معنی کلمه انجين در لغت نامه دهخدا
دایم آتش بود تنور آشوب
اگر انجینش این بود پیوند.ابن یمین ( از فرهنگ سروری ).|| کاهگل مالنده. ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( ناظم الاطباء ). || امر به معنی اول نیز هست یعنی ریزه ریزه کن. ( از برهان قاطع ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج )( از هفت قلزم ). و رجوع به انجیدن شود.