الکواکب

معنی کلمه الکواکب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
کوکب (۵ بار)
«کَواکِب» جمع «کوکب» در لغت عرب، معانی زیادی دارد از جمله: ستاره به طور اعم، و ستاره «زهره» به طور اخص، سفیدی که در چشم ظاهر می شود، گیاهان بلند، شکوفه درختان، درخشندگی فولاد، نوجوان زیبا، شمشیر، آب، رئیس یک جمعیت، و غیر آن.

جملاتی از کاربرد کلمه الکواکب

رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ ای رمیا لهم اذا استمعوا الی السماء. قال قتاده خلق اللَّه النّجوم لثلاثة اشیاء زینة للسّماء و رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ و لیهتدی بها فی ظلمات البرّ و البحر فمن اوّلها علی غیر ذلک فقد قال رایه و اخطا حظّه. قال الضّحاک: الکواکب الّتی تری لا یرجم بها و الّتی ترجم بها الشّیاطین لا تریها النّاس و قال ابو علی الکواکب انفسها لا ترجم لانّ الکواکب ثوابتة لا تزول عن السماء و لا تفقد انّما ینفصل عنها شهاب یحرق. وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ ای هیّأنا لهم فی الآخرة. عَذابَ السَّعِیرِ و هی النّار الموقدة المشعلة، و یقال: سعرت النّار فتسعّرت اذا قویتها و قیل السّعیر بیت للشّیاطین فی جهنّم هو اسمه.
دعوت گرند جمله و صاحبقران کفر تا دعوة الکواکب و قرآن بهم نهند
و بقیت فی عز یدوم جلاله ابدا علی قمم الکواکب مشرف
عبدالرحمان صوفی رازی، ستاره‌شناس ایرانی سدهٔ سوم و چهارم هجری (حدود ۹۶۴ میلادی)، نویسنده ی کتاب صورالکواکب اولین کسی است که کهکشان آندرومدا را در کتاب صورالکواکب گزارش کرد.
فَلا أُقْسِمُ لا صلة و تأکید أو ردّ علی منکر البعث و مکذّبی الرّسول. التّأویل أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ الخنوس التّاخّر، و سمّی الشیطان خنّاسا لانّه یدخل صدر المؤمن، فیضع خرطومه علی قلبه یوسوس، فاذا ذکر القلب اللَّه عزّ و جلّ خنّس: الشّیطان، ای تأخّر «و الخنّس» جمع خانس «و الکنّس» جمع کانس و الکنوس، الدّخول فی الکناس و هو الموضع الّذی یأوی الیه الوحش، و المراد بها خمسة انجم تجری فی فلک السّماء جریا مثل الشّمس و القمر و سائر النّجوم کالقنادیل معلّقة و هنّ زحل و یسمّی ایضا کیوان و المشتری و یسمّی ایضا راویس و برجیس و المرّیخ و یسمّی ایضا بهرام و زهرة و تسمّی ایضا ناهید و عطارد و یسمّی ایضا الکاتب و خنوسها رجوعها فی سیرها و تأخّرها عن مطالعها فی کلّ عام تأخّر بتأخّرها عن تعجیل ذلک الطّلوع، تخنّس عنه و کنوسها دخولها فی بروج السّماء فاذا سارت راجعة فهی خانسة و اذا سارت مستقیمة فهی کانسة. و قال قتادة: هی النّجوم تبدو باللّیل و تخنس بالنّهار فتخفی فلا تری و قیل: لعلی (ع) ما «الخنّس» «الجوار الکنّس»؟ قال هی الکواکب تخنس بالنّهار فلا تری. و تکنس باللّیل فتأوی الی مجاریها.
«و حفظا» ای و حفظناها حفظا. و قیل: جعلنا الکواکب حفظا، «مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ» ای متمرّد خال عنّ الخیر خبیث.
ده‌ها کتاب منتسب به ابن فرخان در فهرست نسخ خطی برخی کتابخانه‌های جهان از جمله آستان قدس رضوی وجود دارد. مشهورترین آثار ابن فرخان، «تفسیرکتاب الاربعه (کوادری پارتیوم) بطلمیوس»، «المحاسن»، «اتفاق الفلاسفه و اختلافهم فی خطوط الکواکب»، «الموالید»، «رساله فی احکام النجوم»، «المعانی» و «جوامع الاسرار فی علم النجوم» است. کارل بروکلمان کتاب‌ها و رساله‌های باقی‌مانده از او را، تا سیزده مورد در مناطق مختلف جهان احصا کرده‌است.
تعدادی از دانشمندان اقدام به خلاصه کردن البدایة و النهایة کرده‌اند، ابن کثیر خود کتاب را با عنوان «الکواکب الدراری» در سه جلد تلخیص کرده‌است. به همین منوال بدر العینی و ابن حجر آن را به اختصار درآورده‌اند.
قوله تعالی: وَ إِذِ ابْتَلی‌ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ روی عن الحسن رض قال ابتلاه اللَّه بالکواکب و القمر و الشمس فاحسن القول فی ذلک، اذ علم ان ربّه دائم لا یزول، و ابتلاه بذبح الولد فصبر علیه و لم یقصّر. گفت بر آراستند کوکب تابان و آفتاب درخشان و خلیل را آزمونی کردند و ذلک لعلم المبتلی لا لجهل المبتلی یعنی که تا با وی نمایند که از و چه آید و در راه بندگی چون رود، خلیل خود سخت هنری و روز به و سعادتمند برخاسته بود، گفت هذا رَبِّی قیل فیه اضمار یعنی یقولون هذا ربی میگویند این بیگانگان که این خدای منست! نیست که این از زیرینان است و نشیب گرفتگان، و من زیرینان و نشیب گرفتگان را دوست ندارم، زهی خلیل! که نکته سنّیت گفت از زیر جست و دانست که خداوندی بر زبرست فوق عباده، باز که نشیب گرفت از و برگشت، و گفت زیرینان را دوست ندارم، که ایشان خدایی را نشایند. خداوندان تحقیق به اینجا رمزی دیگر گفته‌اند و لطیفه دیگر دیده‌اند، گفتند ز اوّل خاک خلیل را بآب خلّت بیامیختند، و سرّش بآتش عشق بسوختند، و جانش بمهر سرمدیّت بیفروختند، و دریای عشق در باطن وی بر موج انگیختند، آن گه سحرگاهان در آن وقت صبوح عاشقان، و های و هوی مستان، و عربده بیدلان چشم باز کرد از سر خمار شراب خلّت و مستی عشق گفت هذا رَبِّی این چنانست که گویند:
کواکب و طبایع و بروج فلک کواکب که به دوازده قسمت است و عرش که ورای همه است از وجهی چون مثال پادشاهی است که وی را حجره خاص باشد که وزیر وی آنجا نشیند و گرداگرد آن حجره رواقی بود به دوازده پالگانه و بر هر پالگانه نایبی از آن وزیر نشسته و هفت نقیب سوار، بیرون آن پالگانها، گرد آن دوازده پالگانه می گردند، از بیرون و فرمان نایبان وزیر که از وزیر بدیشان رسیده باشد، می شنوند و چهار کمند در دست این چهار پیاده نهاده تا می اندازند و گروهی را به حکم فرمان به حضرت می فرستند و گروهی را از حضرت دور می کنند و گروهی را خلعت می دهند و گروهی را عقوبت می کنند و عرش حجره خاص است و مستقر وزیر مملکت است که وی فرشته مقرب ترین است و فلک الکواکب آن وراق است و دوازده برج، آن دوازده پالگانه است و نایبان وزیر فرشتگان دیگرند که درجه ایشان درجه فروتر فرشته مقرب ترین است و به هر یکی عمل دیگر مفوض است و هفت ستاره هفت سوار است که چون نقیبان، همیشه گرد آن پالگانها می برآیند و از هر پالگانه فرمانی از نوع دیگر بدیشان می رسد و آن که وی را چهار عنصر گویند چون آتش و آب و باد و خاک، چون چهار چاکر پیاده اند که از وطن خویش سفر نکنندو چهار طبایع حرارت و برودت و رطوبت و یبوست، چون چهار کمند است در دست ایشان، مثلا چون حال بر کسی بگردد که روی از دنیا بگرداند و اندوه و بیم بر وی مستولی شود و نعمتهای دنیا در دل وی ناخوش گردد، وی را اندوه عاقبت کار خویش بگیرد، طبیب گوید که این بیمار است و این علت را مالیخولیا گویند، و علاج وی طبیخ افتیمون است و طبیعی گوید اصل این علت از طبیعت خشکی خیزد که بر دماغ مستولی شود و سبب این خشکی هوای زمستان است و تا بهار نیاید و رطوبت بر هوا غالب نشود، وی صلاح نپذیرد، و منجم گوید این سودای است که وی را پیدا آمده است و سودا از عطارد خیزد، که وی را با مریخ مشاکلتی افتد نا محمود تا آنگاه که عطارد به مقارنه سعدین یا به تثلیث ایشان نرسد، این حال به صلاح نیاید و همه راست می گویند ولکن: ذلک مبلغهم من العلم.
ما استنار الصبح ادرج ضؤه باسفاره انوار ضوء الکواکب
دع کیسه مجهولة هو عسجد شبیه الکواکب و اسمه الجوزاء
و یروی عن کثیر بن قیس قال: کنت مع ابی الدرداء فی مسجد دمشق فجاء رجل فقال: یا ابا الدرداء انّی جئتک من مدینة الرسول (ص) فی حدیث بلغنی انّک تحدث عن رسول اللَّه (ص)، قال: ما کانت لک حاجة غیره؟ قال: لا قال: و لا جئت لتجارة؟ قال: لا قال: و لا جئت الّا فیه؟ قال: نعم قال: فانّی سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: من سلک طریق علم سهّل اللَّه له طریقا من طرق الجنّة و انّ الملائکة لتضع اجنحتها رضا لطالب العلم و انّ السماوات و الارض و الحوت فی الماء لتدعو له و انّ فضل العالم علی العابد کفضل القمر علی سائر الکواکب لیلة البدر: «و انّ العلماء هم ورثة الانبیاء» و انّ الانبیاء لم یورثوا دینارا و لا درهما، انّما ورثوا العلم فمن اخذه اخذ بحظّ وافر».
منوچهر خان یک پیشرو در حمایت از هنر به همراهی کنجکاوی و علاقه به نجوم بود. به سفارش او یکی از بهترین نسخه‌های مصور خطی آن دوره نگاشته شد، ترجمه فارسی از کتاب صور الکواکب الثابته از صوفی رازی، نگاشته شده بین سال‌های ۱۶۳۰ تا ۱۶۳۳ میلادی که امروزه در کتابخانه عمومی نیویورک نگهداری می‌شود.