا مدتی مجاور شد. سپس در ۶۱۵ به بغداد رفت. سپس، سفیر خلیفه ناصر لدین الله به هند شد. سپس صغانی در ۶۳۴ به بغداد بازگشت. در مدرسهٔ رباط مرزبانیه مدرس شد. صغانی در ۲۶ سپتامبر ۱۲۵۲م/ ۱۰ شعبان ۶۵۰ق در بغداد درگذشت.
هم چکانده چون غم اندوزان، برخ خون جگر هم فشاند، چون سیه روزان، بسر خاک مزار
نفس منصب خواه جاه اندوز را از سمند فخر و عار اندر کشیم
ای ملامتگر ! ز جان من چه می خواهی بگو من خود اندر آتشم زین جان درد اندوز خویش