بسیاری از شعرای معاصر همچون حمید سبزواری، جواد محقق، عبدالجبار کاکایی، رحیم زریان، محمدعلی بهمنی، کامران شرفشاهی، سعید بیابانکی، صابر امامی، عباس چشامی و امیر مرزبان، از این دیوان تحلیل و تجلیل کردهاند.
بقعه سید عبدالجبار مربوط به سدههای میانه دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بوشهر، بخش مرکزی، دهستان حومه، روستای گورک سادات واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۳۳۱۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ترا گر مال بسیارست شاید رضینا قسمه الجبار فینا
رضینا قسمه الجبار فنیا لنا علم و للاعداء مال
ابواسحاق، ابراهیم جاجَرمی (۱۰۷۷، جاجرم - ۱۸ ژانویه ۱۱۵۰، نیشابور) (نسب: ابراهیم بن محمد بن احمد بن اسماعیل) فقیه و محدث ایرانی خراسانی بود. از اهالی جاجرم بود و ساکن نیشابور شد. ابوسعد سمعانی او را «فقیهی پاکدامن» نامیده که در مسجد جامع منیعی نیشابور همواره مینشست و عزلت میگزید و منزوی بود، در همان مسجد نائب امامِ آن (عبدالجبار بن محمد بیهقی) در نمازها بوده است. در گورسرای بیگانگان (مقبرة الغرباء)، پشت مسجد جامع نیشابور (شهر کهن) دفن شد.
إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ متنعّمین فمنعهم ذلک عن الانزجار و شغلهم عن الاعتبار. المترف الجبار المتنعّم المعجب بنفسه و الترف السرف فی العیش.
ذکر ابیبکر الصدیق الاطهر الشیخ الاکبر الوزیر الانور الضجیع الاقمّر العتیق الازهر الصاحب فیالغار المؤتمن فیالشدائد والاسرار المنفق لرسولالله اربعین الف دینار حبیب حبیبالملک الجبار الذی انزل الله تعالی فیشأنه: والذی جاء بالصدق و صدّق به اولئک همالمتقون، و قال النّبی صلّیالله علیه و سلم: هذا سید کهول اهل الجنّة منالاولین والآخرین الاالنبیین والمرسلین، و قال علیهالسلام: انت عتیقالله منالنار فسمی عتیقا، و سئل الجنید عن قول النبی صلیالله علیه و آله و سلم لابی بکر: انت عتیقالله منالنار لم سمی عتیقا قال: لانه عتیق من مشاهدة الکونین لایشاهد معالله غیرالله، و قال علیهالسلام: لو وزن ایمان ابیبکر بایمان اهل الارض لرجح، و قال علیهالسلام: لاتبک یا ابابکر ان من امّنالناس علی ماله و صحبته ابابکر و قال عم: ولو کنت متخذا من امتی خلیلا لاتخذت ابابکر خلیلا ولکن مودّة الاسلام و اخوّته، ولایبقی فیالمسجد باب الا سد الا باب ابیبکر، و قال حسّانبن ثابت فیالنبی و ابیبکر و عمر علیهالسلام و رضیالله عنهما.
تا به هوش خودی نیاری گفت لیس فی الجنتی، سوی الجبار
از اساتید او میتوان به پدرش محمد بن مبارک، علی بن بکتاش، ابوبکر انصاری، ابوالقاسم سمرقندی، ابومحمد یحیی بن طراح، عبدالوهاب انماطی، ابوالفضل محمد بن ناصر، ابوالفضل ارموی و ابن البطی، ابومحمد عبدالجبار بن احمد بن ثوبة، ابومنصور محمد بن عبدالملک بن خیرون، ابوسعد احمد بن بغدادی، علی بن هبةالله بن عبدالسلام، علی بن محمد ابن علی هروی، سعدالخیر بن محمد انصاری و ابوالقاسم سعید بن احمد ابن بناء اشاره کرد.
[کشته شدن عبد الجبار و بازگشت اسمعیل]
در آن موقف هیبت و در آن صفصف قهر بدارد و جبّار وار بخودی خود خطاب فرماید نامهای خود را بشنواند فرماید: انا اللَّه، انا الرحمن، انا الملک، انا القدّوس، انا السلام، انا المؤمن، انا المهیمن، انا العزیز، انا الجبار، انا المتکبر، انا الذی ابدأت السماء و لم تک شیئا، انا الذی اعیدها، این الملوک و الجبابرة.
وی بعداً مجبور شد به کردستان ترکیه شد و در آنجا بازداشت شد و سپس برای تبعید به جنوب عراق فرستاده شد. وی از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۷ گستردهترین حالت حکومت برزانی را به عهده داشت و بسیاری از ژنرالهای ارتش عراق را که با او میجنگیدند، مانند ژنرال عبدالجبار بارزنجی، فرمانده ارتش عراق در منطقه بارزان، را به خود نزدیک کرد.
تاریخ یمینی (نام دیگر: تاریخ عُتبی) کتابی تاریخی به عربی دربارهٔ ابومنصور ناصرالدین سبکتگین و محمود غزنوی و اوضاع ایران تا اوایل سده ۵ق، نوشته ابونصر محمدبن عبدالجبار عتبی است. این کتاب از مهمترین تواریخ عصر غزنوی و از کهنترین تاریخنامههای ایرانی است.
ابوالحسن عبدالجبار بن احمد مشهور به قاضی عبدالجبار (۹۳۵ – ۱۰۲۴ میلادی) متکلم معتزلی و فقیه شافعی مذهب کُرد که در دوران وزارت صاحب بن عباد در حکومت آل بویه در ری قضاوت میکرد. تثبیب الدلائل در دفاع از اسلام و رد مسیحیت و المغنی در بیان آرای معتزله از مهمترین آثار وی است. او همزمان با ابن سینا زندگی میکرد.
میرزا ابراهیم بن اسماعیل عاصمی تبریزی در سال ۱۲۸۴ش/۱۹۰۵م در شهر زنجان به دنیا آمد و همانجا در مدرسه شیخ یوسف علایی به تحصیل مقدماتی پرداخت. به خوشنویسی گرایید و نخست نزد عبدالجبار خمسهای سپس محمدولی کیمیاقلم به شاگردی پرداخت، استادی که به او لقب زرین قلم داد.
بگو کین کار کار اهل دینست جزای مَن عَصَی الجبار اینست
عن ابی هریرة قال قال: رسول اللَّه ص. ما من احد یتصدّق بصدقة من طیّب و لا یقبل الا طیبا الا اخذها الجبار بیمنیه فیربیها فی کفّه کما یربی احدکم فلوه او فصیله حتی یجعل اللَّه اللقمة او التمرة مثل احد، اقروا ان شئتم: وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ.
سلطان مسعود که برای بازگشت به خراسان و رفع تهاجم ترکمنها عجله داشت، پس از ۴۶ روز جنگ، باکالیجار را بخشید. باکالیجار هم پذیرفت که در عوض ۳۰۰٬۰۰۰ دینار باج دهد، هر سال مال بفرستد، خطبهٔ ملک به نام مسعود باشد و برادرزاده اش را به گروگان نزد مسعود بفرستد. مسعود وقتی به گرگان رسید، خبر گذشتن ترکمنهای سلجوقی از رود جیحون و هجومشان به خراسان را شنید. عبدالجبار را امیر گرگان کرد و به او مأموریت داد مراقب باکالیجار باشد. همچنین برای عبدالجبار پنجتا سرهنگ و یک حاجب و هزار سوارهنظام هم باقی گذاشت.
اولین مرحله از فعالیت سیاسی مقنع که البته چندان طولانی و پاینده نبود، زمانی بود که خود را پیامبر خواند. ظاهراً او در شورشی که پس از قتل ابومسلم خراسانی در زمان عبد الجبار الازدی رخ داد شرکت کرد، زمان شورش را سال ۱۴۱ هجری یا ۷۵۸ میلادی عنوان کردند. بنابر روایتهای تاریخ بخارا مقنع پس از مرگ عبد الجبار ادعای پیامبری کرد و به فرمان منصور توسط یکی از کارگزارانش دستگیر و از مرو به بغداد منتقل شد و به زندان افتاد. مدتی بعد از آزادی یا فرار از زندان به خراسان بازگشت.
بلی! بعد از این اگر سفری بود در خود بودودر صفات خود، ابویزید این آیت بشنید:یوم نحشر المتقین الی الرحمن و فداً نعرهای زد و گفت:من یکون عنده الی این یحشر؟ آنکس که نزد او باشد بکجا حشر شود؟ دیگری بشنید گفت: من اسم الجبار الی الرحمن و من اسم القهار الی اسم الرحیم.