امتنان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نعمت دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ): برعقیله گرم و امتنان بمجاسرت بایستاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || منت نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). منت گذاشتن. ( فرهنگ فارسی معین ). برشمردن نیکی های خویش برکسی. ( از اقرب الموارد ): ماه وفای ترا کسوف نامد ز غدر گلبن جود ترا خار نگشت امتنان.مسعودسعد. || منت داشتن. منت پذیرفتن. سپاس داشتن.( فرهنگ فارسی معین ). سپاسداری. سپاسگزاری. و رجوع به منت شود. || منت و احسان و نیکویی. ( ناظم الاطباء ). - امتنان داشتن ؛ منت داشتن. ( ناظم الاطباء ). - اظهار امتنان کردن ؛ اظهار نیکویی و احسان کردن. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه امتنان در فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - سپاس داشتن . ۲ - منت نهادن . ۳ - نعمت دادن .
معنی کلمه امتنان در فرهنگ عمید
سپاسگزار بودن، سپاس داشتن.
معنی کلمه امتنان در فرهنگ فارسی
منت داشتن، منت پذیرفتن، سپاسگزاربودن، سپاس داشتن، نعمت دادن، منت گذاشتن ( مصدر ) ۱ - منت داشتن منت پذیرفتن سپاس داشتن . ۲ - منت نهادن منت گذاشتن. ۳ - نعمت دادن . جمع : امتنانات .
معنی کلمه امتنان در ویکی واژه
سپاس داشتن. منت نهادن. نعمت دادن.
جملاتی از کاربرد کلمه امتنان
عیار سخا را به عامه شمر چو حملان بر آن افکند امتنان
چون گدا را از توانگر میرسد امتنان را از پیمبر میرسد
دریغ آمدم با چنین مهر که مراست و چنان گوهر که ترا، راه نگارش بسته ماند و پای چاپار شکسته. خاصه این هنگام که هر روز از آقا محمد نامه سپاسداری در راه است و قاصد شکرگزاری بردرگاه. نمیدانم با او چه سلوک آورده ای و چه تقویت او را در شهر و بلوک کرده ای که بدین شدت حماسه احسان می سراید و تاسه امتنان می سگالد. کمال رضامندی و خرسندی از تو دارم، زیرا که افسانه مهرت به محمد چون داستان محبت من مهدی را، قصه کوی و برزن است و دستان هر مرد و زن. بلی محمد از من است و کار از من. پیداست حمایت وی در امور و عنایت سرکار والا وقت ضرورت در حق وی جودی از آن حضرت و سودی بر ما خواهد بود. این تکلیف را که بی تکلیف پاس محمد است و حفظ مزارع از تو خواهم و از تو دانم. البته همان یاری به پایان بر و شهود کردار خوش را بر من گمان، در حق خود برهان کن. نگارش احوال و گزارش آمال را مترصدم.
هر شام داده کاه و جوت را به امتنان هر روز شسته یال و دمت را به احترام
شاها تویی که ابر کفت در بهار و دی بارد به کشتزار جهان فضل و امتنان
خود آنهم در حقیقت امتنانیست چه فیضش بر خلایق رایگانیست
جنابعالی به خوبی میدانید که از پنج شنبه در حصر کامل نیروهای امنیتی هستیم که بنحوی که فرزندانم را نیز به منزل راه نمیدهند، تلفنهای ارتباطی همگی قطع میباشد، از ادامه درمان این حق اولیهام نیز ممانعت به عمل آمده و نیروهای امنیتی دیشب همزمان با حمله اوباش شبانه با شکاندن درب آپارتمان فرزندم محمد حسین بدون حضور او به منزلش یورش بردند. از آنجا که سخن از قانون گرایی کردهاید، موجب امتنان است معیارهای قانونی برای این رفتارهای مذبوحانه، غیرانسانی و البته کودکانه که هیچ خللی در انتخاب راه همسرم ایجاد نمیکند را جهت اطلاع اینجانب و تنویر افکار عمومی معین نمائید.
ماه وفای تو را کسوف نامد ز عذر گلبن جود تو را خار نگشت امتنان
اگر بار دیگر ببوسم سرایش ز بختم سزد، شکرها و امتنانها
ارواح بر فلکاند پران به قول نبی ارواح امتنانی طائر خضری
چون شدی واقف در آن موقف زبان می گشایی در سپاس و امتنان
وزیر مختار لهستان – کارل بادر – در نامهای به استاندار خراسان از این رفتار ایرانیان چنین یاد میکند: «نیات خیرخواهانه جنابعالی نسبت به هم میهنان من، مهاجران لهستانی، تأثیر عمیقی بر من بخشیدهاست. طبق گزارشهایی که به من رسیده، جنابعالی از روی کمال مرحمت یک دستگاه عمارت بزرگ را در اختیار اطفال یتیم لهستانی گذاردهاید که در آنجا آنها نگهداری شوند. من از صمیم قلب از مراحم خیرخواهانه و نوع پرستانه جنابعالی متشکرم و اطمینان میدهم که لهستانیها برای همیشه کمال امتنان را از جنابعالی خواهند داشت»