اعجب

معنی کلمه اعجب در لغت نامه دهخدا

اعجب. [ اَ ج َ ] ( ع ن تف ) بشگفت آورنده تر. عجیب تر. ( ناظم الاطباء ): بعیر اعجب ؛ شتر بشگفت آرنده تر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بشگفت تر. بشگفتی تر. خوش آیندتر: کان عند امراءة رجلان یخطبانها و کان احدهما اعجب الیها من الاَّخر. ( نوادر ابن اعرابی ). ( یادداشت بخط مؤلف ) : اعجب وقایع و اغرب شوائع در حکم قضا و امر قدر آنکه این امیر ماضی... به حتف انف جان تسلیم کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 458 ).
- ما اعجب برأیه ؛ چه خودپسند است او. ( ناظم الاطباء ).
- امثال :
اعجب من فارةالبیش ، تتغذی بالسموم و تعیش .( یادداشت به خط مؤلف ).

معنی کلمه اعجب در فرهنگ معین

(اَ جَ ) [ ع . ] (ص تف . ) عجیب تر، شگفت آورتر.

معنی کلمه اعجب در فرهنگ عمید

عجیب تر، شگفت آورتر، به شگفت آورنده تر.

معنی کلمه اعجب در فرهنگ فارسی

عجیب تر، شگفت آورتر، به شگفت آورنده تر
( صفت ) عجیب تر شگفت آورتر .

معنی کلمه اعجب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَعْجَبَ: به شگفت در آید
معنی کَفَّارٌ: بسیار ناسپاس (کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می کنند و از طرفی هرکسی که ربوبیت یا نعمتهای خدای تعالی را انکار کند نیز ...
معنی کَفُور: بسیار ناسپاس-همواره ناسپاس(کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می کنند و از طرفی هرکسی که ربوبیت یا نعمتهای خدای تعالی را ا...
معنی مَا یَکْفُرُ: کفر نمی ورزد-کفران نمی کند- ناسپاسی نمی کند - خدای تعالی ونعمتهای اورا انکارنمی کند -به دستورات الهی عمل می کند(کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت...
معنی لَمْ یَکْفُرُواْ: کافرنشده و نمی شوند - کفر نورزیده و نمی ورزند(کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می کنند و از طرفی هرکسی که ربوبیت یا نعمت...
معنی نَّکْفُرَ: که کفر بورزیم(کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می کنندو از طرفی هرکسی که ربوبیت یا نعمتهای خدای تعالی را انکار کند نیز ک...
معنی نُکَفِّرْ: محو می کنیم - می پوشانیم (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله ی قبلی است. کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می کنندو از...
معنی نَکْفُرُ: کفر می ورزیم(کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می کنندو از طرفی هرکسی که ربوبیت یا نعمتهای خدای تعالی را انکار کند نیز کا...
معنی نُکَفِّرَنَّ: حتماً می پوشانیم(کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می کنندو از طرفی هرکسی که ربوبیت یا نعمتهای خدای تعالی را انکار کند نی...
معنی تَکْفُرُونَ: کافر میشوید - کفر می ورزید(کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می کنند و از طرفی هرکسی که ربوبیت یا نعمتهای خدای تعالی را ا...
معنی کَافِرُونَ: کافران - ناسپاسان - انکار کنندگان خدای تعالی ونعمتهای او - ترک کنندگان دستورات الهی (کلمه کفر در اصل به معنای پوشاندن است برای همین در عبارت " کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معنای کشاورزان است از این جهت که دانه را در خاک پنهان می...
ریشه کلمه:
عجب (۲۷ بار)
به تعجّب آوردن که گاهی توأم با سرور باشد «اعجب الشی‏ء فلاناً: اذا عجب منه و سّر» بعقیده راغب استعمال آن در سرور بطور استعاره است. . ممکن است در این اعجاب شادی هم منظور باشد یعنی مانند بارانی که روئیدنی یا رویاندن آن زارعان را به تعجّب و شادی آورد. . مراد عجب توأم با خوشایندی است.

معنی کلمه اعجب در ویکی واژه

عجیب تر، شگفت آور

جملاتی از کاربرد کلمه اعجب

روی عن سلمان الفارسی (رض) قال: اوّل ما خلق اللَّه من آدم رأسه فاقبل ینظر الی سائره یخلق فلمّا دنا المساء قال یا ربّ عجل قبل اللّیل فقال اللَّه عزّ و جل: «وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا». و قیل لمّا انتهت النفخة الی سرته نظر الی جسده فاعجبه فذهب لینهض فلم یقدر، فذلک قوله: «وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا» و قیل عجولا ضجورا لا یصبر علی سرّاء و لا ضرّاء.
از هر نظری بولهبی در پیش است ما غافل از الاعجبی در پیش است
نچات مفتقر از ورطۀ بلاعجب است ولی امید به الطاف خسروانهٔ تست
گفت: باللّه ای شه پیمان درست اعجب از کهف این سر پرخون توست
روی انس انّ النّبی (ص) قال من رأی شیئا فاعجبه فقال ما شاء اللَّه لا قوّة الّا باللّه لم یضرّه.
ولدت امیاباها ان ذامن اعجبات وابیشیخ کبیر فیحجور المرضعات
واعجب‌ترکه ‌ز شریانش ‌چو بگرفتم خون ز امتلا باز درافتاد همان دم به فواق
و فی روایة عبد اللَّه بن مسعود عن رسول اللَّه (ص) قال عرضت علیّ الانبیاء اللیلة باتباعها حتی اتی علی موسی فی کبکبة بنی اسرائیل فلما رایتهم اعجبونی فقلت ای رب من هؤلاء قیل هذا اخوک موسی و من معه من بنی اسرائیل، قلت فاین امّتی قیل انظر عن یمینک فاذا ظراب مکه قد سدّت بوجوه الرجال فقیل هؤلاء امّتک أ رضیت قلت رب رضیت قیل انظر عن یسارک فاذا الافق قد سدّ بوجوه الرجال، قیل هؤلاء امّتک ا رضیت قلت رب رضیت رب رضیت فقیل ان مع هؤلاء سبعین الفا یدخلون الجنة بلا حساب علیهم. فقال نبی اللَّه (ص) ان استطعتم ان تکونوا من السبعین فکونوا و ان عجزتم و قصرتم فکونوا من اهل الظراب و ان عجزتم فکونوا من اهل الافق فانی قد رأیت ثم اناسا یتهاوشون کثیرا.
خمار تکین… مناری رفع کرد و صیتِ آن دو منار [پیشینِ ساختهٔ عبدالله طاهر] را دفع کرد، چنانچ در دنیا ارفع از آن و اعجب و آراسته‌تر و پیراسته‌تر و دایرتر منار در هیج دیار هیچ نجّار ندید. از فوق عالیِ بامِ جامع تا سرِ منار نود و چار ذراع بود؛ و اجرت استادان بی‌مزدور خرجِ عمارت دوهزار مثقال طلا مقرر کرده بودند و به هندسه چنان ترتیب کرده بودند که چون باد آمد فراخورد قوّهٔ باد آن منار حرکت کردی اما نیفتادی و هیچ خشتی و جزئی از آن وی فاسد نشدی.
که در مدح تو شعر من در این عصر خدا داند نکوتر گشت و اعجب
گفت بندگان و بردگان خود را سوره یوسف در آموزید، هر مسلمانی که این سوره برخواند و کسان و زیر دستان خود را در آموزد اللَّه تعالی سکرات مرگ بر وی آسان کند و وی را قوّت دهد در دین تا بر هیچ مسلمان حسد نبرد.و در خبر است که صحابه رسول گفتند یا رسول اللَّه ما را آرزوی آن می‌بود که اللَّه تعالی بما سورتی فرستادی که در آن امر و نهی نبودی و نه وعد و وعید تا ما را بخواندن آن تنزّه بودی و دلهای ما در آن نشاط و گشایش افزودی، ربّ العالمین بر وفق آرزوی ایشان این سوره یوسف فرو فرستاد، و نیز جهودان فخر میکردند که در کتاب ما قصّه یوسف است و شما را نیست تا ربّ العزّه بجواب ایشان و تشریف و تکریم مؤمنان این سورة و این قصّه علی احسن الترتیب و اعجب نظام فرو فرستاد.