الهی. [ اِ لا ] ( ع منادا، صوت ) مرکب از «اله » که اسم ذات حق تعالی است و یاء متکلم ، پس معنی مجموع اله من است. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). این لفظ را در مقام ندا گویند و حرف ندا را اغلب حذف کنند. خدایا. ربی. خدای من : الهی عبداﷲ را از سه آفت نگاه دار، از وساوس شیطانی و از هواجس جسمانی و از غرور نادانی. ( خواجه عبداﷲ انصاری ). الهی بساز کار من و منگر به کردار من... ( خواجه عبداﷲ انصاری ). الهی اگر بهشت چون چشم و چراغ است بی دیدار تو درد و داغ است. ( خواجه عبداﷲ انصاری ). الهی از دل خاقانی آگهی که در او خزانه خانه عشق است در بمهر رضا.خاقانی.خوش است این پسر وقتش از روزگار الهی همه وقت او خوش بدار.( بوستان ).الهی غنچه امید بگشا گلی از روضه جاوید بنما.جامی. || گاه از جهت تیمن و تبرک بدان ابتدا کنند خاصه در وقت مناجات و التماس دعا. || گاه پس از آن ( الهی ) این عبارت تقدیر کنند که لایق بحال وی آن است که در حق وی چنان دعا کنند که کذا کذا. ( ازآنندراج ). در تداول عامه ، یعنی خدا کند. خدا کناد. بحق خدا. امید است. ای کاش. کاشکی : الهی فال زینب راست باشد. الهی قربانت بروم. هر آن سینه کو داغ عشقی ندارد الهی بروز گریبان نشیند.باقر کاشی ( از آنندراج ).بغیبت هرکه حق آشنایی را نگه دارد الهی هر کجا باشد خدا باشد نگهدارش .نعمت خان عالی ( از آنندراج ). الهی. [ اِ لا ] ( ص نسبی ) خدایی. ربانی. الوهی. مرکب از «اله »نام حق تعالی و یاء نسبت چنانکه در عبارت «حکم الهی اینچنین بود» و کسانی که این یا را از نفس کلمه دانند بخطا رفته اند. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). منسوب به اله ، در ترکیباتی از قبیل حکمت الهی ، علم الهی ، احکام الهی ، رحمت الهی ، توفیق الهی ، قوانین الهی ، وحی الهی ، درگاه الهی ، تأیید الهی و جز آن بسیار استعمال میشود : امیرالمؤمنین در نعمت و راحت ترزبانست بشکر الهی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 308 ). پیغمبری ای بیخردان ملک الهی است از ملکت قیصر به وز ملکت خاقان.ناصرخسرو.او سرو جویبار الهی و نفس او چون سرو در طریقت هم پیر و هم جوان.خاقانی.زهی دارنده اورنگ شاهی حوالتگاه تأیید الهی.
معنی کلمه الهی در فرهنگ معین
(اِ لا ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) = الاهی : منسوب به الله، خدایی .
( ندا ) ای خدای من . خدای من . خدایا . الهی مرا تمتع دنیایی هیچ چیز باقی نمانده است . توضیح هم در دعا و هم در نفرین استعمال شود . عبدالله
معنی کلمه الهی در دانشنامه عمومی
الهی (باخرز). الهی روستایی در دهستان مالین بخش مرکزی شهرستان باخرز استان خراسان رضوی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۳۹۰ نفر ( ۱۰۸خانوار ) بوده است. الهی (فیلم). الهی ( به هندی: Paramaatma ) یا خدایی فیلمی محصول سال ۱۹۹۳ و به کارگردانی باپو است. در این فیلم بازیگرانی همچون میتون چاکرابورتی، جوهی چاولا، آنجانا ممتاز، آمریش پوری، ریما لاگو، سوشمیتا موکرجی و شامی ایفای نقش کرده اند. الهی (هامون). الهی، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان هامون در سیستان و بلوچستان است. این روستا در دهستان محمدآباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۸ نفر ( ۵ خانوار ) بوده است.
معنی کلمه الهی در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] الهی (منظومه). اِلهی ، منظومه هایی صوفیانه و مردم پسند در وصف پیامبر - صلی الله علیه وآله وسلم- اولیا و مشایخ طریقت است. الهی با مضامین مذهبی در ادبیات ترک که در خانقاهها و اماکن مذهبی به صورت هم آوایی یا تک صدایی بدون استفاده از آلات موسیقی ترنم می شد. بدین ترتیب ، الهی از نظر آهنگ و موارد کاربرد از دیگر سرودهای عامیانه متمایز است . الهیها دارای اوزان هجایی هستند که در دستگاهها و گوشه هایی مانند ماهور ، شهناز و جز آن خوانده ، و به صورت مربع ، مخمّس ، مسدّس و گاه حتی مثمّن سروده می شوند الهی در مراسم «ذکر» در خانقاه (تکیه )، در آیینهای مخصوص از جمله میلاد پیامبر اکرم - صلی الله علیه وآله وسلم- (مولودخوانی )، همچنین در نخستین روز آموزش کودکان در مدارس و نیز در مراسم عروسی و هنگام رفتن به مکه خوانده می شد. ← گونه های مختلف الهیها (۱) گولپینارلی ، عبدالباقی ، تصوف در یکصد پرسش و پاسخ ، ترجمه توفیق هسبحانی ، نشر دری.
معنی کلمه الهی در ویکی واژه
divino الاهی: منسوب به الله، خدایی.
جملاتی از کاربرد کلمه الهی
الهی شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم، کار تو در گرفتی و ما نگرفتیم، قسمت خود نهادی و رسول خود فرستادی.
جحیم قهر الهی است کاندر این عالم ترا به خوی بد و فعل بد عقاب کند
احمد قابل (۹ مهر ۱۳۳۶ – ۱ آبان ۱۳۹۱) مجتهد، پژوهشگر دینی، فعال سیاسی و از شاگردان حسینعلی منتظری بود. قابل از مخالفان و منتقدان جدی سیدعلی خامنهای بود و مشروعیت الهی ولی فقیه را فاقد پایه و اساس علمی میدانست.
خال: نقطه وحدت حقیقی است. در اصطاح صوفیه اشاره به مبدأ و منتهای کثرت میباشد. به معنای ظلمت معصیت نیز آمده که به علت کم بودن طاعت انسان که مانع و حاجب میان او و انوار الهی است.
مرا ز فضل الهی است دیده روشن مرا ز نطق الهی زبان بود گویا
کتنهافن الهیات را در دانشکده تریر و دانشگاه بن آموخت و در ۱۹۷۱ دیپلم گرفت. سپس در دانشگاه بن تاریخ آموخت. او از سال ۱۹۹۷ دستیار تحقیق بود و سپس کمک استاد در دانشگاه تریر شد. او در سال ۲۰۱۱ بازنشسته شد
الهی عنایت تو کوه است و فضل تو دریا، کوه کی فرسود و دریا کی کاست، عنایت تو کی جست و فضل تو کی وا خواست، پس شادی یکی است که دوست یکتاست.
به خاصه حجتی دارد الهی دهد بر دین او حجت گواهی
کادیلاک در ۵ مارس ۱۶۵۸ در آنتونی لاومه در شهر کوچک سنت نیکولاس دی لا گراوه، در ایالت گاسکونی (که امروزه با نام تارن ات گارونی در اوکیتانی) شناخته میشود، متولد شد. پدر او ژان لاومه در روستای کامونت سور گارونه زاده شد. او وکیل مجلس در تولوز بود. در سال ۱۶۵۲ ژان، توسط کاردینال مازارین، به عنوان افسر نظامی برای قضاوت در سنت نیکولاس دی لا گراوه منصوب شد. مادر آنتوان، ژان پچاگوت، دختر یک تاجر و زمیندار بود. مکاتبات بزرگسالانه لا موته نشان میدهد که دوران جوانی او شامل پژوهش و مطالعه در یک مؤسسه یسوعی که در آن الهیات، حقوق، کشاورزی، گیاهشناسی و جانورشناسی تدریس میشد، بود.
الهی! چون بجاء و خشوذن است، آن رهی، کش خاموشی بیگانگی است ٭ و گستاخی دلیریست؟
الهی رحمت وجود تو از اندازه بیرونست بقاسم رحمتی فرما، که حنانی و منانی
ای دل چو شراب معرفت کردی نوش لب بر هم نه سرّ الهی مفروش
قهرمان کتاب «مصیبتنامه» که سالک فکرت است، فکرتی که قلبی است و نه عقلی، انسانی است که به این مقام خداگونگی بقای بعد از فنا رسیدهاست. گفتگوی این سالک فکرت با جبرئیل و عرش و کرسی و آسمان و زمین و پیامبران حاکی از جریان وقوع این داستان در فضایی ورای تجربههای عادی و طبیعی است. این کتاب نه صورت واقعینمای الهینامه را دارد و نه صورت رمزی و تمثیلی منطقالطیر را؛ به همین سبب است که عطار خود اشاره میکند که این داستان در زبان قال، کذب است و در زبان حال، صدق!
بار امانت: مراد از امانت تکلیف و عهد و پیمان الهی است.
پس از ورود اسلام به ایران هنرهای ایرانی با حفظ پیشینهٔ تاریخی خود جنبهای الهی یافتند. در این میان مقرنس همچون سایر آثار هنری شکل اصلی و آشنای خود را در دوران اسلام یافت.
بحث ماهیت خدا وحدانیت را نیز دربر میگیرد. وحدانیت خدا در الهیات مسیحی به این معناست که فقط و فقط یک خدا وجود دارد. یک موجود الهی که شایسته پرستش و عبادت است.
ارمیا یکی از پیامبران الهی است که مردم محل معتقدند، قبر موجود در روستای ارمیان، ازآن ارمیای نبی است.
مرا اینجا است دیدار الهی یکی دانم عزیزی پادشاهی
و گفت: الهی! شیرینترین عطاها در دل من رجای توست و خوشترین سخنان بر زبان من ثنای توست و دوست ترین وقتها بر من وقت لقای توست.
بال: نزد صوفیه روشنایی قلب و نورانی شدن آن بواسطه علوم و معارف الهی است.