افتد
معنی کلمه افتد در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه افتد
ستون مدرج ان از ۱تا۸ و ۱تا۱۰ است که هر عدد ضریب ۱۰۰ متر است. برد مفید آن ۳۰۰ تا ۴۰۰ متر و برد مؤثر آن ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ متر است. حداکثر برد آن ۲۰۰۰متر است. برد مؤثر مسافتی است که مرمی بر علیه اهداف مؤثر بوده و آسیب جدی میرساند و برد مفید مسافتی است که به وسیله سلاح قابل نشانهگیری است. برد نهایی یا حداکثر برد مسافتی است که مرمی میتواند طی کند. برای اندازهگیری برد نهایی سلاح در زاویه ۴۵ درجه یک فشنگ شلیک میکند. سرانجام مرمی بر اثر کاهش انرژی و سرعت و تحت تأثیر نیروی گرانش زمین به زمین میافتد که به آن مسافت برد نهایی میگویند.
و گفت: چون حق تعالی خواهد که دوست گیرد بنده را از بندگان خود در ذکر بروی گشاده گرداند پس هر که از ذکر لذت یافت در قرب بر او گشاده گرداند پس او را در سرای فردا نیت فرود آرد و محل جلال و عظمت بر وی مکشوف گرداند پس هرگاه که چشم او برجلال و عظمت او ابتدا باقی ماند او بیاو در حفظ خدای افتد.
تلافی ار نکند روزگار عقده گشاست گره ز هر چه گشاید بکار ما افتد
قبول خاک کف پایت افتد ار سر من به خاک پای تو کز دوش سر نگون آید
بر اساس تعریف دیگر، همباشی موقعی که دو فرد مجرد از دو جنس متفاوت قبل از ازدواج با هم زندگی میکنند، اتفاق میافتد. این برای افرادی است که، به تعهد اجتماعی و شخصی که ازدواج لازم دارد تمایل ندارند.
در فرار آنها، سالی فرماندهی یکی از هلیکوپترها را برعهده میگیرد و برادوک به هلیکوپتر دیگری دستور میدهد تا برای سوار شدن به هواپیما نزدیک شود. نیت از خود در برابر مزدورانش و شبه نظامیان محلی فیلیپینی دفاع میکند و هلیکوپتر دیگر را با یکی از توپهای کشتی ساقط میکند. در حالی که نیت به سمت هلیکوپتر میرود، برادوک لنگر کشتی را رها میکند. سالی کیسهای از گنج جمعآوریشده را به سمت برادوک پرتاب میکند و نیت را نجات میدهد. برادوک به دریا میافتد و با سقوط کشتی بر روی او کشته میشود. با رسیدن نیروی دریایی فیلیپین، نیت و سالی با چند قطعه گنج جیببریشده فرار میکنند در حالی که کلوئی تصمیم میگیرد به دنبال این دو نفر برود. در همین حال، سام زندانی، کارت پستال دیگری برای نیت مینویسد.
چشم شیرین اگر بر آن رخسار افتد از حسن خود شود بیزار
پس از غروب خورشید، گرگومیش مدنی غروب میکند و زمانی پایان مییابد که خورشید بیش از ۶ درجه از افق پایین بیاید. پس از آن گرگومیش دریایی، زمانی که خورشید به ارتفاعات -۶ درجه و -۱۲ درجه میرسد، سر میرسد، پس از آن گرگومیش نجومی به عنوان دوره از -۱۲ درجه تا -۱۸ درجه تعریف میشود. هنگامی که خورشید بیش از ۱۸ درجه به زیر افق میافتد، آسمان معمولاً به حداقل روشنایی خود میرسد.
در هر صورت اولین کوششهای انسان برای کشت گیاه در آسیا شروع شد. غله اولین بار در مناطق حاصلخیز خاورمیانه کشف شد. اولین غلات معمولاً سالیانه برداشت و دارای دانههای درشت بوده و شامل حبوبات: نخود و غلات: گندم بودهاست. خاورمیانه برای این نوع غلات مناسب بود. کشت گندم مثالی از این است که چگونه انتخاب طبیعی و جهش میتواند نقش کلیدی را در این جریان داشته باشد. گندم وحشی برای دانهگذاری هنگامی قابل استفاده میشود بر روی زمین میافتد ولی گندم کشت شده بر روی ساقه میایستد.
این فیلم که داستان آن در بستر اقدامات گروه موسوم به دولت اسلامی اتفاق میافتد، به سفارش مرکز بینالملل رادیو و تلویزیون دولتی ایران و به زبان عربی و با بازیگران لبنانی، سوری و مصری ساخته شدهاست.
و ما دعاهایی چند که در میان حوادث که افتد و کارهایی که کرده آید سنت است و آن کمتر یاد دارند، بیاریم تا یاد گیرند و معنی آن بشناسند و هر یکی به وقت خویش می گویند که در هیچ وقت نباید که بنده از حق تعالی غافل باشد و از تضرع و دعا خالی بود:
چون عدو را نظر افتد بسوی تیغ و سنانت شودش هر مژه در دیده چو تیغی و سنانی
کالبدگشایی همچنین فرصتی را برای رسیدگی به سایر مسائل ناشی از مرگ فراهم میکند، مانند جمعآوری شواهد و ردیابی یا تعیین هویت متوفی. کالبدگشایی زمانی انجام میشود که مرگ اتفاق افتد، زمانی که مرگ غیرمنتظره رخ دهد، زمانی که فردی درحالیکه تحت نظر پزشک نیست بمیرد، برای حل پروندههای جنایی، زمانی که یک فاجعهٔ جمعی رخ میدهد و نیاز به شناسایی قربانیان دارد و در صورت درخواست توسط خانواده یا عزیزان متوفی. بهطور معمول، کالبدگشایی میتواند از ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ دلار هزینه داشته باشد، اما این هزینه میتواند از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد.
قهرمان رمان، کارآگاه بازنشسته «فلاویر» قربانی توطئهای از طرف دوست نزدیکش «ژوین» میشود که با دقت و مهارت تمام طرحریزی شدهاست، سری آزار دهنده که شکنجه اش چون قابل توجیه نیست مؤثر میافتد.
چرا قوت من گردد این صیدخام؟! که از حق شود غافل، افتد بدام؟!
زدامی مرغ زیرک چون جهد دیگر نمی افتد محال است این که مجنون هر که شد عاقل تواند شد
بر ثنای توخوب میافتد قول خادم اگر چه هست ثقیل
چو نعل زر بیک دو میخ کوکب رخش را بندد بپا تا افتد و یابد گدایی مهر رخشان را
به پایِ هجر در افتاد و برنمیافتد به دستِ عشق زبون گشت و برنمیگردد
امیرموید نیز به سان همهٔ پیران در حماسهها، راهنما و راهگشای فرزند و بهواقع نوعی تکیهگاه اصلی و مهم برای قهرمان داستان است. او با حس قوی خود (در داستان این حس قوی با نوعی پیشگویی با استفاده از رمل صورت میگیرد) درمیابد که باید نبرد سهمگینی را تدارک دید و این موضوع را به پسران گوشزد میکند. مدتی نگذشت که جنگ و گریز به راه میافتد.