اعد
معنی کلمه اعد در فرهنگ معین
معنی کلمه اعد در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اعد در دانشنامه اسلامی
معنی عَادَ: برگشت
معنی عَادٌ: نام قوم حضرت هود (علی نبینا وعلیه السلام)(مردمی عرب از انسانهای ما قبل تاریخ بوده و در جزیره زندگی میکردهانددرقرآن کریم از آنان به "عاد اولی" تعبیر شده ، و از آن به دست میآید که عاد دومی نیز بوده ،مردمی بودهاند که در احقاف زندگی میکردند و احقاف که جم...
ریشه کلمه:
عدد (۵۷ بار)
معنی کلمه اعد در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اعد
خوان ددان را به کاسهٔ سر اعدا زآتش شمشیر تو طعام برآمد
درخیال تو نه بر وفق مرادت چو دهم صورت ساحت من قاعدهٔ کینه مساز
یعقوب وارگشته اندر حزن شکیبا یوسف وش اوفتاده در چنگ گرگ اعدا
وجود حکم اعدام در آمریکا به دوران مستعمره ویرجینیا بازمیگردد.
ساعد دست شریعت که بپایست مدام ترک بهرامش چون هندو کیوان بر سر
از دست برده بود خمارِ غمم سحر دولت مساعد آمد و مِی در پیاله بود
صدام حسین تکریتی و تنی چند از همدستانش در دادگاه ملی عراق در بغداد به جرم جنایت علیه بشریت به اعدام محکوم شدند.
نوشداروی نصیحت چه دهد سود بهار به مریضی که به هر قاعده محکوم فناست
است. جبرهای پیچشی تعمیم دهنده ایده دستگاه اعداد مجهز به مزدوج گیری است مثل: مزدوج مختلط، ترانهاده مزدوج، عملگرهای خطی روی فضای هیلبرت و الحاق هرمیتی. با این حال، ممکن است که یک جبر هیچ پیچشی نپذیرد (یعنی نتوان بر روی آن هیچ پیچشی تعریف نمود).
گزارشهای موجود حاکی از رونق روش اعدام با توپ در ایرانِ دورهٔ قاجار تا زمان انقلاب مشروطه است.
مساعد بخت او با او برآشفت خرد یکباره از وی روی بنهفت
همه کسانی که از دین اسلام، رویگردان شوند، حکمشان اعدام است.
این در حالی است که در سالیان دور بارندگی مساعد بوده و با توجه به خاک حاصلخیز، در اکثر نواحی جزیره کشاورزی انجام میشده.
در لگدکوب سپهرش خاک شد اعضا دریغ وا دریغ نصرت اعدا دریغ
اصل لوح مطهر یا لوح پاک قاعدهای در مبحث جانشینی دولتها در حقوق بینالملل است که بر اساس آن دولتهای جانشین الزامی به رعایت معاهداتی ندارند که دولتهای قبلی در مورد سرزمین آنها بستهاند و این حق را دارند که زندگی خود را بدون هیچ تعهدی با یک «لوح مطهر» آغاز کنند. از سوی دیگر دولتهای طرف معاهده نیز ناچار نیستند که دولت جانشین را به عنوان طرف اصلی یا دولت جانشین بپذیرند.
ازچرخ بی قرار و زمین قرار گیر این رسمها و قاعده ها برقرار اوست
غیر از او کسان دیگری هم اعدام شدند و فردی به نام «شیاک بوزمان» زیر شکنجه جان داد.
برای همهٔ اعداد طبیعی صدق کند باید:
عددی طبیعی (۱، ۲، ۳، ...) را «عدد اول» (یا اول) نامند اگر بزرگتر از ۱ بوده و نتوان آن را بهصورت ضرب دو عدد طبیعی کوچکتر نوشت. اعداد بزرگتر از ۱ که اول نباشند را مرکب مینامند. به بیان دیگر،
می هست ودرم هست و بت لاله رخان هست غم نیست وگر هست نصیب دل اعداست