اغبر

معنی کلمه اغبر در لغت نامه دهخدا

اغبر. [ اَ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) گردآلوده. ( آنندراج ). آنچه برنگ خاکی باشد. و مؤنث : غَبراء. ج ، غُبر. ( از اقرب الموارد ). || گرگ. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || سال قحط. ( آنندراج ): عام اغبر؛ سال قحط. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رونده. گذرنده. ( از اقرب الموارد ): عز اغبر؛ارجمندی درگذرنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یقال : «لایغرنک عز الدنیا فانه اغبر». ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه اغبر در فرهنگ معین

(اَ بَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - گردآلود. ۲ - خاکی رنگ ، خاکی .

معنی کلمه اغبر در فرهنگ عمید

۱. گردآلود.
۲. خاکی رنگ، تیره رنگ.
۳. گرگ (به جهت رنگ تیرۀ آن ).
۴. رونده، گذرنده، آنچه درگذرنده باشد.

معنی کلمه اغبر در فرهنگ فارسی

گرد آلود، خاکی رنگ، تیره رنگ، مونث آن غبرائ
( صفت ) ۱ - گرد آلود . ۲ - گردرنگ خاک رنگ خاکی . یا بساط اغبر . زمین . یا کر. اغبر . زمین .

معنی کلمه اغبر در ویکی واژه

گردآلود.
خاکی رنگ، خاکی.

جملاتی از کاربرد کلمه اغبر

ارزوییه دارای بزرگترین منابع کرومیت ایران است حدود 70 درصد کرومیت ایران در معدن ابدشت ارزوییه قرار دارد. بسیاری از مردم در معادن کرومیت فعالیت دارند،از دیگر معادن می توان به معادن منگنز اشاره کرد.همچنین رگه هایی از سنگ های قیمتی زمرد نیز در روستای باغبرج یافت می شود.
جان و خرد رونده بر این چرخ اخضرند یا هردوان نهفته در این گوی اغبرند؟
پر کرد مر این حقه اغبر ز زبرجد یاقوت و در و لعل و گهر زمرد و بسند
بزیر خنک جلال تو اخضر و اغبر بزیر زین مراد تو ادهم و اشهب
جاهت دهد دفینه در مرکز آسمان رایت دهد ودیعت در اغبر آفتاب
ریاض او پر گل و حیاض او پر آبگینه و مل گوئی از هر دمن یاقوت بدامن می برند و از هر خاک اغبر عنبر بر سر می کشند.
مائیم که دل ز جسم و جوهر کندیم مهر از فلک و جهان اغبر کندیم
شدی نامیه باصره گر کشیدی ز خاک درش کحل اغبر شکوفه
اندرو یک خانه نتوان یافت کان معمور نیست وینعجب کاو را بنای سطح گوی اغبرست
بحشمت دست جاه تو گرفته مرکز اغبر برفعت می‌شود پای قدر تو سپرده قبهٔ خضرا
زو مظالم توز و ظالم سوزتر شاهی نبود تا تظلم گاه این میدان اغبر ساختند