القول

معنی کلمه القول در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
قول (۱۷۲۲ بار)
«قَوْل» گر چه معنای وسیعی دارد، ولی در این گونه موارد، به معنای فرمان عذاب است.

جملاتی از کاربرد کلمه القول

محققان بر این نکته متفق‌القولند که الموت نام مصطلح منطقه کوهستانی شمال قزوین و جایی است که خداوند الموت (لقب حسن صباح در منابع تاریخی)، قلعه‌های تاریخی این منطقه را مقر و پایگاه تبلیغ آیین اسماعیلیه قرار داده بودند.
ابراهیم اخنایی با لقب برهان‌الدین (؟ - ۱۳۷۵م) (نسب: ابراهیم بن علم‌الدین محمد بن ابی‌بکر بن عیسی) فقیه، قاضی و محتسب مصری در سدهٔ هشتم هجری/چهاردهم میلادی بود. نخست شافعی‌مذهب بود سپس مالکی گردید. حسبه و قضاوت سرزمین مصر را تا پایان عمر برعهده داشت. الهدایة و الاعلام بما یترتب علی قبیح القول من الأحکام اثر برجستهٔ اوست. ابن حجر عسقلانی از احکام او در قضایای مشهور در ردِّ صاحب‌منصبان همراه مروت و بزرگی گفته است. منسوب به اخنا، نزدیکی اسکندریه بوده است.
قوله تعالی: «وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی‌» تقدیره و ان تجهر بالقول لم یکن عنده اظهر ممّا تسره. معنی آنست که اگر تو سخن بلند گویی یا نرم گویی بلند گفتن بنزدیک اللَّه تعالی ظاهر تر نخواهد بود از آن نرم گفتن، او خداوندی است که نهان داند و نهان‌تر از نهان داند فکیف آشکارا و قیل معناه «وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ» فلحاجتک الیه، فاما اللَّه فانه لا یحتاج الی الجهر لیسمع اگر بجهر گویی شاید که ترا بدان حاجتست، امّا ربّ العزّه که سرّ و اخفی داند چه حاجت دارد بجهر گفتن تو تا شنود.
این سوره دارای ۱۱ آیه است و به گزارش منابع شیعه و سنی، مکی می‌باشد. با این وجود برخی منابع شیعی چون تفسیر المیزان، آیه پنجم به بعد سوره را مدنی گزارش کرده‌اند که در خانه فاطمه زهرا نازل شده‌است. منابع در شأن نزول سوره متحدالقول هستند که پس از قطع شدن چند روزه وحی بر محمد، مشرکان نسبت به محمد کنایه‌هایی را مطرح کردند و پس از مدتی بین ۳ تا ۴۰ روز، سوره ضحی بر او نازل شد.
و قیل: احدهما لتقدیره القول فی محمّد و الثّانی لتقدیره و القول فی القرآن. و قیل احدهما لنفیه عنه الجنون و الکهانة و الشّعر و الکذب لا علی وجه قصد به الایمان و الثّانی لاثبات صفة السّحر له.
اهیم بها وجدا و ان دام وصلها و یحسن منها القول و هو معاد
«هذا عَطاؤُنا» القول ها هنا مضمر، ای قلنا لسلیمان هذا الّذی ذکر عطاؤنا لک، «فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ» فی الکلام تقدیم و تاخیر، تقدیره: هذا عطاؤنا بغیر حساب فامنن او امسک، و قیل: معناه اعطه من شئت و امسک عمّن شئت بغیر حساب، ای لا تحاسب و لا علیک تبعة یوم القیمة علی ما تعطی و تمنع، قال الحسن: ما انعم اللَّه علی احد نعمة الّا علیه تبعة الّا سلیمان فانه ان اعطی أجر و إن لم یعط لم یکن علیه تبعة.
و برخی نیز به صورت رساله منتشر شده‌است که از آن دسته می‌توان به «البصائر»، «تحصیل السعادتین»، «البرهان»، «القول الثابت»، «الدین الخالص» و … اشاره کرد.
از دیگر مهمترین‌ها تألیفات طبری می‌توان از اختلاف العلماء، اللطیف القول فی احکام شرایع الاسلام، تهذیب، بصیر فی معالم الدین، الخفیف فی الفقه، آداب النفوس، آداب المناسک الحج و تهذیب الآثار نام برد.
روابط ویوالدی با هیئت مدیره اوسپداله اغلب تیره و تار بود. این هیئت مدیره وظیفه داشت هر سال یک رای‌گیری جهت مشخص شدن باقی‌ماندن یا نماندن یک معلم در سمت خود، برگزار می‌کرد. به ندرت اتفاق می‌افتاد که هیئت مدیره به‌طور متفق‌القول رای مثبت به ویوالدی بدهد که سرانجام او در ۱۷۰۹ شغل خود را به خاطر ۷ رای مخالف در برابر ۶ رای موافق از دست داد. اما پس از یک سال دوباره فراخوانده شد؛ هیئت مدیره اوسپداله در این مدت به ارزش ویوالدی پی برده بود. او در ۱۷۱۳ مسئول فعالیت‌های موسیقایی مؤسسه شد.
وَ لَوْ تَری‌ إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناکِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ. لو هاهنا للتعظیم لا للشرط و المعنی و لو تری یا محمّد هؤلاء الکافرین بالبعث و هم وقوف بین یدی اللَّه یوم القیامة، ناکِسُوا رُؤُسِهِمْ ای مطرقون خاضعون لا یرفعون طرفا من شدة ما هم فیه من الغم و الحزن و الندم و الخزی، رَبَّنا أَبْصَرْنا القول فیه مضمر یعنی یقولون رَبَّنا أَبْصَرْنا ما کنا نکذب به من عقابک، وَ سَمِعْنا منک تصدیق ما کانت رسلک تامرنا به فی الدّنیا، فَارْجِعْنا رجع اذا صرف و رجع اذا انصرف، قال اللَّه تعالی: فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ ای صرفک اللَّه، فَارْجِعْنا ای فارددنا الی الدّنیا، نَعْمَلْ بطاعتک إِنَّا مُوقِنُونَ الآن.
وی گفته: الحکمة کل صواب من القول، ورث فعلاً صواباً او حالاً صحیحاً. شیخ الاسلام گفت:
القولنج معرب واژه پارسی کولنج کتابی از محمد زکریای رازی در زمینهٔ پزشکی است.در این کتاب در هجده باب دربارهٔ انواع قولنج‌ها بحث شده‌است.
زو بد و نیک قوّت و حولست امر او ما یبدّل القول است
یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی‌ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً زخرف القول باطله الذی زیّن و وشی بالکذب، و المعنی انهم یزیّنون لهم الاعمال القبیحة، فیغرّونهم غرورا.
ابوحنیفه سپس ادامه می‌دهد که: به خدا قسم هر که بگوید که ما قیاس را بر نص مقدم داشته‌ایم، صحت ندارد، و دربارهٔ اینکه آیا بعد از نص به قیاس نیاز هست؟ اظهار می‌دارد که: نخست به کتاب خدا عمل می‌کنیم، سپس به سنت. پس از آن به نظریات صحابه که در آن متفق‌القول باشند، و اگر در قضیه‌ای اختلاف کرده باشند، در صورتی که بین دو حکم، علتی یافت شود با استفاده از قیاس، حکمی را بر حکم دیگری ترجیح می‌دهیم تا معنی روشن گردد.
رفیع القدر فی عزّ المکان کریم القول فی لطف البیان‌
ولکانوفسکی یک مسابقه بوکس در کارنامه خود دارد. یک مسابقه فوق سبک وزن که او با تصمیم متفق القول داوران در چهار راند مقابل دیل دو بارگرو پیروز شد.
اما جواب آنک چون نبوت محمد علیه‌الصلوه السلم ثابت شود و مسلم داریم چرا دین او باید که ناسخ ادیان دیگر گردد گوئیم چون نبوت او مسلم داشتید او را صادق القول باید دانستن و کتاب او را قبول باید کرد در قرآن مجید که کتاب اوست چنین فرمود که «هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی‌الدین کله و لو کره المشرکون» [ از بهر آنک آنچه در جمله کتب انبیا بود در کتاب او هست و آنچ در جمله شرایع بود در شریعت او داخل است ولیکن آنچه در کتاب و شریعت او بود از کمالات دین در کتب و شرایع ایشان نیست] یعنی بدین او جمله ادیان منسوخ شود نسخ ادیان و کتب دیگر نه بدان معنی است که آنها را بکلی باطل کند و حق ندانند و بدان ایمان نیارند [ بلک چون حقایقی که در کتب دیگر بود و اسراری که در شرایع مختلف متفرق بود در قرآن و شریعت محمد علیه‌الصلوه و السلم جمع کند]
عده‌ای عقید ه بر این دارند که چون سازنده آن دختری از شاهزادگان بوده به آن علت اسم دختر بر آن نهاده شده‌است که هر کدام بحث و داستان شیرین بخود دارد؛ ولی عقیده متفق القول باستان شناسان بر این است که ایزدبانوی ناهید، خدای آب و باران و فراوانی یکی از فرشتگان آئین زرتشت بوده و بخاطر آنکه این پل‌ها که اهمیت ویژه‌ای در زندگی و اقتصاد مردم داشته و از سیل آبها و خطرات جوی و طبیعی در امان باشد اسم دختر را برای آن می‌نهادند که این فرشته از آن‌ها نگهداری و پاسداری نماید.