اقدام

معنی کلمه اقدام در لغت نامه دهخدا

اقدام. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قَدَم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
چه دشمنی تو که از دست عشق و شمشیرت
مطاوعت بگریزم نمیکنند اقدام.سعدی.- مزال اقدام ؛ لغزشگاه. جائی که قدم ها بلغزد.
اقدام. [ اِ ] ( ع مص ) پیش درآمدن.( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پیش رفتن در کاری. ( غیاث اللغات ). || دلیری نمودن.( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). شجاعت کردن. ( اقرب الموارد ). || دلیر کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). دلیر گردانیدن کسی را. ( منتهی الارب ). || پیش فرستادن. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بسیار پیشی کردن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || سوگندخورانیدن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سوگند خوردن. ( اقرب الموارد ). || شروع کردن در ایجاد عقد و آغاز کردن در احداث آن. ( از تعریفات سیدجرجانی ). || خوشنود شدن : اقدام علی العیب ؛ رضی به. ( از اقرب الموارد ). || شجاعت و دلیری و جرأت و جسارت و گستاخی و دلاوری. || ثبات و پایداری. || جهد و کوشش و سعی. || اشتغال. || در تداول ، پیش رفتگی. ( ناظم الاطباء ).
- اقدام کردن ؛ شروع کردن. پرداختن. پیشی گرفتن در کاری.
- اقدام نمودن ؛ تعجیل کردن و شتاب کردن. ( ناظم الاطباء ) : حکما گویند بر سه کار اقدام ننماید مگر نادانی... ( کلیله و دمنه ). حاشا که ذات شریف که مصدر افاضت و خیرات است بر حرکتی که موجب تشنیع تواند بود اقدام نماید. ( سندبادنامه ).

معنی کلمه اقدام در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ قدم ، گام ها.
( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) دست به کاری زدن . ۲ - دلیری کردن . ۳ - (اِمص . ) دلیری .

معنی کلمه اقدام در فرهنگ عمید

= قَدَم
پیش رفتن در کاری، به کاری دست زدن، پا پیش گذاشتن در امری.

معنی کلمه اقدام در فرهنگ فارسی

گامها، جمع قدم، پیش رفتن درکاری، بکاری دست زدن، گام برداشتن وپاپیش گذاشتن درامری، پیشی کردن
۱- ( مصدر ) در پیش شدن کار پیش گرفتن دست بکار شدن . ۲ - دلیری کردن . ۳ - ( اسم ) دلیری . جمع : اقدامات . یا اقدام مقتضی. کاری که از لحاظ مقررات اداری باید انجام داد: اقدام مقتضی بعمل آید .

معنی کلمه اقدام در فرهنگستان زبان و ادب

{action} [اعتیاد] چهارمین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن فرد به صورت جدی تلاش می کند رفتار اعتیادی خود را ترک کند متـ . مرحلۀ اقدام action stage

معنی کلمه اقدام در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِقْدام ، قاعده ای در فقه امامیه که در ابواب گوناگون معاملات جاری است و بر پایه آن ، اقدام به معامله فاسد، موجب ضمان می گردد.
قاعده اقدام به عنوان یکی از مستندات فقهی ِ قاعده ضمان مقبوض به عقد فاسد «ما یضمن بصحیحه ، یضمن بفاسده » شمرده شده است .
استفاده از مفاد قاعده اقدام
مفاد قاعده اقدام در موارد بسیاری از سوی شیخ طوسی مورد استفاده قرار گرفت و توسط فقیهان پس از او نیز پی گیری شد. بر پایه این قاعده ، در جایی که مال غصبی توسط غاصب به فروش می رفت و مال در دست مشتری نقصان می یافت ، مالک می توانست ارش نقصان را از مشتری مطالبه نماید و مشتری به دلیل اقدام بر ضمان ، حق رجوع به غاصب را نداشت . علاوه بر آن ، هرگاه مشتری کالایی را که به طور فاسد خریداری کرده است ، بفروشد و این کالا در دست مشتری دوم تلف گردد، مالک می تواند قیمت کالا رااز مشتری دوم نیز طلب نماید.
نفی قاعده اقدام توسط شیخ انصاری
در سده اخیر، شیخ انصاری با نفی قاعده اقدام ، دیدگاهی ارائه نمود که نزد فقیهان پس از او پذیرش عام نیافت ، در دیدگاه وی، علاوه بر اینکه قاعده اقدام عمومیت ندارد و در مواردی نقض می گردد، دلیل معتبری نیز بر صحت آن موجود نیست . استناد شیخ طوسی به اقدام در موارد مقبوض به عقد فاسد، توسط برخی اینگونه تحلیل گردید که اقدام نه به تنهایی ، بلکه در کنار استیلا سبب ضمان است .
اقدام به مفهوم قبول ضرر و اسقاط ضمان
...

معنی کلمه اقدام در ویکی واژه

impresa
دست به کاری زدن.
دلیری کردن.
دلی
جِ قدم ؛ گام‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه اقدام

ای زیب جانها نام تو به از روس اقدام تو درمذهب خدام تو یکسان بود سنگ و ذهب
زکوه هم برحق همچو روزه است اما بهر چه صرفه زنان است میکنی اقدام
وزرای عضو خارجه کشورهای عضو تأکید کرده‌اند که تصمیم دارند از محکومیت لفظی فراتر رفته و اقدامات ملموسی را انجام دهند.
القصه، به دلالت گنده پیر پارسا و قیادت آن زاهده عصر و برکات انفاس و اقدام او عاشق به معشوق و طالب به مطلوب رسید و هر دو روزگاری دراز از نعمت وصال، تمتع ها می گرفتند و نعوذ بالله من فرح القواد و غضب الجلاد.
بر قتل صفی باش که فردا کنم اقدام یابد دلم از وعده فردای تو آرام
با بخت هنر سود دهد بهر تو آری زحمت مکش ار طالعت اقدام ندارد
در این فیلم، اقدام یک ماهی‌گیر در کشتن یک نهنگ قاتل ماده در حالی که بچه‌ای در شکم داشت، باعث برانگیخته شدن حس انتقام در زوج نر آن جانور می‌شود. نهنگ قاتل نر به دنبال شکارچی می‌رود و در این تعقیب از هوش بالای خود برای رسیدن به مقصودش و کشتن شکارچی گناهکار کمک می‌گیرد.
روزی است که اقدام غیورانه کنیم از پیر و جوان جنبش مردانه کنیم
به نوشته کلبرگ مشخص نیست که موضع واقعی وی نسبت به خلافت فاطمی و شخص الحاکم بامرالله چه بوده‌است و آیا در اثر شرایط تاریخی چنین اقدامی نموده‌است یا واقعاً آن طور فکر می‌کرده که شخص الحاکم لیاقت خلافت بر تمام شیعیان را ندارد.
ربنا افرغ علینا صبرنا لا تزل اقدامنا فی ذاالوحول
سید روح‌الله خمینی دو روز بعد از اقدام سنا به گروهی از عشایر استان لرستان و خرم‌آباد که برای دیدار با وی به قم سفر کرده بودند، گفت:
چو از گنج اقلام او رنجه بودم مرا رنج اقدام او می نباید
مرعشی نجفی قبل از انقلاب بارها به اقدامات محمدرضا شاه مخالفت می‌ورزید. بعد از انقلاب نیز در قضایای سیاسی از جمله کشته شدن شهدای محراب
قیل یجمع بین نواصیهم و اقدامهم فیسحبون الی النار. و قیل تأخذهم الملائکة مرّة بنواصیهم فیجرّونهم علی وجوههم فی النار و تارة یأخذون باقدامهم فیقذفونهم فی النار ثم یقال لهم: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ای کان یکذّب بها المشرکون.
دنیامالی از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۱ معاون فنی و مهندسی و عضو هیئت عامل سازمان بنادر و کشتیرانی کشور بود. در این دوره اقداماتی چون طرح تجهیز بنادر کانتینری ایران، طرح توسعه بنادر (بنادر عباس، بوشهر، چابهار، امام خمینی، نوشهر و بندر انزلی) انجام شد.[نیازمند منبع]
با خاک یکی بودم ز اقدام همی سودم چون یک صفتم دادی شد خاک مرا مفرش
به مجموعهٔ اقدامات دادگاه در بررسی یک دعوی به منظور مهیا کردن پرونده برای صدور رأی و حل و فصل دعوی دادرسی یا محاکمه می‌گویند.
در ژوئن سال ۲۰۰۷ ریسیتیلو اقدام به بخش‌بندی این شرکت کرد: هر بخش مسئول بازی‌های خود. با این کار نه تنها کیفیت بازی‌ها افزایش یافت، بلکه سرعت انتشار و توزیع آن‌ها هم بالاتر رفت.