[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: دمم (۱۰ بار)دمو (۱۰ بار)دمی (۱۰ بار) خون. اصل آن دمی است و بعضی دمو گفتهاند (اقرب) جمع آن دماء است مثل . کلمه دم هفت بار و دماء سه بار در قرآن مجید آمده است و خوردن خون به صریح آیات قرآن حرام و آن یکی از معجزات نه گانه حضرت موسی است که در«جراد» و «تسع» گذشت و انشاءاللّه در حالات حضرت موسی گفته خواهد یود.
جملاتی از کاربرد کلمه الدم
از شرح الدمشقی دربارهٔ آسیابهای بادی در سیستان چنین بر میآید که بین آن و آسیابهای امروزی تفاوتی وجود داشتهاست. تفاوت در این است که در آسیابهای باستانی، سنگهای آسیاب در بالای پرهها جای داشتهاست، درحالیکه در آسیابهای قرون متأخر آسیابخانه در زیر پرههای آسیاب واقع است.
تقیالدین ابوالعباس احمد بن شهابالدین عبدالحلیم بن مجدالدین عبدالسلام بن عبدالله بن ابیالقاسم محمد بن الخضر بن محمد بن الخضر الحرّانی الدمشقی الحنبلی.
سؤال کرد که حق تعالی میفرماید اِنِّی جَاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِیْفَةً فرشتگان گفتند اَتَجْعَلُ فِیْهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیْهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لک. هنوز آدم نیامده فرشتگان پیشین چون حکم کردند بر فساد و یَسفک الدمّاء آدمی. فرمود که آن را دو وجه گفتهاند: یکی منقول و یکی معقول. امّا آنچ منقول است آن است که فرشتگان در لوح محفوظ مطالعه کردند که «قومی بیرون آیند صفتشان چنین باشد» پس از آن خبر دادند. و وجه دوم آن است که فرشتگان به طریق عقل استدلال کردند که آن قوم از زمین خواهند بودن، لابد حیوان باشند و از حیوان البتّه این آید هر چند که این معنی دریشان باشد، و ناطق باشند امّا چون حیوانیّت دریشان باشد ناچار فسق کنند و خونریزی که آن از لوازم آدمی است. قومی دیگر معنی دیگر میفرمایند میگویند که فرشتگان عقل محضند و خیر صرفند و ایشان را هیچ اختیاری نیست در کاری، همچنانکه تو در خواب کاری کنی درآن مختار نباشی لاجرم بر تو اعتراض نیست در وقت خواب اگر کفر گویی و اگر توحید گویی، و اگر زنا کنی، فرشتگان در بیداری این مثابتاند، و آدمیان بعکس ایناند ایشان را اختیاری هست و آز و هوس و همه چیز برای خود خواهند، قصد خون کنند تا همه ایشان را باشد و آن صفتِ حیوان است، پس حالِ ایشان که ملایکهاند ضدّ حال آدمیان آمد. پس شاید به این طریق از ایشان خبر دادن که ایشان چنین گفتند و اگرچه آنجا گفتی و زبانی نبود، تقدیرش چنین باشد اگر آن دو حال متضاد در سخن آیند و از حال خود خبر دهند این چنین باشد. همچنانک شاعر میگوید که «بِرکه گفت که من پُر شدم» برکه سخن نمیگوید! معنیاش اینست که اگر برکه را زبان بودی درین حال چنین گفتی. هر فرشتهای را لوحی است در باطن که از آن لوح به قدر قوّت خود احوال عالم را و آنچ خواهد شدن پیشین میخواند. و چون وقتی که آنچ خوانده است و معلوم کرده در وجود آید اعتقاد او در باری تعالی و عشق او و مستی او بیفزاید و تعجّب کند در عظمت و غیب دانی حقّ. آن زیادتی عشق و اعتقاد و تعجّب بیلفظ و عبارت تسبیح او باشد همچنانک بنّایی به شاگرد خود خبر دهد که درین سَرا که میسازند چندین چوب رود و چندین خشت و چندین سنگ و چندین کاه، چون سَرا تمام شود و همان قدر آلت رفته باشد بیکم و بیش، شاگرد در اعتقاد بیفزاید، ایشان نیز درین مثابتاند.
پشت او خم گشت همچون پشت خم ابروان بر چشم همچون پالدم
الروضة البِهیة فی شرح اللُمعة الدمشقیة معروف به شرح لمعه یک کتاب آموزشی در فقه امامیه و اثر مشترک شمسالدین محمد بن مکی معروف به شهید اول فقیه سدهٔ هشتم و زینالدین بن علی معروف به شهید ثانی فقیه جبل عاملی سدهٔ دهم هجری است. شهید ثانی در این کتاب، به شرح و بسط لمعه دمشقیه اثر شهید اول پرداخته است. هر دو نویسنده کتاب را بر پایهٔ نظرات مشهور در فقه شیعه نوشتهاند.
الدمینه (به عربی: الدمینة) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در استان حما واقع شدهاست.
ابن عربی (به عربی: ابن عربي) با نام کامل ابوعبدالله محمد بن علی بن محمد ابن عربی الحاتمی الطائی الاندلسی المرسی الدماشقی (زادهٔ ۲۶ ژوئیه ۱۱۶۵ – درگذشتهٔ ۱۶ نوامبر ۱۲۴۰ میلادی)، دانشور، عارف، شاعر و فیلسوف اندلسی قرن ششم هجری بود که در فلسفه اسلامی بسیار تأثیرگذار بود. از ۸۵۰ اثر منتسب به وی، حدود ۷۰۰ اثر معتبر هستند در حالی که بیش از ۴۰۰ اثر هنوز موجود است. آموزههای جهانشناختی وی جهانبینی غالب در بسیاری از نقاط جهان اسلام شد.
قال ایاکم و خضراء الدمن دور از آن پاکی که اصل آن پلید
هات من الدن دما فاشرب هنیا فیالملا فالنفس من قبل الصبی ربت جنانا بالدم
شرحهای گوناگونی بر کتاب لُمعه نوشتهاند که معروفترین آنها شرحی از شهید ثانی با عنوان «الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة» است. محمد جعفر ترشیزی متوفی ۱۲۴۴ هجری از علمای قریه قوژد کاشمر و از شاگردان جعفر کاشف الغطاء نیز شرحی براین کتاب نوشته است.
با حضرت عزت گشتند گفتند«اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء» خلافت بکسی میدهی که از و فسادو خون ریختن تولد کند؟ درروایت میآید هنوز این سخن تمام نگفته بودندکه آتشی از سرادقات جلال و عظمت درآمد و خلقی را ازیشان بسوخت.
اللمعه الدمشقیه به درخواست شمسالدین محمد آوی از یاران سلطان علی بن مؤید واپسین فرمانروای سربداران خراسان برای شیعیان آن سرزمین به نگارش درآورد.
گر گل از گل بدمد بیدل جانافشان را صُحفٌ تکتب بالدمع علی الاوراق
الدخوار (عربی: مهذب الدين عبد الرحيم بن علي بن حامد الدمشقي؛ زاده: ۱۱۷۰ - درگذشته: ۱۲۳۰) مشهور به الدخوار در دمشق به دنیا آمد و در همین شهر رشد کرد و علوم زمانه را فراگرفت. وی با ملک عادل ابی بکر بن ایوب در سال ۱۲۰۸ ارتباط برقرار کرد و با این ارتباط هم بر شهرتش افزوده شد و هم مقامش ارتقاء یافت. بعد از درگذشت ملک عادل در سال ۱۲۱۸ و آغاز حکومت المعظم بر شام، وی به عنوان رئیس و ناظر بیمارستان النوری برگزیده شد، بعد از اینکه ملک الاشرف در دمشق به حاکمیت رسید ریاست پزشکی را در دمشق برعهده وی گذاشت و در همین منصب بود که در نیمه شب سال ۱۲۳۱ درگذشت و در بقاسیون دفن گردید.
قول النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم «اجلت لنا میتتان و دمان، فاما المیتتان الحوت و الجراد و امّا الدمان فالکبد و الطحال».
نالدم دل چو جرس از غم محرومی محمل ورنه ای خار حریری تو و ای خاره پرندی
الدمازین (به عربی: الدمازین) شهری در استان نیل آبی کشور سودان است که جمعیت آن در سرشماری سال ۱۹۹۳ میلادی ۷۱٫۸۲۱ نفر بوده و در سال ۲۰۰۷ میلادی ۲۱۲٫۷۸۲ نفر تخمین زده شده است.
دارم من از فراقت در دیده صد علامت لیس الدموع عینی هذا لنا العلامه