اعتساف
معنی کلمه اعتساف در فرهنگ معین
معنی کلمه اعتساف در فرهنگ عمید
۲. ستم کردن، بیداد کردن.
معنی کلمه اعتساف در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) ستم کردن ظلم کردن بیداد کردن . ۲ - ( اسم ) ستم کاری . ۳ - ( مصدر ) بیراهه رفتن بر بیراه شدن از راه راست منحرف شدن . جمع : اعتسافات .
معنی کلمه اعتساف در ویکی واژه
بیراهه رفتن.
زورگویی.
جملاتی از کاربرد کلمه اعتساف
همچنان که آن دگر یک کز گزاف از قبول و رد شد اندر اعتساف
کشتت چو ز اعتساف عدو و انقلاب عصر حسرت کشیده بیوه زنان کودکان یتیم
عالیجاه مجدت و نجدت همراه، صداقت و ارادت آگاه عمده الخوانین العظام کریم خان که در سفر و حضر و معروض خطب و خطر، ملتزم رکاب نصرت اثر بوده، حسن خدمت و صدق نیت و کمال فراست و فرو سیت و مراتب عدالت و عبودیت او مشهودخاطر اشرف گشته، در افتتاح سال فرخنده فال قوی ئیل خیریت تحویل، حکومت تومان نخچوان و ناحیه ولی الکش و ایل کنگرلو را بعهدة کفالت و کفایت اوموکول فرمودیم که بدقت تمام بنظم مهام و آبادی ولایت مشغول شده، با رعیت بعدل و انصاف رفتار نماید و از جور و اعتساف برکنار باشد و حوزه آن ملک را از تطرف و تفرق مصون و مأمون و ایل و رعیت را بفیض عاطفت و وصول مکرمت مستمال و ممنون سازد و بلده و نواحی را بیشتر از پیشتر بحلیه آبادی در آورد. مقرر آن که عمال خجسته اعمال و کدخدایان بلده و نواحی نخچوان و ریش سفیدان الخ.
چرخ کجر و از دم تیغ کجش شد راست رو دور گردون بازگشت از راه جور و اعتساف
شاهباز اوج دولت را همایون مرغ جان صعوه سان زاعتساف کرکسان
هر خطره کان به خاطر خصمت خطور خاست در کار اعتساف تو یک مو خطا نشد
وقتست تا میان چمن عاملان دی بر گلبنان کنند ز نو اعتسافها
ز اعتسافات این ظلوم جهول ناله ها بر سماک شد ز سمک
بیرق اعتساف ساقط گشت رایت انتظام، برپا شد
این ذلت و انکسار تا چند و این محنت و اعتساف تا کی