انبارداری

معنی کلمه انبارداری در لغت نامه دهخدا

انبارداری. [ اَم ْ ] ( حامص مرکب ) عمل انباردار. ( ناظم الاطباء ). شغل انباردار. انباربانی. ( یادداشت مؤلف ). || احتکار. حکره. ( یادداشت مؤلف ). || کرایه انبار. کرایه کالای بانبار سپرده. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه انبارداری در فرهنگ عمید

شغل و عمل انباردار.

معنی کلمه انبارداری در فرهنگ فارسی

عمل انبار دار . شغل انبار دار یا احتکار . یا کرایه انبار .

جملاتی از کاربرد کلمه انبارداری

- نرم‌افزارهایی که در خارج از سازمان تهیه شده و در راستای مأموریت و فعالیت‌های سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرند مانند سیستم‌های اتوماسیون اداری، نرم‌افزارهای مالی، انبارداری و ....