ان دماغ
معنی کلمه ان دماغ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ان دماغ در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه ان دماغ
اسکاگراک (که در برخی نقشههای فارسی آن را اسکاژراک نوشتهاند) زبانهای مثلثیشکل از آبهای دریای شمال است که بهصورت تنگهای وسیع در جنوب شرقی نروژ و شمال غربی دانمارک واقع شده و دریای شمال و دریای بالتیک را از طریق تنگهٔ کاتگات بهیکدیگر پیوند میدهد. این تنگه طولی پیرامون ۲۴۰ کیلومتر و پهنایی بین ۱۳۰ تا ۱۴۵ کیلومتر دارد که از عرض آن در میان دماغه اسکاگنِ دانمارک و سواحل سوئد پیش از تغییر مسیرش به سمت کاتگات در جنوب کاسته میشود.
جایگاه صورت فلکی در میان دماغ اسب بالدار در شرق و و صورت فلکی دلفین در غرب است از لحاظ بزرگی بعد از صلیب جنوبی(با ۴ درجه مربع) کوچکترین صورت فلکی آسمان است
گنبد نمکی نمکدان، تنها گنبد نمکی در جزیره قشم است که از میان دماغه جنوب، تا قدیس سلخ و دماغه شمال غربی تا قدیس باسعیدو بالا آمدهاست و در نقشه تقریباً دایره ای شکل است. بام گنبدی دارای توپوگرافی نامنظم است و دیواره آن بسیار پرشیب میباشد. در بخش جنوبی گنبد نمکی نمکدان، غارهای نمکی بسیار زیبا و شگفتانگیزی وجود دارد که ارتفاع تا ۲۰ متر نیز اندازهگیری شدهاست. سقف غار بوسیله قندیلهای فراوان پوشیده شدهاست که با گذشت زمان در اثر نفوذ آب تغییر شکل میدهند. از میان غارهای نمکی زیبا و عجیب، آب زیر زمینی دائمی نیز جریان دارد که در تمام طول سال جاری است و در دامنه کوه به صورت چشمه نمکی است که منظره بسیار دیدنی را ایجاد میکند.
بادبان دماغ پرسود است خانه ی نوح جان سفینه ی توست
چندان دماغ جهد ندارد شکست رنگ از دست سوده نقش دو عالم تبهکنید
هوایش ز بس میکند نشئه سر حریفان دماغ از عرق کرده تر
شاه حسنی وز متاع نیکویی داری فراغی زیبدت گر می کنی بر حال مسکینان دماغی
چنان دماغ دلم از تف سموم خیال بسوختند که هم خواب و هم قرار بسوخت
چون غنچه برنیاورد از شرم سر ز جیب زان بوی طره هرکه پریشان دماغ نیست
در مآل خویش، یکدم فکر نتوانند کرد بسکه میخواران دماغ از آتش می سوختند
که بیند چشم دل با جلوه دوست که تا ناخن ز ایوان دماغ اوست
از بخار او معطر قصر سلطان دماغ وز عبیر او معنبر جیب سکّان ضمیر
این کنار از کام دل برمیشود سوی سماک وان دماغ از مغز خالی میشود سوی سمک