( آماره ) آماره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) آمار. اماره. [ اِ رَ / رِ ] ( اِ ) شماره و حساب. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ سروری ). اَمار.اوار. آماره. اواره. ( شرفنامه منیری ) : اگر خواهی سپاهش را شماره برون باید شد از حد اماره.لبیبی.|| دفتر محاسبه. ( فرهنگ شعوری ).
معنی کلمه اماره در فرهنگ معین
(اَ مّ رِ ) [ ع . امارة ] (ص . ) ۱ - بسیار امر کننده ، گمراه کننده . ۲ - خواهش های شیطانی . (اِ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) نشان ، نشانه ، علامت ، ج . امارات .
معنی کلمه اماره در فرهنگ عمید
= امار
معنی کلمه اماره در فرهنگ فارسی
( آماره ) آمار نشان، نشانه، علامت، امارات جمع، مونث امار، بسیارامرکننده، اغرائ کننده وبرانگیزاننده ببدی وشر ( اسم ) نشان نشانه علامت . جمع :مونث امار . بسیار فرماینده
معنی کلمه اماره در فرهنگستان زبان و ادب
آماره {statistic} [آمار، ریاضی] هر تابع از مشاهدات که فارغ از پارامتر مجهول باشد
معنی کلمه اماره در دانشنامه آزاد فارسی
اماره (اصول فقه). اَماره (اصول فقه) در اصول فقه، نشانه ای که با آن، در مواردی که حکم واقعی شرعی معلوم نیست، تکلیف انسان مشخص می شود. حجیت و اعتبار اَمارات بدان سبب است که نوعاً، به کمک آن ها، حکم واقعی کشف می شود. البته گاهی ممکن است در موارد خاص، اماره به خطا رود. اماره بر دو قسم است: ۱. حُکمیه؛ ۲. موضوعیه؛ ۱. امارۀ حکمیه، اماره ای است که در موارد جهل به حکم شرعی تعیین تکلیف می کند. مانند این که: نمی دانیم اگر مبیع قبل از قبض تلف گردد به حساب بایع است یا مشتری. در روایت معصوم (ع) می فرماید: هر کالای فروخته شده ای که قبل از قبض تلف گردد از مال فروشنده تلف شده است. این گونه روایات را امارۀ حکمیه گویند؛ ۲. امارۀ موضوعیه اماره ای است که در موارد جهل به موضوع، تعیین تکلیف می کند، مثلاً اتومبیلی در تصرّف شخصی است، ولی در مالک بودن آن شخص تردید است، در اینجا تردید در موضوع، یعنی مالک بودن آن شخص است نه مالکیّت. قاعدۀ «ید» دلالت می کند که آن شخص مالک است. اماراتی چون قاعدۀ ید را امارۀ موضوعیه گویند. اماره (حقوق). اَماره (حقوق) اَماره بر وزن قواره از نظر حقوقی، وضعیتی است که دلالت بر امری کند و کاشف از واقعیت یا حقیقت خاصی باشد. اماره در این معنی ازجمله ادلۀ اثبات دعوی است (مادۀ ۱۳۲۱ قانون مدنی). اساس دلیل بودن اماره، نظر عرف و عادت است، مثلاً کسی که اتومبیلی را در تصرف خود دارد، عرف او را مالک می داند مگر خلاف آن ثابت شود. اماره، بر دو نوع است: ۱. امارۀ قانونی، یعنی اوضاع و احوالی که قانون آن را دلیل بر امر خاصی دانسته، مانند تصرف که دلیل بر مالکیت است (مادۀ ۳۵ قانون مدنی)، یا متولدشدن طفل در دورۀ زوجیت که ملحق به شوهر است (مادۀ ۱۱۵۸ قانون مدنی)؛ ۲. امارۀ قضایی، یعنی اوضاع و احوال خاصی که در نظر قاضی دلیل امری در مورد خاص باشد و با دلایل دیگر تکمیل شود (مادۀ ۱۳۲۴ قانون مدنی). مادۀ ۷ قانون شهادت و امارات مصوب تیر ماه ۱۳۰۸ش کیفیت و شرایط استناد به امارات به عنوان دلیل را مشخص کرده است.
معنی کلمه اماره در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ــ اماره دلیل ظنّی معتبر است که از آن به دلیل علمی نیز تعبیر می شود. اماره به لحاظ آن که دلیل ظنّی است، در صورتی که دلیل قطعی و یقینی بر اعتبار آن وجود نداشته باشد، حجّیت ندارد؛ هر چند ظنّ حاصل از آن قوی باشد. ــ اَماره شرعی، طریق ظنّی اعتبار یافته از سوی شارع است. ــ اماره دلیلی است که به لحاظ حکایت و کاشفیت ظنّی آن از واقع، معتبر دانسته شده است؛ بدین معنا که ظنّ نوعی برآمده از اماره، همچون علم، حجّت شمرده شده است؛ البته با این تفاوت که حجیت علم، ذاتی است، لیکن حجیت ظن، جعلی و اعتباری است. ــ اماره شرعی، مقابل اماره عقلی و اماره عقلایی می باشد و به معنای اماره ای است که معتبِر (اعتبار کننده) آن، شارع مقدس می باشد، مانند: ظن انسدادی (ظن مطلق) بنا بر کشف. دلیل در کتاب «اصطلاحات الاصول» آمده است: «ان المعتبر لدلیل ان کان هو الشارع یسمی ذلک دلیلا شرعیا و امارة شرعیة کخبر العدل و الثقة و الظن الانسدادی علی الکشف». ← تفاوت اماره با اصل عملی و دلیل ...
علم قاضی عبارت از یقین حاصل از مستندات بیّن در امری است که نزد وی مطرح میشود. در مواردی که مستند حکم، علم قاضی است، وی موظف است قرائن و اماره بیّن مستند علم خود را بهطور صریح در حکم قید کند.
در آن خانه که صد حلوا چشیدی نگشتی مطمئن اماره گشتی
جعل را چند ازین تحسین و تمکین؟ جعل اماره راهست و بد دین
همه گفتم اما ترا چاره نیست مشیر تو جز نفس اماره نیست
اماره صرفاً باعث به وجود آمدن ظن میشود در حالیکه دلیل هم قطعیت و ظن را به دنبال دارد. اماره از طرف شارع با واقع سروکار دارد در حالیکه در اصل چنین نیست و اصول تنها برای برطرف شده حیرت بکار میروند. اماره بر اصول تقدم دارد یعنی حجیت و اعتبار اصول تا زمانی است که امارهای در کار نباشد و با وجود اماره، نوبت به اصول نمیرسد. دلیل و اماره هر دو لوازم عقلی خود را اثبات میکنند در حالیکه در اصول چنین نیست. دلیل و اماره از دلائل به اصطلاح اجتهادی محسوب میشوند در حالیکه اصول، دلائل فقاهتیاند.
ناحیه بحرانی آزمون، و به احتمال به دست آوردن مقداری برای اماره آزمون در داخل این ناحیه بحرانی، وقتی که
دو مثنوی عارفانه «الهینامه» و «منطق الطیر» را برای راهنمایی سالکانِ طریقت معرفت سرود و در سده ششم هجری آنها را با شگردی سمبولیک، طرحریزی کرد و به حکایات و تمثیلات آراست تا بتواند راهروان مکتب عرفان را به آسانی یاری و هدایت کند تا در ریاضت و کوشش معنوی خویش برای کشتن نفس اماره توفیق و به شناخت حقیقت و درک معنویت و کیفیت هستی دست یابند. عطار الهینامه را در اواخر عمرش نگاشتهاست.
چو اماره است نفست کافر است او ز جمله کافران کافرترست او
رنگ عقل و دل و جان گیر، اگر رنگ رزی رنگ اماره بدکاره همه زنگ خطاست
ور ز غوغای نفس اماره از جلیسی نباشدت چاره
مستند «فوکواماره» زندگی در جزیرهٔ لامپدوزا را نشان میدهد. این جزیره یکی از محلهای ورود پناهجویان آفریقایی به اروپاست. در صحنهای نشان داده میشود که چه خطراتی در انتظار پناهجویان است. تشنگی، خطر غرق شدن و بیماری و گرسنگی پناهجویان در این مستند به نمایش گذاشته میشود.
دو قدم در پی یک مرد خدا راست نرفت نفس اماره سعیدا چه عجب بی پیری است
عشق دیوانهست و ما دیوانه دیوانهایم نفس امارهست و ما اماره امارهایم
از نظر تاریخی این اصل همواره مورد نظر بودهاست. با تأسیس علم اصول بحث از اماره نیز مطرح شدهاست چنانکه ابوالحسن بصری معتزلی امارات و ظنون را مورد بررسی قرار داده است.
اماره اصطلاحی در دانش فقه، به معنای دلایلی و روشهایی عقلایی هستند که شرع آنها را تأیید کردهاست.(دلیل ظنی معتبر تعریفی مختصر از اَماره است ) از اماره به عنوان طریق و دلیل ظنی معتبر از سوی شارع نیز یاد کردهاند.
چهارم آنکه توبه کند و مدتی بر آن ثابت باشد بعد از آن توبه خود را بشکند و به لجه گناهان فرو رود و از یاد توبه در رود و مطلقا ندامت و پشیمانی از گناهانی را که می کند نداشته باشد و صاحب این، صاحب نفس اماره است و شر او بر خیرش غالب است و از درجه توبه کنندگان ساقط است.
این امارات در موضوعات استفاده میشوند. این اماره در جایی است که جهل به موضع وجود دارد در حالیکه حکم آن معلوم است. مثلاً در جایی که شخصی بر خانهای تصرف دارد در حالیکه تردید و شک دارد که آیا مالک آن خانه هست یا نه. شک و تردید در موضوعات جاری میشود و نه در قوانین و احکام. در اینجا با استفاده از قاعده ید و این که ید و تصرف اماره مالکیت است، شک و تردید رفع میشود.
و یقین شناسد که زاد و راحله بدان جهت بوی دادهاندتا بادیه صفات نفس اماره بدان قطع کند که حجاب میان او و کعبه حضرت که مقصد و مقصودست جز بادیه نفس نیست.
علی در عمل نیز همین روش را دارد. از طرفی شخصاً هیچ پّستی را از هیچیک از خلفا نمیپذیرد، نه فرماندهی جنگ و نه حکومت یک استان و نه اماره الحاج و نه یک چیز دیگر از این قبیل را. زیرا قبول یکی از این پستها به معنی صرف نظر کردن او از حق مسلم خویش است و به عبارت دیگر کاری بیش از همکاری و همگامی و حفظ وحدت اسلامی است. اما در عین حال که خود پستی نمیپذیر فت مانع نزدیکان و خویشاوندان و یارانش در قبول آن پستها نمیگشت، زیرا قبول آنها صرفاً همکاری و همگامی است و به هیچ وجه امضای خلافت تلقی نمیشود.