التباس

معنی کلمه التباس در لغت نامه دهخدا

التباس. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) پوشیدن کار بر کسی. ( منتهی الارب ). پوشیده و شوریده شدن کار. ( تاج المصادر بیهقی )( مصادر زوزنی ). اشتباه. اختلاط. التباک :
همچنان کاین ظالم حق ناشناس
بهر گاوی کرد چندین التباس.مولوی.گفت آن تأویل باشد یا قیاس
در صریح امر کم جو التباس.مولوی.

معنی کلمه التباس در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . )۱ - درهم آمیختن . ۲ - پوشیده شدن کار بر کسی . ۳ - درهم آمیختگی .

معنی کلمه التباس در فرهنگ عمید

۱. مشتبه شدن.
۲. درهم آمیختگی.

معنی کلمه التباس در فرهنگ فارسی

پوشیدن کاربرکسی، پوشیده شدن، مشتبه شدن ، درهم آمیختگی
۱ - ( مصدر ) در شوریدن ۲ - در هم آمیختن . پوشیده شدن . ۳ - ( مصدر ) پوشیدن کار بر کسی . ۴ - پوشیدگی نهفتگی . ۵ - در هم آمیختگی. جمع : التباسات .

معنی کلمه التباس در ویکی واژه

درهم آمیختن.
پوشیده شدن کار بر کسی.
درهم آمیختگی.

جملاتی از کاربرد کلمه التباس

انت عقلی لا عجب ان لم ارک من وفور الالتباس المشتبک
هم ولایت برین قیاس بود روشن است این، نه التباس بود
ای ز تیغ جور گردون خسته تن ای اسیر التباس و وهم و ظن
زاهد و میگسار را نیک شناخت پیر ما شیخ زمانه گو بنه کسوت التباس را
و باشد که فضیلتی به اضافت با وسط، وجودی بود، مانند سخاوت و شجاعت، و طرف افراطش بر بعضی ناقص نظران ملتبس شود و میان آن رذیلت و نفس فضیلت فرقی نکنند، تا چندانکه اسراف و تهور بیشتر بینند گمان برند که فضیلت کاملتر است، و در طرف تفریطش این اشتباه نیفتد چنانکه در بخل و جبن، چه این طرف عدمی است، و مباینت وجود و عدم سخت ظاهر است. و در فضیلتی که به اضافت عدمی بود عکس این حکم افتد، مثلا در تواضع و حلم طرف افراط ملتبس شود و طرف تفریط که وجودی بود التباس نیارد. و در فضیلتی که به فضل رجحانی در یک طرف موسوم نباشد مانند عدالت هر دو طرف واضح بود.
اهل معانی گفتند: این خطاب با مؤمنانست، یعنی: ما کان اللَّه لیذرکم‌ یا معشر المؤمنین، علی ما أنتم علیه من التباس المنافق بالمؤمن، و المؤمن بالمنافق، حتّی یمیز المنافق من المؤمن. میگوید: خدا بر آن نیست که شما که مؤمنان‌اید آمیخته با منافقان بهم فرو گذارد، تمییز ناکرده یعنی بران است که تمییز کند، و منافق از مؤمن جدا کند، و این تمییز آنست که تکلیف جهاد کند، و بنصرت و تقویت دین اسلام فرماید، تا هر چه منافق بود فاپس نشنید از رسول خدا (ص)، و جهاد نکند.
به بوی گل نکنم التباس بوی تو را نسیم پیرهنت را دماغ می فهمد
ابن یمین که بنده خاک جناب تست دارد حکایتی که در آن التباس نیست
پیکر مردان به نیلی حله گردد مختفی خنجر گردان به لعلی جامه یابد التباس
قال الحسن الخلق الاول خلق آدم من تراب، بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ، ای فی شکّ، مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ بعد الموت، لبس الشیطان علیهم بشبهة اللبس اختلاط الظن و التباس الامر تقول لبّس فلان هذا الامر تلبیسا و لبسه علیّ خفیفا. قال اللَّه عز و جل: وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ.