اقلیدسی

معنی کلمه اقلیدسی در فرهنگ فارسی

منسوب به اقلیدس

جملاتی از کاربرد کلمه اقلیدسی

نمایی در مقرنس هندسی را فزایی صنعت اقلیدسی را
ابوالعباس در ستاره‌شناسی، دنباله‌رو نگرش سامانهٔ جهان زمین‌مرکز بطلمیوس بود. در زمینهٔ ریاضیات نیز پژوهش‌هایی دربارهٔ هندسهٔ اقلیدسی و مثلثات انجام داد.
تلبیس ابلیس هوی، چون اشکال اقلیدسی مشکل مانده و پای دل تازانو در گل، دانستم که روزی چند در دور آسیا باید بود و گامی چند غمخوار آب و گیا.
را می‌توان با استفاده از الگوریتم اقلیدسی (قرن پنجم قبل از میلاد) بدست آورد. بسیاری از معادلات سیاله‌ای از نقطه نظر جبری فرمی شبیه به معادله قضیه آخر فرما دارند، چرا که آن‌ها هیچ جمله‌ای که از ضرب چند متغیر دیگر حاصل شده باشند را در خود نداشته، و بدین طریق ویژگی دو متغیر مختلف با هم ترکیب نمی‌شوند. به عنوان مثال، مشخص شده که بی‌نهایت عدد صحیح
مهندس، باشکال اقلیدسی نهادش بناها همه هندسی
بعدی است با این تفاوت که ساختار کروی آن ممکن است نا اقلیدسی باشد. باشد. فضای
اثبات وجود و انحصار باقی مانده و خارج‌قسمت (که در تقسیم اقلیدسی شرح داده شده‌است) منجر به ایجاد یک الگوریتم تقسیم کامل با استفاده از جمع، تفریق و مقایسه می‌شود:
وی در ابتدا در مدرسه‌های همچون «کاظمیه»، «قنبر علی خان» و «حاج ابوالحسن» اقامت داشت و پس از آن که کار ساختن بنای مدرسه سپهسالار پایان یافت حدود پنجاه سال در آن مدرسه ساکن بود. میرزا طاهر نزد کسانی همچون آقا علی مدرس طهرانی و آقا میرزا عبدالله شاگردی کرده‌است. وی یکی از شاگردان برجستهٔ میرزا ابوالحسن جلوه بشمار می‌رود. میرزا طاهر تبحر و مهارت خاصی در علم ریاضیات و اصول اقلیدسی داشته‌است و چنان‌که گفته می‌شود اصول اقلیدس خواجه را تدریس می‌کرده‌است. وی همچنین مهارت خاصی در طب قدیم داشته و حاشیه‌های ارزشمندی بر کتاب قانون ابن سینا دارد.
در هندسه نیز قوانین هندسه نا اقلیدسی با هندسه اقلیدسی در تضاد است.
البته جاستین کلارک دون برعکس استدلال می‌کند و معتقد است که اگرچه ریاضیات و اخلاق تقریباً موازی هستند، اما باید نسبت به حقایق هر دو نگرش کثرت گرایانه داشت. همان‌طور که فرض موازی در هندسه اقلیدسی درست است اما در هندسه غیراقلیدسی نادرست است، گزاره‌های اخلاقی نیز می‌توانند در سیستم‌های مختلف درست یا نادرست باشند.
برای نمونه، نگاه کنید به فضای اقلیدسی، فضای برداری، فضای برداری هنجارین، فضای باناخ، فضای ضرب داخلی، فضای هیلبرت، فضای توپولوژیک، فضای یکنواخت، فضای متریک.
دکارت می‌خواست جهان‌بینی ارسطویی را با نظریه ای درباره فضا و حرکت که توسط قوانین طبیعی تعیین می‌شوند، جایگزین کند. به عبارت دیگر او در جستجوی یک بنیان متافیزیکی یا توضیحی مکانیکی برای نظریه‌هایش در مورد ماده و حرکت بود. فضای دکارتی ساختاری اقلیدسی دارد (نامتناهی، همگن و تخت)و به عنوان آنچه ماده را در برمی‌گیرد، تعریف می‌شود.
به‌طور مشابه، جهان‌خط‌های ذراتِ آزمونِ در حالِ سقوطِ آزاد، ژئودزیک‌هایی در فضازمان هستند، یعنی مستقیم‌ترین خطوط ممکن در فضازمان. اما بین آن‌ها و خطوط واقعاً مستقیم در فضازمانِ بدونِ میدانِ گرانشی در نسبیت خاص (هندسهٔ تخت یا اقلیدسی)، تفاوت اساسی وجود دارد. در نسبیت خاص، ژئودزیک‌های موازی، موازی باقی می‌مانند. در میدان گرانشی با توجه به وجود اثرات کشندی، این مسئله در حالت کلی درست نیست. برای مثال اگر دو جسم که در ابتدا نسبت به هم ساکن‌اند را در میدان گرانشی زمین رها کنیم، با سقوط و نزدیک شدن به مرکز جرم زمین، به هم نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شوند.