املت

معنی کلمه املت در لغت نامه دهخدا

املت. [ اُ ل ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند. خاگینه. نیمرو. ( فرهنگ فارسی معین ).
املة. [ اِ ل َ ] ( ع اِ ) امید. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). امل. تأمیل. ( از اقرب الموارد ). گویند ما اطول املته ؛ یعنی چه دراز است امید آن. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) بیوسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
املة. [ اَ م َ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ آمِل. ( از اقرب الموارد ). مددکاران مرد. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه املت در فرهنگ معین

(اُ لِ ) [ فر. ] ( اِ. ) خوراکی است فوری که بیشتر از تخم مرغ و گوجه فرنگی و روغن تهیه کنند.

معنی کلمه املت در فرهنگ عمید

خوراکی که از تخم مرغ و گوجه فرنگی یا برخی مواد دیگر تهیه می شود: املت قارچ، املت سیب زمینی.

معنی کلمه املت در فرهنگ فارسی

خاگینه، نیمرو
(اسم ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند خاگینه نیمرو .

معنی کلمه املت در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:خاگینه

معنی کلمه املت در ویکی واژه

خوراکی است فوری که بیشتر از تخم مرغ و گوجه فرنگی و روغن تهیه کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه املت

و وی ابتدا مرید سهل بن عبداللّه بود و بی دستوری برفت از نزدیک وی، و به عمروبن عثمان پیوست و از نزد وی بی دستوری برفت و تعلق به جنید کرد. وی را قبول نکرد، بدین سبب جمله مهجور کردند وی را. پس مهجور معاملت بود نه مهجور اصل. ندیدی که شبلی گفت: «أنا و الحلاج شیءٌ واحدٌ، فخلَّصَنی جُنونی و أهَلَکهُ عقلُه.» و اگر وی به دین مطعون بودی شبلی نگفتی: «من و حلاج یک چیزیم»، و محمد بن خفیف گفت: «هو عالِمٌ ربّانیٌّ. او عالم ربانی است»، و مانند این. پس ناخشنودی و عقوق پیران طریقت و مشایخ رُضِیَ عنهم هجران و وحشت بار آورد.
و غالب کسب بر شش معاملت گردد: بیع و ربوا و سلم و اجارت و قراض و شرکت، پس جمله شرایط این عقود بگوییم.
من تصورم این است که بُعد مهمی از قید اطلاق که امام منضم کردند به ولایت فقیه - که در قانون اساسیِ اول قید «مطلقه» نبود؛ این را امام (خمینی) اضافه کردند - ناظر به همین است؛ یعنی انعطاف‌پذیری. دستگاه ولایت باید بتواند به‌طور دائم خودش را پیش ببرد، متحول کند؛ چون تحول جزو سنتهای زندگی انسان و تاریخ بشری است. ما اگر چنانچه خودمان تحول ایجاد نکنیم و پیش نرویم، تحول بر ما تحمیل خواهد شد. تحول یعنی تکمیل، پیش رفتن به سمت آنچه که درست‌تر است، آنچه که کاملتر است؛ یعنی آنچه را که ساختیم، ببینیم نقصهایش کجاست، آن را برطرف کنیم؛ ببینیم کجا کم داریم، آن را اضافه کنیم. این جریان بایستی ادامه پیدا کند.
کسی که اگر در مجلس حسن حاضر نبودی ترک مجلس کرد ی، وصف او در میان رجال توان کرد. بل معنی حقیقت آن است که اینجا که این قوم هستند همه نیست توحید اند. در توحید، وجود من و تو کی ماند تا به مرد و زن چه رسد. چنانکه بوعلی فارمذی می‌گوید رضی الله عنه نبوت عین عزت و رفعت است. مهتری و کهتری در وی نبود. پس ولایت همچنین بود. خاصه رابعه که در معاملت و معرفت مثل نداشت و معتبر جمله بزرگان عهد خویش بود و بر اهل روزگار حجتی قاطع بود. نقل است که آن شب که رابعه به زمین آمد درهمه خانه پدرش هیچ نبود که پدرش سخت مقل حال بود و یک قطره روغن نداشت که نافش چرب کند؛ و چراغی نبود، ورگویی نبود که دورپیچد، و او را سه دختر بود. رابعه چهارم ایشان آمد. رابعه از آن گفتندش. پس عیالش آواز داد: به فلان همسایه شو، قطره ای روغن خواه تا چراغ درگیرم.
از منظر ماکرومولکولی، تصور می‌شود که این دو فرآیند به دلیل برهمکنش منحصر به فرد یک پروتئین بومی با آب به آن مشابه هستند. مانند یک زنجیره پلیمری منفرد در یک مذاب، یک پروتئین بومی و مولکول‌های آب نزدیک به آن ممکن است نه به عنوان یک محلول، بلکه به عنوان یک موجودیت واحد واحد پردازش پذیر در نظر گرفته شود به نام «آکواملت».
از میدان تهذیب میدان محاسبت زاید. قوله تعالی: «ولتنظر نفس ما قدمت لغد». محاسبت را سه رکنست: جنایت از معاملت جدا کردن، نعمت با خدمت موازنه کردن، و نصیب خود از نصیب وی جل ذکره جدا کردن. و حیلت شناختن رکن اول آنست که بدانی هر کاری که دیو را در آن نصیبست جنایتست، و هر معامله که در آن جورست جنایتست، و هر عمل که بخلاف سنتست جنایتست. و حیلت شناختن رکن میانه آنست که بدانی که نعمتهای ناشناخته همه خصمان است، و شناختهٔ شکر ناکرده همه تاوانست، و در معصیت بکار برده تخم زوال ایمانست. و حیلت شناختن رکن سیم آنست که بدانی که هر خدمت که بدو دنیا خواهی آن برتست، و هر خدمت که بدان آخرت خواهی ترا آنست، و هر خدمت که بدان مولی خواهی آن قیمت تست.
٭ که وی استاد شیخ ابوالحسن قرا فی بود، و بوعثمان مغربی و دقی. بوعثمان مغربی گوید: کی هیچکس ندیده‌ام از مشایخ، روشن‌تر و نورانی‌تر از بایعقوب نهر جوری. و با هیبت‌تر و روشن‌تر از ابوالحسن صایغ دینوری. شاگرد بوجعفر صیدلانی بود صاحب سخنست و معاملت نیکو، با اخلاص.
آکواملت یک ماده پلیمری طبیعی هیدراته است که قادر است در دماهای محیطی از طریق یک ورودی تنش کنترل شده (مکانیکی یا شیمیایی) جامد شود.
در همین سال، دو حرف جدید «ئۆ، ئۆ»، برای نشان دادن کاملتر واکه‌های زبان اویغوری به الفبا اضافه شدند. از سال ۱۹۸۳ تا به امروز، الفبای عربی اویغوری الفبای رسمی این زبان می‌باشد. الفبای سیریلیک اویغوری، با وجود این‌که در سین‌کیانگ کاملاً مهو شد اما، اویغورهای ساکن جماهیر شوروی سابق، بالاخص قزاقستان، به مانند دیگر زبانهای روزمرهٔ جامعه، به استفاده از الفبای سیریلیک ادامه دادند.
اختر کریمی زند از سال ۱۳۳۰ فعالیت خود را با بازی در نمایش فتح سنندج در تئاتر سپاهان اصفهان آغاز نمود. او در مدت ۱۵ سال حضور در صحنه تئاتر در نمایش‌هائی مانند بینوایان، خانهٔ برنارد آلبا، بتکده سومنات، از کجا آورده‌ای، پدر مصلحتی، جان فدای وطن، مست و معروفه، یک اشتباه از خردمندترین آدم‌ها سر می‌زند، الوت، در پوست شیر، هاملت با سالاد فصل، و لبنک اب فروش بازی کرد.
کسی که مجهول بود که از وی نه صلاح دانی و نه فساد، چنان که در شهر غریب شوی، روا بود که از هرکه خواهی نان خری و معاملت کنی که هرچه در دست وی است ظاهر آن است که ملک وی است و این دلیل کفایت است. جز به معاملتی که دلیل حرامی کند باطل نشود، اما اگر کسی در این توقف کند و طلب کسی کند که صلاح وی داند، آن از جمله ورع باشد، ولیکن واجب نبود.
سه جهش یا تناسخ وانگ لون، والنشتاین، غول‌ها، ماناس، میدان آلکساندر برلین، ببر آبی، مرد جاودانی، نوامبر هزار و نهصد و هجده، هاملت یا شب دراز پایان می‌پذیرد
و هرکه آینه دل بدان عالم برد و تاریک بود یا کژ، آنچه راحت دیگران باشد هم آن به عینه سبب رنج وی گردد، پس گمان مبر که آن لذت که پیغامبران یابند از دیدار دیگران بیابند و آنچه عالمان یابند دیگران از عوام بیابند، و آنچه عالمان متقی و محب یابند عالمان دیگر بیابند و تفاوت میان عارفی که دوستی حق تعالی بر وی غالب بود و میان عارفی که دوستی بر وی غالب نبود، در لذت بود نه در دیدار که هردو یکی بینند که تخم دیدار معرفت است و تخم هردو برابر است، ولکن مثل ایشان چون دو کس باشد که دیدار چشم ایشان برابر بود، نیکویی را بینند ولکن یکی عاشق بود و دیگر نبود، لابد لذت عاشق بیش بود. و اگر یکی عاشق تر بود لذت وی بیشتر بود. پس معرفت در کمال سعادت کفایت نیست تا محبت با آن نبود و محبت بدان غالب شود که محبت دنیا از دل وی پاک شود. و این جز به زهد و تقوی حاصل نیاید، پس عارف زاهد را لذت کاملتر بود.
نوشته‌های اولئاریوس از جهت بی‌طرفی نویسنده و نیز پژوهنده بودنش آگاهی‌های سودمند و اعتمادپذیری را در سنجش با دیگر سفرنامه‌های آن روزگار برجای گذاشته‌است. او به زبان فارسی چیرگی داشت و به یاری دستیاران ایرانی گلستان و بوستان سعدی را به زبان آلمانی ترجمه نمود. این نخستین ترجمهٔ این آثار به زبان آلمانی، و همچنین تا آن زمان دومین و کاملترین ترجمه آثار سعدی در زبان‌های اروپایی بود. این ترجمه‌ها در سال ۱۶۵۴ و بیست سال پس از ترجمه ناقص فرانسوی گلستان، توسط آندره دوریه انجام گرفت.
رای تو به آسمان ندا کرد کای طفل معاملت تعلم
و گفت: خدای را بندگان اند که شرم می‌دارند که با او معاملت کنند به صبر پس معاملت می‌کنند به رضا. یعنی در صبر کردن معنی آن بود که من خود صبورم، اما در رضا هیچ نبود و چنانکه دارد چنان باشد. صبر به تو تعلق دارد و رضا بدو.
جلال‌الدین سیوطی ( ۱۴۴۵- ۱۵۰۵ میلادی)، شرحی از مواضع هر دو گروه ارائه کرده‌است و خود فهرستی از بیش از 150 وام واژه و منشأ احتمالی آن‌ها را برشمرده است. پژوهش وی کاملترین اثری است که توسط مسلمانان پیش از دوره معاصر در این عرصه تألیف شده‌است.
خود میدهد خود معاملت میکند و در آن معاملت، سود همی رهی را می‌بخشد و زیان خود می‌پذیرد اینست نیکوکاری و کریمی. اینست مهربانی و لطیفی.
ابن اثیر در تاریخ خود به ذکر روایات مختلف یک واقعهٔ تاریخی نمی‌پردازد، بلکه به ذکر کاملترین روایات یا آنی که فکر می‌کرده درست‌تر بوده به همراه آنچه از منابع دیگر یافته بسنده کرده‌است و اگر در جایی مجبور به ذکر روایتی بوده که در صحت آن تردید داشته، نظر خود را دربارهٔ آن بیان می‌کند یا متذکر می‌شود که اخبار مختلفی دربارهٔ آن در دسترس است.
خط اوستایی یا «زند» که آن به احتمال زیاد در زمان ساسانیان اختراع شده‌است دارا ۴۴ حرف با صدا و بی صداست و امروز کاملترین خطی است که در جهان موجود می‌باشد، در ظرف چند ساعت با چند درس می‌توان حروف مذکور را فرا گرفت و کلمات ایزدی دین کهن را بدون غلط با همان لهجه و تجوید اصلی تلاوت کرد.