جمع قطب ( اسم ) جمع قطب در آمیختن شراب را . یا گرد آمدن قوم .
معنی کلمه اقطاب در ویکی واژه
جِ قُطب.
جملاتی از کاربرد کلمه اقطاب
سوم، باتوجه به انتقال نسلبهنسل آثار و تالیفهای اقطاب در گذشته، چگونه هیچ یک از اقطاب و پیروان پس از شیخ، اشارهای به این موضوع نکردهاند؟! بر این مبنا یا ادعای مطرح شده صحت ندارد و یا از اعتبار لازم برخوردار نیست که توسط هیچ یک از منابع معتبر، اشارهای به آن نشده است. بهویژه آنکه نویسنده و زمان آن مشخص نیست و ممکن است بعدا اضاف شده باشد. درصورت تایید احتمالی نیز، بررسی و انجام آزمایشهای لازم توسط خطشناسان و متخصصان، امری ضروری بهنظر میرسد.
دیدم در آن میانه بزرگی فرشته وش اقطاب را امام و امم را خدایگان
قطب اقطاب دهر ابوالقاسم آن ز خود فانی و به حق قائم
که اقطابند در تعلیم وارث قوای نفس را در بعث باعث
صدر خاص ملک و بدر عام ملت کش سرای قبله اقطاب گشت وکعبه اسلام شد
وی در جوانی با خانم دفتر الملوک( خواهر مصدق )، دختر میرزا هدایتالله وزیر دفتر ازدواج کرد. صاحب سه پسر و چهار دختر شد. یکی از دختران وی همسر مهندس احمد مصدق، دومی همسر محمد راستین از اقطاب دراویش، سومی همسر خاکباز محسنی در اراک و آخری همسر یکی از سادات اجاق کرمانشاهی گردید. پسرانش مهندس ابونصر و انوشیروان و عباس در بخش خصوصی فعالیت میکردند و از ثروتمندان ایران بودند.
نیارد کرد کس آن را تمنا که اقطابند و خاص حضرت ما
همو قطب اقطاب دور ولایت مدیر مدار محیط مدور
وی در ابتدای حال بیست سال به مجاهدت و ریاضت پرداخت و سالها در مکه مقیم و سپس به نیشابور رفت. وی از مریدان شیخ ابوعلی کاتب (متوفی ۳۵۳ قمری) و خلیفه و جانشین وی بودهاست. شاه نعمتالله ولی در ذکر نام اقطاب پیش از خود، از وی به نام یکی از پیران طریقت نام میبرد:
بیشترین و ممتازترین اثر او شمایلهای گوناگون بود که در اندازه و سبکهای مختلف ارائه شده بود. در زمینه ایمان و اعتقاد باطنی به علی امام اول شیعیان ارادت خالصانه داشته و اغلب موضوعات هنری را از بین اقطاب و اخوان صفا و قلندران پاکباخته انتخاب و ترسیم مینمود.
اول، بهنظر میرسد که اجماع نظر این دست از منابع، نشان از اعتبار بالای این روایت است، چرا که توسط اقطاب و پیروان این سلسله بیان شده است؛
مقام طریقت: از اقطاب سلسله نعمتاللهی مرید و جانشین شیخ ابوبکر عبدالله النساج الطوسی.
آن رکن روزگار آن قطب ابرار آن فرید دهر آن وحید عصر آنعاشق معشوق شیخ وقت احمد مسروق رحمه الله علیه از مشایخ کبار خراسان بود واز طوس بود اما در بغداد نشستی و باتفاق همه از جمله اولیاء خدای بود واو را با قطب المدار رحمةالله علیه صحبت بود او خود از اقطاب بود ازو پرسیدند که قطب کیست ظاهر نکرد اما به حکم اشارت چنان نمود که جنید است و او چهل تن را از اهل تمکین و مشایخ مکین خدمت کرده بود و فایدها گرفته و در علوم ظاهرو باطن به کمال و در مجاهده و تقوی به غایت درجه و صحبت محاسبی و سری یافته.
ز حیث تابعیت بهر اقطاب روا اطلاق این اسم است دریاب
شاه نعمتالله ولی سلسله خرقه خود تا حسن بصری و علی ابن ابیطالب را در یک مثنوی بیان میٔذارد. در آن مثنوی سلسله قطبیت ابوبکر نساج که از اقطاب قبل از وی بود را چنین بیان میدارد:
شنو باز از مقام قطب الاقطاب شد آن قطبیت کبری در القاب
کهینه چاکر ایوان آن، به جان اقطاب کمینه خادم درگاه این، به دل اوتاد!