انباء. [ اَم ْ ] ( ع اِ ) ج ِ نباء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ). خبرها. آگاهیها. داستانها. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به نباء شود . || ج ِ نبی ٔ.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به نبی شود. انباء. [ اِم ْ ] ( ع مص ) آگاهی بخشیدن کسی را. ( ناظم الاطباء ). آگاهی بخشیدن. ( آنندراج ). گویند: انبأه ایاه و به ؛ آگاهی بخشید او را. ( از منتهی الارب ). خبر دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ). آگاهانیدن. آگهی دادن. آگاه کردن. اخبار. || نبریدن یا نخراشیدن یا درنگذشتن چنانکه تیر از چیزی. ( یادداشت مؤلف ). گویند رمی فأنباء یعنی تیر انداخت بر وی پس نبرید آنرا یا نخراشید یا نگذشت در آن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) . || آگاه ساختن کسی را. ( ناظم الاطباء ). انبیته ؛ آگاه ساختم او را. ( منتهی الارب ). || دورساختن کسی را از خود. ( ناظم الاطباء ). انبیته ؛ دور کردم او را از خود. ( منتهی الارب ). || از حیث لغت و نیز نزد متقدمان علماء حدیث به معنی خبر دادن است جز آنکه در عرف متأخران در مورد اجازه بکار رفته است. ( از شرح النخبه از کشاف اصطلاحات الفنون ).
[ویکی الکتاب] معنی أَنبَاءِ: خبرها ریشه کلمه: نب ء (۸۰ بار) «أَنْباء» جمع «نبأ» به معنای خبر مهم است; و منظور در اینجا کیفرهای سختی است که در این جهان و جهان دیگر دامن گیر آنها می شود. گر چه بعضی از مفسران مانند «شیخ طوسی» در «تبیان» این کیفرها را منحصر به کیفر آخرت دانسته اند، ولی غالب مفسران، آن را مطلق و شامل هر دو نوع کیفر می دانند; و در واقع چنین است، چرا که آیه اطلاق دارد و از این گذشته کفر و انکار بازتاب وسیع و گسترده وحشتناکی در تمام زندگی انسان دارد، چگونه می توان از آن صرف نظر کرد؟ و منظور از «أَنْباء» (اخبار) در سوره «قمر» همان خبرهای امت های پیشین و اقوامی است که به عذاب های گوناگون هلاک شدند; و نیز اخبار قیامت، و مجازات ظالمان و کافران که در قرآن از روی آنها پرده برداشته شده است. (بروزن فرس) خبریکه دارای فایده بزرگ و مفید علم یا ظن است و بخبر نباء نگویند مگر آنکه این سه امر را داشته باشد و خبریکه آنرا نباءگویند حقش آن است که از کذب عاری باشد مثل خبر متواتر و خبر خدا و رسول(راغب). در اقرب الموارد آنرا مطلق خبر گفته و از کلیات ابوالبقاء نقل میکند که: نَبَاءو اَنْباء در قرآن بکار نرفته مگر در چیزهاییکه دارای اهمیت وشأن عظیم اند. در صحاح و قاموس و مصباح مثل اقرب الموارد مطلق خبر گفتهاند. درمجمع فرموده: اِنباء و اِعلام و اِخبار به یک معنی اند و نباء به معنی خبر است. به نظر نگارنده: در همه و یا اکثر آیات قرآن قول راغب و ابوالبقاء جاری است گرچه «خبر» نیز گاهی حائز همان اهمیّت است مثل . . . فعل آن در قرآن کریم از باب افعال و تفعیل و استفعال آمده است مثل . کهاولی از افعال و دومی از تفعیل است و نحو . از تو میپرسند که آیا قرآن حق است؟ بگو آری به پروردگارم سوگندکه آن حق است.
معنی کلمه انباء در ویکی واژه
خبر دادن، آگهی دادن. جِ نباء؛ خبرها، آگاهیها.
جملاتی از کاربرد کلمه انباء
غلام همت آنم که خاطر عالیش مطیع همت انباء دهر دون نشود
تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ الآیة... ای هذه آیات اللَّه، یعنی القرآن نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ ای بصدق الحدیث. میگوید این آیات و کلمات قرآن سخنان اللَّه است که براستی بر تو میخوانیم. جای دیگر گفت نَتْلُوا عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسی و کلا نقص علیک من انباء الرسل، فاذا قرأناه فاتبع قرآنه این همه دلائلاند که خدای را عز و جل خواندن است. و یشهد لذلک
خدای تعالی با رسول خود - صلی الله علیه و سلم - خطاب می کند که «و کلا نقص علیک من انباء الرسل مانثبت به فؤادک » یعنی می خوانیم بر تو قصه های پیغمبران تا دل تو را ثابت گردانیم بر آنچه هستی در آن.
الانباء فی تاریخ الخلفاء کتابی است که در قرن ششم توسط محمد بن العمرانی تألیف شدهاست. این اثر با شرح زندگانی محمد بن عبدالله آغاز شده و با تاریخ خلافت عباسی پایان مییابد. کتاب موردنظر، منبعی قابل دسترس در جهت بررسی روابط سلاجقه و شاخههای آن با خلافت عباسی میباشد و اطلاعات مهمی پیرامون ایجاد مناسبات با خلافت و خلیفه قائم بامرالله و سلجوقیان، در خود دارد. همچنین دربارهٔ وضعیت خلافت و مجادلات خلیفه و سلطان، اطلاعات نایاب و مهمی دارد.
بود تعریف: انباء او بعرفان در اسماء و صفات و ذات سبحان
ابنابی اصیبعه در کتاب عیون الانباء از او به عنوان پزشکی حاذق نام میبرد و روایت داستان سفر رازی به خراسان برای درمان بیماری امیر سامانی و معاینه پسر رئیس نیشابور از او است و شاید همان شاگردی باشد که از طبرستان برای درمان چشم رازی به ری آمد.
ابن ابی اصیبعه، احمدبن قاسم، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، ۱۲۹۹ق / ۱۸۸۲م؛
و لقد جائهم من الانباء کذبوها و صدقوا الاهواء
«وَ قالُوا» یعنی المشرکین، «لَوْ لا یَأْتِینا بِآیَةٍ مِنْ رَبِّهِ» یعنی آیة تدلّ علی صدق محمّد (ص). قال الزجاج: قد اتتهم الآیات و البیّنات و لکنّهم طلبوا ان یؤتوا ما کانوا یقترحون فی سورة بنی اسرائیل و هو قوله تعالی اخبارا عنهم: «وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً» الآیات. فقال اللَّه عز و جل: «أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ»؟ قرأ اهل المدینة و البصرة و حفص عن عاصم: تأتهم بالتّاء لتأنیث البیّنة و قرأ الآخرون بالیاء لتقدم الفعل، و لانّ البینة هی البیان، فردّ الی المعنی یقول اللَّه تعالی: «أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ» یعنی فی القرآن «بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولی» ای بیان ما فی التوراة و الانجیل و الزّبور من انباء الامم انهم اقترحوا الآیات فلما اتتهم و لم یؤمنوا بها کیف عجلنا لهم العذاب و الهلاک فما یؤمنهم ان اتتهم الآیة، ان یکون حالهم کحال اولئک.
لسان الدین در کتاب «الاحاطه» و ابن ابی اصیبعة در کتاب «عیون الانباء» و صاحب کتاب «کشف الظنون» در حرف کاف مینویسند: «مهندس ابی القاسم بن محمد الغرناطی کتاب هندسه بزرگ را نوشته و در سال ۴۱۶ هجری فوت کرد».
ابن ابی اصیبعه در «عیون الانباء» گوید: «کتاب الجامع و یسمی حاصر صناعة الطب و غرضه فی هذا الکتاب جمع ما وقع الیه و ادرکه من کتاب طب قدیم او محدث الی موضع واحد فی کل باب و هو ینقسم اثنی عشر قسما».
جنیدرا – قدسالله روحهالعزیز – پرسیدند که مرید را از کلمات مشایخ و حکایات ایشان چه فایده؟ گفت تقویت دل و ثبات بر قدم مجاهده و تجدید عهد طلب. گفتنداین را موکدی از قرآن داری گفت بلی: «و کلا نقص علیک من انباءالرسل مانثبت به فوادک» و گفتهاند: «کلمات المشایخ جنودالله فیارضه» یعنی سخنان مشایخ یاریدهنده طالبان است تابیچارهای را که شیخی کامل نباشد اگر شیطان خواهد که در اثنای طلب و مباشرت ریاضت و مجاهدت به شبهتی یا بدعتی راه طلب او بزند تمسک به کلمات مشایخ کند و نقد واقعه خویش بر محک بیان شافی ایشان زند تااز تصرف وساوس شیطانی و هواجس نفسانی خلاص یابد و بسر جاده صراط مستقیم و مرصاد دین قویم باز آید چه درین راه رهزنان شیاطین الجن والانس بسیاراند که رونده چون بیدلیل و بدرقه رود هرچ زودتر در وادی هلاکش اندازند و جنس این بسی بوده است «و کم مثلها فارقتها و هی تصفر»
از ابن خلکان اثری نفیس و گرانقدر به یادگار مانده است با عنوان وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان. وی تدوین این کتاب را در قاهره و در سال ۶۵۴ق آغاز نموده و در سال ۶۷۲ق در همان شهر به اتمام رساند. این کتاب شرح حال ۸۴۶ نفر از امیران و وزیران و دانشمندان و عارفان ایرانی و اسلامی است که براساس حروف معجم تنظیم شدهاست. این کتاب از سودمندترین و بزرگترین کتابهای شناخت چهرههای ماندگار است. ابن خلکان در این کتاب سرگذشت سه گروه از بزرگان یعنی صحابه، تابعین (به استثنای چند نفر) و خلفا را ذکر نکردهاست و علت این امر را زیاد بودن اطلاعات در مورد ایشان بیان کردهاست.
من غبره قد اثارت فی سقیفتها انباء علاتها فی اثر مرتحل
قوله: «وَ ما هُوَ» یعنی محمد (ص) «عَلَی الْغَیْبِ» ای علی الوحی و خبر السّماء و ما اطلع علیه ممّا کان غائبا عنه من الانباء و القصص «بِضَنِینٍ» بمتّهم ای یجب ان لا یتّهم بزیادة و نقصان فیما اتی به و الضّنّة: التّهمة. قرأ عاصم و حمزة و نافع و ابن عامر «بِضَنِینٍ» بالضّاد و معناه ببخیل یعنی یؤدّی ما یوحی الیه و لا یبخل به علیکم بل یعلّمکم و یخبرکم به. یقال: ضننت بالشّیء بکسر النّون اضنّ به ضنّا ای بخلت.
چه عادتست که انباء دهر هر قومی کرم به لاف ز عهد گذشته وا گویند