اغلی. [ اَ لا ] ( ع ن تف )گرانبهاتر. بیش بهاتر. گرانتر. ( فرهنگ فارسی معین ). ارجمندتر. پرارزتر. قیمتی تر. ( یادداشت بخط مؤلف ). - امثال : اغلی فداءً من الاشعث بن قیس الکندی . اغلی فداءً من حاجب بن زرارة. اغلی فداءً من بسطام بن قیس . ( از یادداشت مؤلف ). || ( ص ) از حدگذرنده. ( یادداشت بخط مؤلف ).
معنی کلمه اغلی در فرهنگ معین
(اَ لا ) [ ع . ] (ص تف . ) گران بهاءتر، گرانتر.
معنی کلمه اغلی در فرهنگ فارسی
( صفت ) گران بهاتر بیش بهاتر گرانتر .
معنی کلمه اغلی در دانشنامه عمومی
آغلی. آغلی ( به ترکی استانبولی: Ağlı ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در استان قسطمونی واقع شده است. آغلی ۱٬۲۴۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
معنی کلمه اغلی در ویکی واژه
گران بهاءتر، گران
جملاتی از کاربرد کلمه اغلی
کارآفرین، فرد یا گروهی است که در عرصههای مختلف قصد ایجاد کارگاه یا شرکت در زمینه توسعههای ویژه و گروهی را دارد و میتواند دارای اهداف بلند پروازانه ای نیز باشد. استارتآپ به مشاغلی نو اطلاق میشود که افراد به وسیله آن قصد دارند فراتر از بنیانگذاران انفرادی رشد کنند.
شغل غالب شاکنین روستا کشاورزی میباشد مشاغلی همچون دامپروری کارمند پرورش زنبور عسل نیز از جمله مشاغل اهالی روستا میباشد
صف بسته دختران به تماشایش آن زمان قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا
قوله تعالی: «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» این باز مثلی دیگرست که اللَّه تعالی زد حق و باطل را و ایمان و کفر را، میگوید: مثل الحقّ فی ثباته و انتفاع صاحبه به و الباطل فی ذهابه و قلّة انتفاع صاحبه به کمثل ماء مطر انزله اللَّه من السّحاب من جانب السّماء، «فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ» الاودیة جمع واد و هو الموضع الّذی یسیل فیه الماء بکثرة، «بِقَدَرِها» یعنی الکبیر بقدر کبارته و الصّغیر بقدر صغره. و قیل بقدرها ما قدّرها ما قدّرها من ملئها، «فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ» الّذی حدث من ذلک الماء، «زَبَداً رابِیاً» ای عالیا و الزّبد و ضر الغلیان و خبثه، آب صافی که مردم را در آن نفع بود مثل حق است و زبد مثل باطلست که نماید و نپاید، معنی آنست که باطل اگر چه بر زبر حق شود در بعضی احوال باک نیست که آن بنماند و نه پاید و عاقبت سرانجام جز حق را و اهل آن را نبود. آن گه مثلی دیگر زد پیش از آنک این یکی تمام شد گفت: «وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ» قرأ حمزة و الکسائی یوقدون بالیاء اذ لا مخاطبة ها هنا، ای یلقون الحطب فی النّار تحته و یسبکونه من الفلزّات کالذّهب و الفضّة و الرّصاص و الصّفر و النّحاس، «ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ» ای لابتغاء حلیة هو الذّهب و الفضّة یتّخذ منهما حلیة السّیف و المرکب و الدّواة و حلیة النّساء، «أَوْ مَتاعٍ» کالرّصاص و النّحاس و الصّفر منها یتّخذ الاوانی و ما یتمتّع به فی الحضر و السّفر، «زَبَدٌ مِثْلُهُ» ای لهذه الفلزّات اذا اغلیت زبد و خبث مثل زبد الماء. قوله «زَبَدٌ مِثْلُهُ» مبتداء و ممّا توقدون علیه خبره، ای و مثل زبد الماء زبد ما یوقد علیه، «کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ» ای مثل الحقّ و الباطل، «فَأَمَّا الزَّبَدُ» یعنی زبد الماء و خبث الحدید و الصّفر و النحاس، «فَیَذْهَبُ جُفاءً» ای باطلا من جفأت القدر و اجفات اذا غلت و علا زبدها فاذا سکنت لم یبق منه شیء و بناء فعال ممّا یرمی و یطرح. و قیل جفا الوادی و اجفا اذا نشف، «وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ» الماء و الحلی و الاوانی، «فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ» یشرب منه الحیوان و یزرع به فیکون منه معاش الخلق و انتفاع النّاس بالحلیّ و الامتعة ظاهر، «کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ» فمثل المؤمن و اعتقاده و نفع الایمان کمثل هذا الماء المنتفع به فی نبات و حیاة کلّ شیء و کمثل نفع الذّهب و الفضّة و سائر الآلات التی ذکرناها لانّها کلّها تبقی منتفعا بها و مثل الکافر و کفره کمثل هذا الزّبد الذی یذهب و کمثل خبث الحدید و ما تخرجه النّار من وسخ الفضّة و الذّهب الذی لا ینتفع به. «کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ» ای کما بین هذا بضرب المثل کذلک یبیّن اللَّه سایر المشکلات، اینجا سخن تمام شد و منقطع گشت: پس گفت: «لِلَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ» یعنی وحدوه و صدّقوا رسله، همانست که گفت: «اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ» جای دیگر گفت: «مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ أَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ». «الْحُسْنی» یعنی لهم الحیاة و الرّزق و تضاعف الحسنات فی الدّنیا و الجنّة و الرّؤیة فی العقبی، «وَ الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ» یعنی المشرکین، «لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ» ای ملکوا اموال الدنیا و ملکوا معها مثلها، «لَافْتَدَوْا بِهِ» لبذلوه لیدفعوا عن انفسهم عذاب اللَّه و تقدیره لو انّ لهم ما فی الارض جمیعا و مثله معه. و قیل الفداء لافتدوا به، جای دیگر ازین گشادهتر گفت: «لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ یَوْمِ الْقِیامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ»، «أُولئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ» یعنی المناقشة و من نوقش الحساب هلک. و قیل سوء الحساب الذی معه التوبیخ و التقریع. قال فرقد: قال لی ابراهیم یا فرقد أ تدری ما سوء الحساب؟ قلت لا، قال ان یحاسب العبد بذنبه کلّه لا یغفر له منه شیء، «وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ» ای مرجعهم الی النّار، «وَ بِئْسَ الْمِهادُ» المستقرّ جهنّم.
این روستا در دهستان باغلی ماراما قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵جمعیت آن ۳۹۰نفر (۹۱خانوار) بوده است.
یک کد اخلاق حرفه ای برای محقق ارتباطات / معلم ارتباطات که در نوامبر 1999 تصویب شده است، دارای رهنمودهای رفتاری شامل حفظ عدالت و صداقت در مسئولیت های حرفه ای و اجتماعی ، برابری فرصت، محرمانه بودن، صداقت و صراحت، احترام به خود و دیگران ، آزادی و امنیت میباشد. این کدها به عنوان اقدامات انضباطی برای راهنمایی افراد در مشاغلی که با شیوه های ارتباطی سر و کار دارند تنظیم شده است.
یک روز بعد از کسب قدرت اجرایی در ۲۵ ژانویه لنین پیشنویس ادارهٔ کارگری را نوشت که مطابق آن ادارهٔ کارگری مشاغلی که بیش از پنج کارگر دارند تضمین میشد و دسترسی به تمام کتابها، اسناد و منابع لازم را برای کارگران فراهم میکرد و پیروی از دستورها کارگران را «به عنوان صاحبان بنگاهها» ضروری میدانست. حکومت بلشویک از طریق شوراهای منتخب و همراستا با انقلابیون چپ سوسیالیست که دهقان-محور بودند شروع به ملیکردن بانکها و صنایع نمود. این حکومت خواهان صلح و خروج از جنگ جهانی اول شد و فراخوانی برای مجلس مؤسسان داد که در آن حزب انقلابیون سوسیالیست موفق به کسب اکثریت شد.
در دوران حکومت نادرشاه هم ارمنیان از شرایط مساعدی بهرهمند نبودند، به عنوان مثال، ناچار بودند سالیانه ۶۰٬۵۰۰ نادری به حکومت غرامت بپردازند و بدین ترتیب بدنبال اعمالِ عُمال نادرشاه، برخی از ارمنیان به هندوستان، هندوچین و جاوه مهاجرت کردند. در برخی از نواحی ایران، ارمنیان حق نداشتند سواره وارد شهر شوند و فقط میتوانستند به مشاغلی چون زرگری، نجاری، تجارت و تهیه شراب اشتغال یابند.
آنا آپوستولاکی در سال ۱۸۸۰ در مارگاریتس، در استان رتیمنو، در جزیره کرت، که در آن زمان بخشی از امپراتوری عثمانی و اکنون یونان است، به دنیا آمد. پدرش اصالتاً اهل الوترنا بود. قیامهای منطقه ای علیه حکومت عثمانی باعث شد که خانواده او به پیرئوس و سپس به آتن فرار کنند. او در " ارساکیو "، یک مدرسه دخترانه که توسط "انجمن دوستان آموزش و پرورش" اداره میشود، تحصیل کرد و در سال ۱۸۹۹ به عنوان معلم فارغالتحصیل شد. یکی از معدود مشاغلی که در سال ۱۸۹۹ برای زنان در دسترس بود.
آچمیشام قرنمیزین باغلی قالان یوللارینی تاپمیشام یوز سنه غربتده کی یولداشلاریمی
کاخ سفید خانم آزیتا راجی را یک استراتژیست بازرگانی، و یکی از مدیران پیشین بازار بورس نیویورک معرفی کرده که تخصص و تجربهاش در بازارهای مالی و اقتصاد جهانی، و تفکر استراتژیکش را در بسیاری از وظایف رهبری در بخش خصوصی بهکار گرفته – از جمله در مشاغلی همچون ریاست هیئت امناء، بنیانگذار همراه، و نیز مشاور در شوراهای ملی و کمیتههای منصوب مانند کمیسیون ریاست جمهوری برای بورسیههای کاخ سفید، کالج برنارد در دانشگاه کلمبیا، برنامه سرمایهگذاری تجاری اجتماعی در کالج بازرگانی دانشگاه کلمبیا، گالری ملی پرترهها در انستیتوی اسمیتسونین، مشارکت ملی برای زنان و خانوادهها، و بسیاری از نهادهای دیگر.
گر کوراغلی شهره گردد در یلی کی رسد در روز هیجا بر علی
یولی باغلی قالیب دشمن الینده داها زوارینین یوق سس- صداسی
هم به آخر بهر جان آید پدید روزگاری باز شغل شاغلی
برنامه ریزی آموزشی مناسب جهت شاغلین
یک فرد شاغل باید وظیفه شاغلین در قبال رفاه عمومی در درجه اول اهمیت دهد. - مهندسین حرفه ای انتاریو، [۲۰]