اعدل

معنی کلمه اعدل در لغت نامه دهخدا

اعدل. [ اَ دَ ]( ع ن تف ) داددهنده تر. ( آنندراج ) ( صراح از غیاث اللغات ). عادل تر. بادادتر. ( ناظم الاطباء ). نعت تفضیلی [ از عدل ]. دادگرتر. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
یا اعدل الناس الا فی معاملتی
فیک الخصام و انت الخصم و الحکم.؟ ( از سندبادنامه ص 134 ).اعدل ملوک زمان. ( گلستان ). الاشج و الناقص اعدلا بنی مروان. ( یادداشت بخط مؤلف ). || شایسته تر بگواهی دادن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). شایسته تر از برای حکم و از برای شهادت. ( ناظم الاطباء ). شایسته تر برای شهادت دادن. ( فرهنگ فارسی معین ). || راست تر. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ): هذا ما نراه اعدل الاحتمالات. ( معالم القربة ).
- امثال :
اعدل من المیزان . ( یادداشت بخط مؤلف ).
|| میانه تر. ( آنندراج ). || بیشتر تابع حکم خدای. ( ناظم الاطباء ). || معتدل تر. ( یادداشت بخط مؤلف ). خوشتر. ( فرهنگ فارسی معین ): و هو [ ای الفنک ] ابرد من السمور و اعدل فی الحرارة منه. ( ابن البیطار ). الاحمر احدها [ احد انواع الزرنیخ ] و الاصفر اعدلها و الاخضر اثقلها. ( ابن البیطار ). و اصح الهواء فی الجروم ارجان و سیراف و جنابه و شینیز و اعدل هذه المدن ما کان فی هذین الحدین. ( صورةالاقالیم اصطخری ).

معنی کلمه اعدل در فرهنگ معین

(اَ دَ ) [ ع . ] (ص تف . ) ۱ - دادگرتر، شایسته تر برای شهادت دادن . ۲ - راست تر، خوش تر.

معنی کلمه اعدل در فرهنگ عمید

۱. عادل تر، دادگرتر، داددهنده تر.
۲. شایسته تر برای گواهی دادن.

معنی کلمه اعدل در فرهنگ فارسی

عادل تر، دادگرتر، داددهنده تر، شایسته تربرای گواهی دادن
( صفت ) ۱ - دادگر تر . شایسته تر برای شهادت دادن . ۲ - راست تر خوشتر .

معنی کلمه اعدل در ویکی واژه

دادگرتر، شایسته تر برای شهادت دادن.
راست تر، خوش. اعلم.
سوراخ کننده، مثل کسی که با مته برقی هرچی را بخواهد سوراخ نماید.

جملاتی از کاربرد کلمه اعدل

فِی الصَّدَقاتِ ای فی تفریق الصدقات بین اهلها. این آیت در شأن مردی منافق فرو آمد نام وی حرقوس بن زهیر، رسول خدا در غزاء حنین قسمت غنائم میکرد، گفت: یا رسول اللَّه اعدل فانّک ما عدلت الیوم. رسول خدا چون این سخن از وی بشنید گونه وی سرخ شد، گفت: ان لم اعدل فمن ذا الّذی یعدل و جبرئیل عن یمینی و میکائیل عن یساری. عمر گفت: یا رسول اللَّه ایذن لی اضرب عنقه. فقال: دعه فانّی لا احبّ ان یقال انّ محمدا یقتل اصحابه، و روی: دعه فانّ له اصحابا یمرقون من الدّین کما یمرق السهم من الرّمیة.
قوله (ص): «من اصاب ذنبا اقیم علیه حد ذلک الذنب فهو کفارته»، و روی: «من اصاب حدا فعجّل عقوبته فی الدنیا، فاللّه اعدل من ان یثنی عبده العقوبة فی الآخرة، و من اصاب حدا فستره اللَّه علیه، و عفا عنه، فاللّه اکرم من ان یعود فی شی‌ء قد عفا عنه».
روی عبد اللَّه بن مسعود رضی اللَّه عنه قال قال رسول اللَّه (ص): «انّ اللَّه عز و جل یجمع الامم یوم القیمة فینزل عز و جل من عرشه الی کرسیّه و کرسیّه وسع السماوات و الارض فیقول لهم: ا ترضون انّ تتولّی کلّ امّة ما تولّوا فی الدنیا اعدل ذلک من ربکم؟ فیقول: نعم، فتتبع کلّ امّة ما کانت تعبد» قال: «فذلک حین اشرقت الارض بنور ربها»
باعدل هم قرانی و با امن هم قیاس در عالم از نتایج حکم قران تست
بدان خدای که هست او، بداد عالم و حاکم بدان رسول که هست او، ز خلق اعدل و احکم
بهرام شاه اعظم اعدل که بهر او بهرام بر سپهر حسام ظفر کشید
هر کس که جفا کرد جفا دید جزا باعدل خدا ظلم کس از پیش نرفت
رسید موکب کوکب مثال خسرو اعظم پناه ملک سلیمان خدیو اعدل اکرم
امیر اعدل اعظم پناه ملک و ملل ملاذ اهل جهان کارساز اهل زمان
و روی عن علی (ع) انّه کان یقول فینا اهل بدر نزلت هذه الآیة و قال له رجل اللَّه اعدل من ان یجمع‌ بینک و بین طلحة و الزّبیر فی الجنّة و قد سلا علیک السّیف، فقال مه بفیک التراب ان لم نکن اصحاب هذه الآیة فمن هم.