الرد

معنی کلمه الرد در لغت نامه دهخدا

الرد. [ اَ ل َ] ( اِ ) جوالی را گویند که از ریسمان مانند دام ببافند و باغبانان و سبزی فروشان آن را از شلغم و چغندر و ترب و زردک و اسفناج و دیگر تره ها و سبزیها پر کرده ، بر پشت گاو و خر بار کنند و از باغ و ده به شهر برند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( ازبرهان قاطع ) ( از هفت قلزم ). جوالی باشد از ریسمان که به شکل دام بافند و بدان کاه و امثال آن کشند. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ). در تداول مردم قزوین اَلُرد بمعنی گاله و جوال است :
بساز پر، شکم از زردک و چغندر خام
که جای شلغم و زردک بود همیشه الرد.همام تبریزی ( از جهانگیری ).
الرد. [ اَ ل ُ ] ( اِ ) در تداول مردم قزوین بمعنی گاله ( جوال ) است. لهجه ای از اَلَردشعوری نیز بضم لام آورده است. رجوع به اَلَرد شود.

معنی کلمه الرد در فرهنگ معین

(اَ رَ ) (اِ. ) جوالی بزرگ که از ریسمان به شکل تور سازند و بدان کاه و علف و غیره را حمل کنند.

معنی کلمه الرد در فرهنگ عمید

جوال بزرگ به شکل تور که از ریسمان برای حمل ونقل کاه و علف و چغندر و امثال آن ها می بافند: بساز پر شکم از زردک و چغندر خام / که جای شلغم و زردک بُوَد همیشه الرد (همام تبریزی: لغت نامه: الرد ).

معنی کلمه الرد در فرهنگ فارسی

(اسم ) جوالی بزرگ که از ریسمان بشکل تور سازند و بدان کاه و علف و غیره را حمل کنند .
در تداول مردم قزوین بمعنی گاله است .

معنی کلمه الرد در ویکی واژه

جوالی بزرگ که از ریسمان به شکل تور سازند و بدان کاه و علف و غیره را حمل کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه الرد

الردلا ۳۰٫۱۵ کیلومترمربع مساحت و ۳٬۲۸۰ نفر جمعیت دارد و ۱۸۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
در سال ۲۰۰۷ استودیو گروه کولت جشن چهلمین سالگرد خود را برگزار کرد. شهردار سان فرانسیسکو گاوین نیوسام در ۲۳ فوریه ۲۰۰۷ در جشن این سالرد، اعلامیه‌ای را تحت عنوان «روز استودیوی کولت» امضا کرد. این بیانیه بحث‌برانگیز بود و انتقاد منتقدان محافظه کاری چون بیل اورایلی از فاکس نیوز را در پی داشت.
وی از دوستان زین‌العابدین و محمد باقر و از شاگردان جعفر صادق به‌شمار می‌رود. مؤمن الطاق یکی از پیروان باقر است که در دفاع از امامت باقر در برابر زید تلاش زیادی کرده‌است. ابوجعفر بعدها از یاران صادق شد. او که در علم کلام تبحر داشت، به دادن پاسخ‌های تند و هیجان انگیز به مخالفانش مشهور بود. گفته می‌شود در دفاع از امامت با ابوحنیفه هم مناظره داشته‌است. به نوشته رجال کشی و رجال نجاشی، ابوجعفر صاحب تألیف بوده‌است که از آن جمله به «کتاب الامامه» و «کتاب الرد علی المعتزله فی امامه المفضول» می‌توان اشاره کرد.
قال ابن عباس: یسئلون الرّدّ و لیس بحین الردّ. التّناوش التّناول من النّوش، تقول: ناش، ینوش، نوشا اذا تناول میگوید: چون تواند بود ایشان را دسترس بچیزی دور؟ و اگر بمدّ و همز خوانی بر قراءت ابو عمرو و حمزه و کسایی معنی آنست که: چون تواند بود ایشان را فرا چیزی یازیدن از جایی دور، من النئیش و هو الحرکة البطیئة، یقال: تناش اذا تحرّک لطلب شی‌ء بعد فوته، و المعنی: انّی لهم منال التوبة و الایمان بعد ما عاینوا الآخرة.
صفت ششم: مال حرام خوردن و از آن اجتناب نکردن است و آن از نتایج حب دنیا و حرص بر آن است و از اشد مهلکات، و اعظم موانع وصول به سعادات است بیشتر کسانی که به هلاکت رسیده اند سببش آن بوده و اکثر مردم که از فیوضات و سعادات محروم مانده اند به واسطه آن شدی سدی از این محکم تر در راه توفیق نیست و پرده ای از این مانع تر بر چهره تایید نه و کسی که تأمل کند می داند که خوردن حرام، اعظم حجابی است بندگان را از وصول به درجه ابرار و قوی تر مانعی است از اتصال به عالم انوار سراچه عالم را از آن تیرگی و ظلمت و خباثت و غفلت حاصل، و نفس انسانی به واسطه آن به اسفل درکات هلاکت و ضلالت واصل می گردد «و هو الذی انساها عهود الحمی و هو الذی أهواها فی مهاوی الضلاله و الردی» یعنی «عهد پروردگار به واسطه آن فراموش، و در چاههای گمراهی و سرگردانی با شیاطین به سبب آن هم آغوش».
فصیح‌الدین ابراهیم بن صبغةالله حیدری شهرت‌یافته به ابراهیم فصیح حیدری (۱۸۲۰–۱۸۸۱م) ادیب، نویسنده و تاریخ‌نگار عراقی کُردی‌اصل در سده نوزدهم میلادی/سیزدهم هجری بود. متولی نیابت قضاوت بغداد شد و آثاری نگاشت: عنوان المجد فی بیان أحوال بغداد والبصرة و نجد، أصول الخیل و الإبل الجیدة والردیة (ریشه‌های اسب و شتر خوب و بد)، أعلی الرتبة فی شرح النخبه در علم حدیث، إمداد القاصد فی شرح المقاصد شرح نووی و إمعان الطلاب فی الأسطرلاب.
این جوزی کتابی به نام «الرد علی المتعصب العنید المانع من لعن یزید» نگاشته است که در واقع ردی بر کتاب ابن زهیر حنبلی است که در فضائل معاویه و یزید نگاشته است. وی در این کتاب بر این باور است که لعن کردن یزید از نظر امام احمد ابن حنبل جایز است و مانعی ندارد.
یا ربنا رب المنن ان انت لم ترحم فمن منک الهدی منک الردی ما غیر ذا الا غرر
و داوها بالعذر قبل الردی فآخر الادواء سیف مریح
الرد على الرافضة والمعتزلة والخوارج والجهمية.
ابراهیم بن محمد ثقفی (؟ -۸۹۶م) تاریخ‌نگار، فقیه شیعه و نویسندهٔ عراقی در سده سوم هجری بود که نخست به مذهب زیدی و سپس به امامی گرایید. از اهالی کوفه بود که به اصفهان منتقل شد و همان‌جا تا پایان عمر ماندگار شد. نزدیک پنجاه اثر نگاشت: المغازی، الردة، الشوری، مقتل عثمان، صفین، النهروان، الغارات، رسائل علی بن ابی‌طالب و اخباره و حروبه، الجامع الکبیر، الإمامة، مَن قَتَلَ مِن آل محمد، السیَر وغیره.
الرد ۲۵۶٫۰۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
نهارک یا مغرور سهو و غفلة و لیلک نوم و الردی لک لازم‌
قائماً دائماً تکون به من جیوش الردا تصون به
الردیمه یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مکه واقع شده‌است.
ای درویش، بس نماند که این شب محنت بسر آید و این قوت مقدر خورده آید و در حقایق و غیب باز شود. ای درویش، بس نماند که این شب محنت بسر آید و صبح کرامت از مشرق قربت برآید، اشخاص پیروزی بدر آید، ظلمت فرقت را نور وصلت با برآید، گیر چنان که تو خواهی چنان برآید. بس نماند که آنچه خبر است عیان شود، آرزوها نقد و زیادت بیکران شود. دست علایق از دامن حقایق رهان شود، قصه آب و گل نهان شود و دوست ازلی عیان شود، دیده و دل و جان هر سه بدو نگران شود. مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ من لم یعرف قدر الخلوة مع اللَّه فحادّ عن ذکره و اخلد الی خواطره الردیئة، قیض اللَّه له من یشغله عن اللَّه. هر که قدر خلوت با حق نداند از ذکر او بازماند و هر که از ذکر او بازماند، حلاوت ایمان از کجا یابد. لا جرم بجای ذکر رحمن وساوس شیطان نشیند و هواجس نفس بیند و هر که بر پی شیطان رود و هواء نفس پرستد قدر ذکر اللَّه چه داند و از درد دین چه خبر دارد، بلال سوخته باید و سلمان ریخته و معاذ کوفته تا حدیث درد دین و انس ذکر، با تو بگویند.
   الرد ابن مسارة یا حتک سطر الملدین
گر خضر گردم بر آن غمر الردا هم ردا هم طیلسان خواهم فشاند
قُلْ عَسی‌ أَنْ یَکُونَ رَدِفَ لَکُمْ، ردف لکم و اردفکم و ردفکم بمعنی واحد، ای عسی ان یکون بعض العذاب قد دنا منکم و تبعکم و قرب منکم قرب الردیف من مردفه من القتل و الاسر و السّبی و السّنین و الجدب و البعض مدّخر لیوم البعث و النشور. و قیل الموت بعض من القیامة و جزء منها. و فی الخبر: من مات فقد قامت قیامته.
هجره نار هوینا قعره یا شفیعا قل لنا این الردا