انتساب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بازبستن خود را به کسی. ( ناظم الاطباء ). نسبت داشتن به کسی. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). خویشتن را بکسی واخواندن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). تعزی. ( تاج المصادر بیهقی ). نسبت داشتن. خود را بکسی نسبت دادن. ( فرهنگ فارسی معین ). اعتزاء. ( از اقرب الموارد ): انتسب الی ابیه ؛ بازبست خود را بدان. ( منتهی الارب ). انتماء.( یادداشت مؤلف ). || آشکار کردن نسبت. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) ارتباط و علاق و پیوستگی و قرابت و خویشی و نسبت و نژاد. ( ناظم الاطباء ). بستگی. وابستگی. ( یادداشت مؤلف ) : تأیید را به رایت و رای تو انتما واقبال رابنامه و نام تو انتساب.رشید وطواط.- ظفرانتساب ؛ آنکه فتح و ظفر منسوب باوست. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) مرتبط و متعلق و منسوب. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه انتساب در فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) نسبت داشتن . ۲ - نسبت دادن .۳ - (اِمص . )پیوستگی ، خویشی .
معنی کلمه انتساب در فرهنگ عمید
۱. نسبت داشتن. ۲. خود را به کسی نسبت دادن. ۳. پیوستگی، خویشی.
معنی کلمه انتساب در فرهنگ فارسی
نسبت داشتن، خودرابکسی نسبت دادن ، پیوستگی و خویشی ۱ - ( مصدر ) نسبت داشتن . ۲ - خود را بکسی نسبت دادن . ۳ - ( اسم ) پیوستگی خویشی نسبت ارتباط علاقه قرابت . جمع : انتسابات .
معنی کلمه انتساب در فرهنگستان زبان و ادب
{attribution} [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] نسبت دادن ماهیت یا هویت یک ویژگی، کیفیت یا مشخصه مانند پدیدآوری، اصالت، مکان یا زمان خلق یک اثر که در خودِ اثر به صراحت بیان نشده باشد. این امر معمولاً براساس شواهد معتبر صورت می گیرد
معنی کلمه انتساب در دانشنامه عمومی
انتساب یا نسبت دادن ( انگلیسی: attribution ) یک اصطلاح قانونی در زمینه حق تکثیر است.
معنی کلمه انتساب در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] نسبت خویشاوندی داشتن با دیگری را انتساب می گویند و از آن به مناسبت در بابهای طهارت، زکات، خمس و نکاح بحث کردهاند. شکی در صحّت انتساب فرزندان صُلبی شخص ـ اعم از پسر و دختر ـ به او نیست؛ چنانکه بحثی در صحّت انتساب نوه پسری ـ اعم از پسر و دختر ـ به شخص نمیباشد، لیکن در صحّت انتساب نوه دختری ـ اعم از پسر و دختر ـ به شخص یا قبیله اختلاف است. مشهور انتساب را صحیح نمیدانند. بنابراین، هاشمی یا قرشی به کسی گفته میشود که از پدر به هاشم بن عبد مناف، جدّ دوم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله یا قبیله قریش منتسب گردد. اطلاق عنوان ولد به نوه دختری اطلاق عنوان وَلَد (فرزند) بر نوه دختری صحیح است و در آن اختلافی نیست؛ هرچند در اینکه اطلاق، حقیقی است یا مجازی، اختلاف کردهاند. مشهور اطلاق را حقیقی میدانند. قریشی بودن زن انتساب به نَضر بن کنانه، جدّ دوازدهم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، تحقّق بخش عنوان قرشی بودن زن است. ← ایام عادت در زن قرشی ...
معنی کلمه انتساب در ویکی واژه
نسبت داشتن. نسبت دادن. پیوستگی، خویشی.
جملاتی از کاربرد کلمه انتساب
در عین حال، خود دولتآبادی، انتساب خانوادهاش را به آئین بابی در کتاب خود رد میکند و چون اتهام بابی در آن زمان، مذموم بود، دربار و ظلالسلطان و روحانیان قشری، آن اتهام را بر ضد آزادیخواهان و مشروطهطلبان، به کار میبردند.
تراجنسیتی یا ترنسجندر افرادی هستند که هویت جنسیتی آنها با جنسیت انتسابی هنگام تولدشان متفاوت است. تراجنسیتی یک مفهوم چتری است که علاوه بر زنان ترنس و مردان ترنس، افرادی را که منحصراً زن یا مرد نیستند، یعنی افراد غیردودویی را هم شامل میشود.
بی انقلاب باد ترا دولت جوان با رأی سالخورد تو باد انتساب حسن
این همه فریاد من ای چرخ می دانی ز چیست؟ از فراق موکب نواب خورشید انتساب
از رخنه ها که گشت ز جوشش بروپدید چشمم درست کرد ببادام انتساب
در قرون بعد ایل دنبلی که خانات حاکم در موصل و خوی و دیاربکر بودند مدعی انتساب یه برامکه داشته و بخشی از این خاندان در ایران نام خانوادگی برمکی را انتخاب نمودند.
از همه ابنای دهر همت او جمع کرد هم شرف انتساب هم گهر اکتساب
از کتاب الامامة و السیاسه چندین نسخهٔ خطی گزارش شدهاست و متن آن بارها با انتساب به ابن قتیبه، در مصر، عراق و لبنان به شیوهای غیرانتقادی به چاپ رسیدهاست.
ابواسحاق، ابراهیم سَرَوی/سارویِ مطهری (۹۶۹ - ۱۰۶۵م) (نسب: ابراهیم بن محمد بن موسی) فقیه شافعی و قاضی ایرانی طبرستانی بود. منسوب به روستای مطهّر از روستاهای ساری، طبرستان بوده که نام انتساب به آن سَرَوی/ساروی است. در همانجا قضاوت را بر عهده گرفت. به بغداد نیز سفر داشت. کتابهای در اصول و فروع دین نگاشت.
یک انتساب جزئی داده شده موقعی صدقناپذیری اش تشخیص داده میشود که یکی از بندها «خالی» شود، یعنی همه متغیرهایش به شیوه ای منتسب شوند که لیترالهای متناظر را نادرست کنند. صدقپذیری فرمول در دو حالت تشخیص داده می شود: یا موقعی که همه متغیرها را انتساب دهیم اما بند خالی تولید نشود، یا در پیادهسازیهای نوین، اگر همه بندها صادق شوند. صدقناپذیری کامل فرمول تنها پس از «جستجوی جامع» تشخیص داده میشود.
انتساب این آرامگاه ها به سکینه به دلیل درگذشت وی در مدینه مورد تردید است.
دو نوشته به او منسوب است: رسالهای در باب هیجانات و تفسیری بر اخلاق نیکوماخوسی که انتساب آنها مورد تردید است.
آسمان تا دامن محشر نبودی پایدار گر بهقدر تو نبودی آسمان را انتساب
مهینه قدسی قدوسی انتساب که شعر بعهد مهد ز روح القدس شدش تعلیم
ولیکن متحد در انتسابند از آن نسبت که مستظهر بآبند
برخی در اصل انتساب العین به خلیل شک دارند اما دلایل صحیحی ارائه ندادهاند و العین از زمانهای دور کتابی مشهور بوده است.
رکیب دار امیر قطیفه آمد شرب ازینسبب که بود انتساب او بدوال
نزاری ندارد به عقل انتسابی حدیثش از آن است دیوانگانه
همچنین در نسخههای چاپی پاکستان و هند کتاب شعر دیگری با نام کریما به سعدی نسبت داده شدهاست. قالبِ این کتاب مثنوی است و در بحر متقارب سروده شدهاست. اصالتِ این انتساب، با توجه به قوی نبودن اشعار و موجود نبودن اسناد خطی از آن، محلّ شک است. علاوه بر این، محمدعلی فروغی در تحقیقات خود، در یکی از نسخههای خطی از کلیات سعدی، با کتاب دیگری به نام معمیات مواجه شدهاست که حاوی ۳۱ قطعهٔ عربی و فارسی در لغز و معماست.
پهلو به عرش میزند این مرقد شریف زین رو که با دو سبط نبی دارد انتساب