الطول

معنی کلمه الطول در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
طول (۱۰ بار)
(به فتح ط) فضل. قدرت. . ایضاً آیه . که به معنی قدرت و فضل است. . طول در آیه به معنی زیادت و وسعت در مال است یعنی هر که از جهت وسعت مال قدرت به نکاح زنان آزاد نداشته باشد از کنیزان نکاح کند. طول به فتح گویا لازمه طول به ضمّ است لذا به فضل و قدرت مخصوص شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه الطول

به هر سخن که شنیدی گمار دل زنهار که آیتی است سخن از مهیمن ذی‌الطول
قال القتیبی لیس هو العرض الذی هو خلاف الطول و انما یرید بالعرض سعتها، یقال فضاء عریض ای واسع و انما شبّه عرضها بعرض السماوات و الارض تمثیلا للعباد بما یعقلونه و یقع فی نفوسهم مقدار السماوات و الارض فلذلک قال کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ.
به نقل از تاریخ الائمه و اعیان الشیعه، یحیی بن ام‌الطول یکی از این پنج تن بود که به خاطر دفاع از اهل بیت در مقابل سب و لعنی که مروانیان رواج می‌دادند، جانش را از دست داد. سعید بن جُبَیر به دلیل مشابهی کشته شد، هر چند طبری، مورخ اهل سنت، مرگش را در نتیجه قیام علیه حجاج بن یوسف می‌داند. ابوخالد، یکی دیگر از این پنج حواری، برای فرار از شمشیر حجاج به مکه رفت و در آنجا مخفی شد.
در ابتداء این سورة بِسْمِ اللَّهِ ننوشتند، از بهر آنکه بنزدیک عثمان چنان بود که انفال و برائت یک سورة است و فصل در میانه آن را کرده است که قومی از صحابه بر آن بودند که دو سورة است تا میان هر دو قول جمع کرده آید، و صحابه این را بپسندیدند و هر دو سورة را قرینتین نام نهادند. ابیّ کعب را پرسیدند که چرا در سر این سورة بِسْمِ اللَّهِ ننوشتند، گفت: لانها نزلت فی آخر القرآن و کان رسول اللَّه یأمرنی اوّل کلّ سورة ب: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و لم یأمرنی فی سورة برائة، بذلک فضمّت الی سورة الانفال لشبهها بها. یعنی امر العهود مذکور فی الانفال و هذه نزلت بنقض العهود و کانت ملتبسة بالانفال بالشّبه فضمّت الیها و کتب فی السّبع الطول.
جمال ملکت ایران و توران مبارک سایهٔ ذوالطول والمن
تا نگیرم دامن اقبال او محکم به چنگ تا نبوسم خاک زیرپای او، ذوالطول و من
و قیل الی متابعة محمد (ص) فان متابعته محبة اللَّه عز و جل: وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ، وصف اللَّه تعالی عرضها و لم یذکر طولها تنبیها بذکر العرض علی ما یلیق بها من الطول.
اندیشه افتاد که عزم غربتی کرده آید و گذر بر هر تربتی کرده شود، در گرد این کره ارض ذات الطول و العرض بقدمی پوینده و همتی جوینده نظری و سفری اختیار افتد.
و قال تعالی: «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ» یعنی بمسیطر فتقهرهم علی الاسلام. وجه دوّم جبّار است بمعنی قتّال، کشنده به بی حق چنان که گفت: «وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ» یعنی اذا اخذتم فقتلتم فی غیر حقّ، کفعل الجبابرة. و قال تعالی: إِنْ تُرِیدُ إِلَّا أَنْ تَکُونَ جَبَّاراً فِی الْأَرْضِ، ای قتّالا و کذلک قوله: «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ» ای قتّال فی غیر حق. وجه سوم جبّار است بمعنی متکبّر، که سر بعبادت حق تعالی فرو نیارد، چنان که در این سوره گفت: وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً ای متکبّرا عن عبادة اللَّه شقیّا. وجه چهارم عبارت است از قامت و قوّت، چنان که در سورة المائدة گفت: إِنَّ فِیها قَوْماً جَبَّارِینَ یعنی فی الطول و العظم و القوّة قوله: «وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا» ای رزقنی اللَّه السّلامة و الکرامة منه فی هذه الاوقات. و قیل کانّه دعا و سأل السّلامة علی احواله من یوم ولادته الی یوم موته ثم بعته، و قیل سلّم علی نفسه بامر اللَّه، و قیل یرید سلام جبرئیل علیه یوم الولادة، و سلام عزرائیل علیه یوم الموت، و سلام الملائکة علیه یوم البعث.
بعد و بهت و تفاوت مابین حاصل جیب و غایت‌الطولین
به‌دلیلِ سخت‌گیری‌های دورانِ بنی‌امیه، زین‌العابدین انزوا اختیار کرد و از فعالیت‌های سیاسی دوری گزید به‌همین دلیل یارانِ زیادی به‌سوی خود جذب نکرد. در ابتدا تعداد اصحابِ او به زحمت از تعداد انگشتان یک دست فراتر می‌رفت. او در این دورانِ سخت به تربیت شاگردانی پرداخت که از آن جمله می‌توان از سعید بن جُبَیر، سعید بن مُسَیِّب، محمد بن جُبَیر بن مُطعِم، یحیی بن ام‌الطول و ابوخالد کابلی نام برد.
کز چه رو نیست در اینجای بشر یاذالطول نه نیوشنده صوت و نه سراینده قول