افچه

معنی کلمه افچه در لغت نامه دهخدا

افچه. [ اُ / اَ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) علامتی که در کشتزار برای رمیدن مرغان و جانوران برپا کنند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). علامت است که در غله زارها و کشت و زراعت بجهت رمیدن مرغان سازند. ( برهان ). چیزی که در کشتها نصب کنند برای رمیدن جانوران. کذا فی فرهنگ علی بیگی. ( مؤید الفضلاء ).

معنی کلمه افچه در فرهنگ معین

(اَ چِ ) (اِ. ) مترسک که برای ترساندن جانوران وحشی در کشتزارها نصب کنند.

معنی کلمه افچه در فرهنگ عمید

آنچه از چوب و پارچه و جز آن به شکل انسان در کشتزار بر پا کنند که جانوران از آن بترسند و به زراعت آسیب نرسانند، مترسک، هراسه، داهل.

معنی کلمه افچه در فرهنگ فارسی

(اسم ) چیزی که بشکل انسان از پارچه های کهنه و استخوان و غیره سازند و در کشت زارها نصب کنند تا مرغان و جانوران دیگر از آن برمند مترس مترسک داهل .

معنی کلمه افچه در ویکی واژه

مترسک که برای ترساندن جانوران وحشی در کشتزارها نصب کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه افچه

افجه یکی از روستاهای دهستان لواسان کوچک بخش لواسانات در شهرستان شمیرانات استان تهران ایران است. افچه که مرکز دهستان لواسان کوچک است، روستایی بزرگ و آباد و در فاصله پنج کیلومتری از شمال خاور شهر لواسان مرکز بخش لواسانات واقع گشته و ناحیه‌ای کوهستانی و سردسیر است. آب افچه از رودخانه و چشمه ساران تأمین می‌گردد. افچه ۴۴ هکتار باغ و قلمستان و ۲۸ هکتار کشتزار گندم و جو دارد، محصولش گندم و جو و بن‌شن و عسل و میوه‌اش سیب و گیلاس و آلبالو است. شغل مردمش کشاورزی و گله‌داری است و ۲۲۰۰ گوسفند و بز در افچه نگهداری می‌شود. اهالی محلی افجه در دشت لار کوچک (قُلقُلَک) و دشت لار بزرگ (مَرغسر) حق چرا دارند و از دیرباز تا کنون در آن پهنه وسیع به دامداری می‌پردازند.
افچه روستایی است در شرق شهرستان گرمی در جنوب و ۵ کیلومتری مرکز بخش موران استان اردبیل کشور ایران است.
تاریخچه و تصاویر روستای افچه ( اوچه )