[ویکی الکتاب] معنی غَاوُونَ: گمراهان (کلمه غاوون جمع اسم فاعل است و مفرد آن غاوی و مصدرش غی است و غی معنایش خلاف معنای رشد است و رشد به معنای رسیدن به واقع است و رشید کسی را گویند که اهتمام نمیورزد مگر به آنچه که حق و واقع باشد و در نتیجه غوی کسی است که راه باطل را برود و از راه... ریشه کلمه: شعر (۳۸ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه الشعراء
ابوالمظفر طاهر امیری فاضل و هنرپرور و خود نیز اهل شعر و سخن بود و به قولی عوفی (۱/۲۷) «هم بر ممالک چغانیان ملک و هم در ولایت هنر و بیان سلطان بود». اما گفته همو که ابوالمظفر طاهر در ۳۷۷ق/۹۸۷م درگذشته است، با آگاهیهای تاریخی تناقض آشکار دارد. از شعرای پارسیگوی آن روزگار، منجیک ترمذی و لبیبی سیدالشعراء، مداح وی بودهاند (قزوینی، ۱۸۶؛ بهار، ۳/۱۵۳). ابیات بسیاری نیز از ابوالمظفر طاهر بر جای است (اسدی طوسی، ۱۷۳، ۲۱۳، ۲۱۷).
ابوسلیمان داود بن ابیالفضل بَناکَتی (... - ۷۳۱ هـ. ق)، ملقب به فخرالدین، از مورخان دورهٔ مغول و ملکالشعراء دربار غازانخان بود.
وجه سیوم ضلال بمعنی خسران، چنان که در سورة المؤمن گفت: وَ ما کَیْدُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ یعنی فی خسار، و در یس گفت: إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ یعنی خسار بیّن، و در سورة یوسف گفت: إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ یعنی فی خسار بیّن من حبّ یوسف، إِنَّا لَنَراها فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ای خسران بیّن، إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ یعنی فی خسرانک من حبّ یوسف. وجه چهارم ضلال بمعنی شقاء، چنان که در سورة الملک گفت: إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ یعنی فی شقاء طویل. جای دیگر گفت: إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ، إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ. یعنی فی شقاء و عذاب، و در سورة سبأ گفت: بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِیدِ یعنی الشّقاء الطویل. وجه پنجم ضلالست بمعنی بطلان، چنان که گفت: الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ یعنی ابطل اعمالهم، و قال تعالی: فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ یعنی فلن یبطل اعمالهم، و در سورة الکهف گفت: ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ای بطل عملهم. وجه ششم ضلال بمعنی خطا، چنان که در سورة الفرقان گفت: إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا یعنی اخطأ طریقا، و قال: وَ سَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا ای اخطأ طریقا، و در سورة الاحزاب گفت: فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً ای اخطأ خطأ ظاهرا، و در نون و القلم گفت: إِنَّا لَضَالُّونَ ای اخطأنا طریق الجنة. وجه هفتم ضلال بمعنی جهالت، چنان که در سورة الشعراء گفت: فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ای من الجاهلین. وجه هشتم ضلال بمعنی نسیان است، چنان که در سورة البقرة گفت: أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما یعنی ان تنسی احدیهما الشّهادة.
شعر برآرد به امیریت نام کالشعراءُ امراء الکلام
در اواخر تیر ۱۳۰۳ که با کشته شدن کنسول آمریکا در تهران، سردارسپه در پایتخت حکومت نظامی برقرار و عدهای را توقیف و روزنامهها را توقیف کرد، حائریزاده نطق تندی علیه او در مجلس کرد که با حملات هواداران رضاخان به او همراه بود. در هفتم امرداد، همراه با مدرس، حاجی اسماعیل عراقی. میرزا علی کازرونی، احمد اخگر، ملکالشعراء بهار و سید حسن زعیم طرح استیضاح دولت سردارسپه را به مجلس داد. موارد استیضاح عبارت بود از: «سوء سیاست نسبت به داخله و خارجه، قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه و توهین به مجلس شورأی ملی، تحویل ندادن اموال مقصرین و غیره به خزانه دولت».
هوقس ساعدة الایادی اخیر بید الایادی ساعد الشعراء
و در سورة الشعراء حکایت از جماعتی پیغامبران کرد که گفتند: وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ. آن گه گفت إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی. این استثناء منقطع است و متصل نیست و مودت از سخن اول مستثنی نیست و معنی آنست که لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً لکن ودّونی فی القربی.
و پدر من امیر الشعراء برهانی رحمه الله در اول دولت ملکشاه به شهر قزوین از عالم فنا به عالم بقا تحویل کرد و در آن قطعه که سخت معروف است مرا به سلطان ملکشاه سپرد در این بیت:
ابوعبدالله محمد بن ابراهیم مهری بجایی شهرتیافته به اصولی (؟ -۱۲۱۶م)فقیه، محدث، قاضی و فیلسوف الجزایری و فرزند عبدالرحمان اصولی بود. در سال ۵۹۳ق با ابن رشد آشنا شد. «تقیید فی الشعراء العمرانیین» از آثار اوست.
فی طاعة اللَّه و الدین و قیل ینفقون مقرین بانه من رزق اللَّه فان الکافر ایضا ینفق مما رزقه اللَّه لکنه جاحد. وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ ای: الظلم هُمْ یَنْتَصِرُونَ. ینتقمون من ظالمیهم من غیر ان یعتدوا، قال مقاتل: هذا فی المجروح ینتصر من الجارح، فیقتص منه. مدح هاهنا المنتقم من ظالمه و عذره فی الایة الثالثة و هی قوله: وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ الایة. و مدحه فی آخر الشعراء فی قوله: وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا، و ذلک لانه یکره للمؤمن ان یعرض نفسه للذل. و فی الخبر: لا ینبغی للمؤمن ان یذل نفسه، قیل یا رسول اللَّه و کیف هو، قال: یتعرض من البلاء لما یطیق.
الشعر و الشعراء اثر ابن قتیبه، زندگینامهٔ ۲۰۶ تن از شاعران همراه بررسیها و نقد اشعارشان است. این اثر را از کهنترین آثار عربی در موضوعش و نقد شعر عربی میدانند که نگارنده در دیباچهٔ آن بیان داشته است.
بشنو از شعر امیر الشعراء یکدو بیت و سخنش پست مگیر
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ لهم یوم و للناقة یوم و انّما قال بَیْنَهُمْ علی جمع العقلاء، لانّ العرب اذا اخبرت عن بنی آدم و عن البهائم غلبت بنی آدم علی البهائم کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ الشرب النصیب من الماء و المحتضر المحضور حضر و احتضر بمعنی واحد، ای یحضره من کانت نوبته فاذا کان یوم الناقة حضرت شربها و لا یحضرون و اذا کان یومهم حضروا شربهم و لا تحضر الناقة، ای لا یزاحم البعض البعض کما قال فی سورة الشعراء لَها شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ.
فایقنت بصدودالوفاء عن عهندالخلفا و وجوب الخطاء لوجوب الخطاء و عرفت عله اخائهم فی عندالرخاء و قله ولائهم عندالبلاء فترنمت بشعر شیخ الشعراء
اسدالله میرزا پسر شاهزاده عبدالحسین میرزا ملقب به شمسالشعراء و شاهزاده جهانسلطانخانم بود. پدر و مادرش هر دو از نوادگان فتحعلیشاه بودند: پدرش پسر محمدقلی میرزا ملکآرا (پسر دوم فتحعلیشاه) و مادرش دختر شاهزاده سیفالله میرزا (پسر چهل و دوم فتحعلیشاه). برادرش یحیی میرزا لسانالحکما از نخستین چشمپزشکان ایرانی بود و دو دوره نماینده مجلس شد. برادرزادهاش پروفسور شمس به پدر چشمپزشکی ایران معروف است.
برای دستیابی به شرح احوالات و آثار ابن یمین، میتوان به آثاری چون مجمع الفصحاء، ریاض العارفین، آتشکده، بهارستان، مجمل فصیحی، مجالس المومنین قاضی نورالله، حبیب السیر، نذکرة الشعراء دولتشاه، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات، تاریخ مفصل ایران و از سعدی تا جامی مراجعه کرد. علاوه بر آن در مقدمه دیوان ابن یمین به قلم سعید نفیسی نیز به شرح احوالات ابن یمین پرداخته شدهاست.
«وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ» لا حجّة و لا بیّنة له لانّه لا حجّة فی دعوی الشرک، «فَإِنَّما حِسابُهُ» ای جزاؤه عند ربّه یجازیه بعمله کما قال: «إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ» ای جزاهم، و قال فی الشعراء: «إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَلی رَبِّی» ای ما جزاؤهم الّا علی ربّی. «إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ» لا سعد الجاحدون المکذّبون. قال الحسین بن الفضل: اثبت اللَّه الفلاح فی اول سورة للمؤمنین فقال تعالی. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» و نفاه فی آخرها عن الکافرین. فقال: «إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ» و «قل» یا محمد، «رَبِّ اغْفِرْ» ای ذنوبی، «وَ ارْحَمْ» ای تضرّعی، «وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ» لا یرحم احد رحمتک، قیل، اذا رحم عبدا لم یوبخه علی ذنبه، و هذا الدّعاء معطوف علی ما علّمه من الدعاء قبله فی قوله: «وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ».
برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر اصفهانی، صبا، وصال شیرازی، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبکاند. طاهره قرةالعین یکی از زنان شاعر این دوران است. در نثر رضاقلی هدایت مؤلف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسانالملک سپهر مؤلف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مؤلف مرآت البلدان و … شهرتی یافتهاند.
لسانی سپس سردبیری روزنامه اقتصاد ایران متعلق به حاج حسین خان مستشارالممالک را به عهده گرفت اما به سبب اختلافی که میان این دو رخ داد، از آبان ۱۳۰۱ از این روزنامه جدا شد و خودش امتیاز روزنامه کار را گرفت و از پانزدهم اسفند ۱۳۰۱ منتشر کرد. این روزنامه به بهای شش شاهی هفتهای سه شماره منتشر میشد و لسانی در آن به قوامالسلطنه، ملکالشعراء بهار، سید ضیاءالدین طباطبایی و نصرتالدوله فیروز حمله میکرد.
آذری ملکالشعرا دربار میرزا شاهرخ پسر تیمور لنگ بود و از شاگردان و مریدان محیالدین طوسی و شاه نعمتالله ولی نیز بود. آذری توسی پس از هجرت به هند در دربار سلطان احمدشاه اول بهمنی ملکالشعراء شد.