البته. [ اَ ب َت ْ ت َ / ت ِ ] ( از ع ، ق ) و در تداول گاهی بکسر باء [ اَ ب ِ ت ت َ ]. مؤلف غیاث آرد: در اصل بتة بود بمعنی قطع یعنی یکبار بریدن ، الف و لام دروزائد آورند که عوض فعل عامل است. ( غیاث اللغات ). قطعاً. جزماً. مسلماً. هرآینه : و اما اندر ناحیت جنوب هیچ رود بزرگ را ذکر نیافتم البته مگر رودبجه را. ( حدود العالم ). درین وقت ملطفه ها رسید از منهیان بخارا که علی تیکن البته نمی آرامد. ( تاریخ بیهقی ). و اگر خردمندی بقلعه ای پناه گیرد و ثقت افزاید... البته بعیبی منسوب گردد. ( کلیله و دمنه ). البته فتوری بدیشان [موش ها] راه نمی یابد. ( کلیله و دمنه ). سر که بر تیغ او برون آید زان سر البته بوی خون آید.نظامی.این سراییست که البته خلل خواهد کرد خنک آن قوم که دربند سرای دگرند.سعدی.|| بهیچوجه. ابداً. هرگز : و رسم ایشان چنانست که هر خرمائی که از درخت بیفتد خداوندان درخت برندارند البته و آن درویشان را بود. ( حدود العالم ). امیرمحمد... حیلت کرد تا این مقدم نزدیک وی رود... البته اجابت نکرده بود. ( تاریخ بیهقی ). اگر پس از این هزار مهم افتد و طمع آن باشد که من به تن خویش بیایم نباید خواند که البته نیایم. ( تاریخ بیهقی ). و چنان نمودی [مسعود] که البته خود نداند که این حال چیست. ( تاریخ بیهقی ). شه ملک گفت ای شهریار روی زمین کم از نزلی نباشد که به لشکرگاه فرستم. شاه فرمود که البته رنج تو نخواهم. ( اسکندرنامه خطی نسخه ٔسعید نفیسی ). و چندانکه کوشید تا این پسر را قبول کنند... البته قبول نکردند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 104 ). هرچند که می گفتند که ترا چه بوده است و چه می بینی البته جواب نداد. ( مجمل التواریخ ).
معنی کلمه البته در فرهنگ معین
(اَ بَ تِّ ) [ ع . البتة ] (ق . ) کلمة تأکید، به طور قطع .
معنی کلمه البته در فرهنگ عمید
به طور قطع و یقین، همانا، هرآینه.
معنی کلمه البته در فرهنگ فارسی
کلمهای است که برای تاکیداستعمال می شودیعنی بطوقطع ویقین، همانا، هر آینه ۱- همانا هر آینه راستی ۲ - هرگز هیچگاه
معنی کلمه البته در ویکی واژه
بدون تردید، قطعاً، به هیچوجه، اصلاً. کلمه تأکید، بطور قطع.
جملاتی از کاربرد کلمه البته
در کشورهای غربی، رقص برهنه معمولاً در باشگاههای استریپ به نمایش درمیآید، البته از دیگر مکانهایی که این نوع رقص در آنجا انجام میشود میخانهها (به ویژه در انگلیس)، تئاترها و سالنهای موسیقی است.
نام کامل ابن میمون به عبری موشِه بِن مَیْمون (عبری: משה בן מימון) و نام عربی او ابوعمران موسی بن میمون بن عبدالله القرطبی الإسرائیلی است. در مغربزمین، او معمولاً با نام یونانی موسی میمونیدِس (Μωυσής Μαϊμονίδης) شناخته میشود. البته تمام این نامها به معنی موسی پسر میمون است. بسیاری از آثار یهودی، نام او را میمونی (מימוני) ضبط کردهاند. در بعضی کتابهای یهودی، ابن میمون رمبام(רמב"ם) خوانده میشود که مخفف ربی موشه بن میمون است.
نگه کردند در یکدیگر آنگاه ازان سِر کس نبود البته آگاه
صوفی چو بود صافی از می نکند پرهیز زآتش نکند پرهیز البته زر بیغش
قاعده کلی این بازی به این صورت است که بازیکنان بایستی ابتدا تمام توپهای قرمز را پاکت کنند (یعنی داخل سوراخها بیندازند) و سپس توپهای رنگی را پاکت کنند. برای پاکت کردن توپهای رنگی ترتیب خاصی وجود ندارد. البته باید توجه داشت که در صورتی که توپ رنگی پیش از پاکت شدن تمام توپهای قرمز وارد سوراخی شوند، آن توپ به محل اصلی خود در ابتدای بازی بازگردانده خواهد شد امّا در صورتیکه توپهای قرمز تمام شده باشند، پاکت کردن توپهای رنگی تا آخرین آنها ادامه مییابد مگر آنکه حریف از ادامه رقابت انصراف دهد و باخت را بپذیرد.
اینست که رب العالمین گفت: فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ پس اگر گوسپند نیابد فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ سه روز روزه دارد پیش از روز نحر، و اگر پیوسته دارد یا گسسته هر دو شاید. اما در روز نحر البته روا نیست که متمتع روزه دارد، و در ایام التشریق رخصت هست. قالت عایشه: رخص رسول اللَّه للمتمتع اذا لم یجد الهدی، و لم یصم الثلاثة فی العشران یصوم ایام التشریق وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ پس چون از حج بوطن خویش باز شود هفت روز دیگر روزه دارد تا تمامی ده روز باشد. اینست که گفت تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ این عشرة کامله بسطی است، در سخن مانند تأکید هر چند که از آن بی نیازیست، چنانک جای دیگر گفت «وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ» و نبشتن خود بدست راست بود، و کذلک قوله ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ و سخن خود بدهن بود، و قال تعالی یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً و خوردن در شکم بود. آن گه بیان کرد که این حکم نه هر کسی راست، که قومی را مخصوص است: یعنی ایشان که نه مکیان باشند، و نه ایشان که از مکه فرود از مسافت قطع نشینند، بلکه غریبانراست از اهل آفاق که آنجا فرود آیند.
از جمله فیلسوفان نزدیک به فردید بود که هیچگاه قرابت فکری خود را در آن زمان به فردید انکار نکرد و شخصاً هم رابطه دوستی نزدیکی با او داشت. البته در سالهای بعد او هم به مانند تعداد دیگری از نزدیکان فردید، با او زاویه فکری پیدا کرد و راهش در فلسفه تا حدودی از او جدا شد.
نوار منطقة البروج با توجه به خط دایرةالبروج و همراه با آن، به دوازده بخش مساوی (هر بخش معادل ۳۰ درجه)، تقسیم میشود و هر بخش را یک برج مینامند. از دوهزار سال پیش، برای مشخص کردن قسمتهای مختلف منطقةالبروج، عمدتاً از نام ۱۲ صورت فلکی مطابق بروج مذکور که در این منطقه قرار داشته استفاده میشود که البته به علت حرکت تقدیمی زمین، امروزه برجها نسبت به صورتهای همنام خود تقریباً به اندازه یک برج جابجا شده و بازماندهاند، به نحوی که امروزه برج حمل در صورت فلکی حوت تحویل میشود نه صورت فلکی حمل.
کم اثر جو از دعائی کان بلای دیگریست آه خالی از غرض البته بیتأثیر نیست
قاصد به تو هرکس که کند عرض نیازی لیکن ز من البته به تکرار جدا پرس!
البته از تاریخ۱۳۷۱ الی ۱۳۸۱ در مهاجرت بودند.
حد ما نیست چو ترک گنه البته صغیر طلب عفو پس از هر گنهی باید کرد
البته شفا روی ننمود و سه روز بر آن بر آمد. نماز شام بازگشتم ناامید بر آن که نیمشب بیمار درگذرد. در این رنج بخفتم صبحدم بیدار گشتم و شک نکردم که در گذشته بود.
چون که بود قرآن، ایمان بود این رود البته اگر آن رود
این نویسندهٔ آمریکایی در ۲۱ اکتبر ۱۹۲۹ در برکلی کالیفرنیا به دنیا آمد. لو گویین در ۱۱ سالگی اولین داستانش را برای مجله داستانهای شگفتانگیز فرستاد که البته داستان پذیرفته نشد. اولین نوشتههای او داستانهایی غیرفانتزی در مورد کشورهایی تخیلی بودند.
البته بود مسکن خاک آخر خاک گر فی المثلش باد رساند به فلک
همچنین این هم معمول است (البته نه در همه) که گونههای مختلف چوب را برای بازیافت از هم تشخیص ندهد. چون گفتن تفاوت در متریالهای قدیمی تا زمانی که بریده شوند و داخل آن دیده نشود دشوار است. البته کسانی که در این زمینه حرفهای هستند در این زمینه مشکلی ندارد.
ز سبز برگ خط البته آفتی نرسد به گلبنی که برو صدهزار گل رسته است
گفته میشود که ابومخنف برای نگارش تاریخ اسلام، حدود چهل کتاب نوشتهبود که امروزه فقط نام آنها برجایمانده و متن آنها از بین رفتهاند. البته برخی از آثار وی توسط تاریخنگاران بعدی مورد استفاده قرار گرفتهاند. بهگفتهٔ یولیوس ولهاوزن، ابومخنف با علاقهٔ خاص و به تفصیل، موضوعات مربوط به خوارج و قیامهای شیعه و شورش عراقیها را مورد بررسی قرار میدهد و بیشتر، روایات کوفی را نقل میکند.