معنی کلمه امت در لغت نامه دهخدا
امت. [ اُم ْ م َ ] ( ع اِ ) جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). گروهی که به پیغمبری ایمان آورده اند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). پیروان انبیاء. ( غیاث اللغات ). پس روان. ( ترجمان ترتیب عادل ) ( فرهنگ فارسی معین ) :
یا رب بیافریدی رویی بدین مثال
خود رحم کن بر امت و از راهشان مکیب.شهید ( از فرهنگ اسدی ، ذیل کیب ).باز آمدند و گفتند آن امتان موشا
کایزد بد آن نه موشا بر کوه طور سینا.دقیقی.آخر الزمان پیغمبری خواهد آمد نام او محمد ( ص )، اگر روزگار یابم نخست کسی باشم که بدو بگروم و اگر نیابم امیدوارم که حشر ما را با امت او کنند. ( تاریخ بیهقی ). واجب است بر من فرمانبری او و نصیحت کردن او و همچنین واجب است بر همه امت محمد ( ص ). ( تاریخ بیهقی ).