اطلاعی

معنی کلمه اطلاعی در لغت نامه دهخدا

اطلاعی. [ اِطْ طِ ] ( ص نسبی )منسوب به اطلاع. ( ناظم الاطباء ). رجوع به اطلاع شود.

معنی کلمه اطلاعی در فرهنگ فارسی

منسوب به اطلاع

جملاتی از کاربرد کلمه اطلاعی

و هُوَ سُمِّیَ الخلیلُ و سیّدُ الجلیل سید ابراهیم. اصلش از تون و طبس خراسان و در اصفهان تحصیل می‌فرمود و فاضل بود. گویند به کمند جذبهٔ نورعلیشاه اصفهانی مقید شده و دست ارادت در دامانش زده، در اندک وقتی ترقی کلی نمود و به کمال مرتبهٔ حق الیقین رسید. آخر الامر مفقود الخبر و الاثر گردید، چنانکه کس را از بقا و فنای او اطلاعی حاصل نگردید و اهالی سلسله گویند به مرتبهٔ اوتاد و یکی از رجال گردیده است. از اوست:
با وجود این‌که مانی زمانی را در هندوستان گذرانده بود، اطلاعی از نفوذ مانوی‌گری در هندوستان در دست نیست.
عشق دامنگیر، گریبان تدبیر گرفت و با شحنه شهوت گفت: اگر هیچ وقت وصل را تدبیری و اجتماع را تقدیری خواهد بود، وقت است که این خار از پای بیرون کرده شود و این درد را دارویی فرموده آید پس به حضرت رفت و گفت: اگر رای اعلی شاه که منبع جلال و مطلع کمال است، بیند، شاهزاده را به حجره بنده فرستد که این در یتیم چون از مادر یتیم ماند، دایگی او من کردم و به مهر مادرش، من پروردم باشد که با من سخن گوید و از مکنون سینه و ضمیر باطن اطلاعی دهد شاه فرمود که به وثاق این کنیزک باید رفت تا مگر این قفل را کلیدی بود مخدره دست شاهزاده بگرفت و با او در حجره خلوت رفت و در منزل مباسطت بنشست و از راه اتحاد و انبساط سخن پیوست و گفت:
از مشایخ کرام و افاضل عالی مقام و در طریقت صاحب مقامات عظام بوده و طالبان را تربیت می‌نمود. زیاده بر این از حالاتش اطلاعی حاصل نگردید. از اوست:
در منابع مختلف از ایشان نام برده‌اند شامل: آقا محمد السلطانی / محمدرضابن محمدمهدی سبزواری معروف به آقا محمد السلطانی/ آقا محمد رضا بن مهدی بن محمد باقر شریف سبزواری/ سبزواری، محمدرضابن محمدمهدی و محمدرضابن محمدمهدی سبزواری می‌باشند. از تاریخ فوت و محل دفن او اطلاعی در دست نمی‌باشد.
نوید افکاری در بخش دیگری از این تماس تلفنی می‌گوید که مشخص نیست آنها به چه زندانی منتقل می‌شوند ولی ابراز امیدواری می‌کند که مشکل حل شود و به خانواده‌اش پیام می‌دهد که نگرانی نداشته باشند. این زندانی در ادامه با امیدواری می‌گوید که «خیالش راحت است» و موضوع «درست می‌شود». مجموع اظهارات افکاری در این فایل صوتی نشان می‌دهد که او هیچ اطلاعی از اجرای حکم اعدام نداشته است.
تا نیابد اطلاعی هیچ‌کس بر گناه امت من یک نفس
روندگان این راه دو قسم‌اند: سالکان و مجذوبان. و مجذوبان کسانی‌اند که ایشان را بکمند جذبه بر بایند و برین مقامات بتعجیل بگذرانند در غلبات شوق و اطلاعی زیادتی ندهند بر احوال راه و شناخت مقامات و کشف آفات و آنچ بر راه باشد از خیر و شر و نفع و ضر. اینها شیخی و مقتدایی را نشایند.
نزدیک به ۱۵ سال است که فرود فولادوند در ترکیه ناپدید شده‌است. عفو بین‌الملل بازداشت فرود فولادوند را تأیید کرده و از بازداشت او طی «عملیات فریب» وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اطلاع داده‌است. از سرنوشت فرود فولادوند اطلاعی در دسترس نیست.
اگر هیچ اطلاعی از پرتاب در دسترس نبود، احتمال رو آمدن عدد ۲ مانند هر عدد دیگری ۱/۶ بود ولی اکنون می‌دانیم که عدد رو آمده فرد نیست پس احتمال رو آمدن اعداد ۱و۳و۵ برابر صفر است. احتمال رو آمدن سایر اعداد نیز باید در عددی ثابت ضرب شوند که مجموع احتمال یک شود. این عدد معکوس جمع احتمال رو آمدن ۲و۴و۶ در حالت عادی (عدم اطلاع از پرتاب) یعنی ۲=(۱-)^(۱/۳+۱/۳+۱/۳) است پس احتمال رو آمدن عدد ۲ به صورت بالا محاسبه می‌شود.
ای رخ و فرزین نهاده چرخ را در حل و عقد جز تو کس را اطلاعی نیست بر اسرار او
وی برای نوشتن کتب خود بر پایه مشاهداتش سفری را آغاز کرد. وی در طی این مسیر از شمال آفریقا به اسپانیا رفت و بعد از مرزهای جنوبی صحرا به مصر و مناطق شمالی قلمرو مسلمانان و آذربایجان و ارمنستان رفته‌است. وی مسافرت خود را به طرف شبه جزیره عربستان و عراق و خوزستان و فارس ادامه داده‌است و در ۳۵۸ ه‍.ق به خوارزم و ماوراءالنهر رسیده‌است. اما بعد از آن مسیر مسافرت او گم شده‌است و اطلاعی در مورد ادامه مسیر وی در دست نیست.
مربی بهداشت مدارس باید با خانواده‌های دانش‌آموزان هم‌اطلاعی داشته باشد و با آنان در ارتباط باشد. او باید به والدین و خانواده‌ها راهنمایی‌ها و توصیه‌های بهداشتی را ارائه داده و به سوالات و نگرانی‌های آنان پاسخ دهد. این ارتباط می‌تواند به بهبود بهداشت و سلامت دانش‌آموزان در محیط خانه نیز کمک کند.
پرسیدند معنی این بیت: « ای برادر تو همان اندیشه‌ای    مابقی تو استخوان و ریشه‌ای » فرمود که تو به این معنی نظر کن که همان اندیشه اشارت به آن اندیشهٔ مخصوص است و آن را به اندیشه عبارت کردیم جهت توسّع، امّا فی‌الحقیقه آن اندیشه نیست و اگر هست این جنس اندیشه نیست که مردم فهم کرده‌ا‌ند. ما را غرض این معنی بود از لفظ اندیشه و اگر کسی این معنی را خواهد که نازلتر تأویل کند جهت فهم عوام بگوید که اَلْاِنْسَانُ حَیَوَانٌ نَاطِقٌ و نطق اندیشه باشد خواهی مُضمر خواهی مُظهر و غیر آن حیوان باشد. پس درست آمد که انسان عبارت از اندیشه است باقی استخوان و ریشه است. کلام همچون آفتاب است همه آدمیان گرم و زنده ازواند و دایماً آفتاب هست و موجودست و حاضرست و همه ازو دایماً گرمند الّا آفتاب در نظر نمی‌آید و نمی‌دانند که ازو زنده‌اند و گرمند. اما چون بواسطهٔ لفظی و عبارتی خواهی شکر خواهی شکایت، خواهی خیر خواهی شر، گفته آید، آفتاب در نظر آید. همچون که آفتاب فلکی که دایماً تابانست اماّ در نظر نمی‌آید شعاعش تا بر دیواری نتابد همچنانک تا واسطهٔ حرف و صوت نباشد شعاع آفتاب سخن پیدا نشود. اگرچه دایماً هست زیرا که آفتاب لطیفست وَهُوَاللَّطِیْفُ کثافتی می‌باید تا بواسطهٔ آن کثافت در نظر آید و ظاهر شود. یکی گفت «خدا.» هیچ او را معنیی روی ننمود و خیره و افسرده ماند. چونک گفتند «خدا چنین کرد و چنین فرمود و چنین نهی کرد» گرم شد و دید، پس لطافت حقّ را اگرچه موجود بود و بر او می‌تافت نمی‌دید. تا واسطهٔ امر و نهی و خلق و قدرت به وی شرح نکردند نتوانست دیدن. بعضی هستند که از ضعف طاقت انگبین ندارند تا بواسطهٔ طعامی مثل زرد برنج و حلوا و غیره توانند خوردن تا قوّت گرفتن تا به جایی رسد که عسل را بی‌واسطه می‌خورد. پس دانستیم که نطقْ آفتابیست لطیف، تابان، دایماً غیرمنقطع. الّا تو محتاجی به واسطهٔ کثیف تا شعاع آفتاب را می‌بینی و حظ می‌ستانی. چون به جایی برسد که آن شعاع و لطافت را بی واسطهٔ کثافت ببینی و به آن خو کنی در تماشای آن گستاخ شوی و قوّت گیری؛ در عین آن دریای لطافت رنگهای عجب و تماشاهای عجب بینی. و چه عجب می‌آید که آن نطق دایماً در تو هست اگر می‌گویی و اگر نمی‌گویی و اگرچه دراندیشه‌ات نیز نطقی نیست آن لحظه می‌گوییم نطق هست دایماً همچنانک گفتند الانسان حیوان ناطقٌ، این حیوانیت در تو دایماً هست تا زنده‌ای، همچنان لازم می‌شود که نطق نیز با تو باشد دایماً همچنانک آنجا خاییدن موجب ظهور حیوانیّت است و شرط نیست همچنان نطق را موجب گفتن و لابیدن است و شرط نیست. آدمی سه حالت دارد: اوّلش آن است که گردِ خدا نگردد؛ و همه را عبادت و خدمت کند از زن و مرد و از مال و کودک و حجر و خاک؛ و خدا را عبادت نکند. باز چون او را معرفتی و اطلاعی حاصل شود غیرِ خدا را خدمت نکند. باز چون درین حالت پیشتر رود خاموش شود نه گوید خدمتِ خدا نمی‌کنم و نه گوید خدمت خدا می‌کنم؛ بیرون ازین هر دو مرتبت رفته باشد. ازین قوم در عالم آوازه‌ای بیرون نیامد. خدایت نه حاضرست و نه غایب و آفرینندهٔ هر دو است: یعنی حضور و غیبت. پس او غیرِ هر دو باشد زیرا اگر حاضر باشد، باید که غیبت نباشد و غیبت هست. و حاضر نیز نیست زیرا که عندالحضور غیبت هست. پس او موصوف نباشد به حضور و غیبت. و الّا لازم آید که از ضدّ ضدّ زاید. زیرا که در حالت غیبت لازم شود که حضور را او آفریده باشد، و حضور، ضدّ غیبت است و همچنان در غیبت، پس نشاید که از ضدّ ضدّ زاید و نشاید که حقّ مثل خود آفریند زیرا که می‌گوید « لَانِدَّلَهُ » زیرا که اگر ممکن شود مِثل مِثل را آفریند ترجیح لازم شود بلامُرَجِّحْ و هم لازم آید « ایجادُ الشِّیْیءِ نَفْسَهُ » و هر دو مُنتفی‌ است. چون اینجا رسیدی بِایست و تصرّف مکن. عقل را دیگر اینجا تصرّف نماند؛ تا کنار دریا رسید بایستد چندانک ایستادن نماند، همه سخنها و همه علمها و همه هنرها و همه حرفتها مزه و چاشنی ازین سخن دارند، که اگر آن نباشد در هیچ کاری و حرفتی مزه نماند. غایةُ ما فی الباب نمی‌دانند و دانستن شرط نیست. همچنانک مردی زنی خواسته باشد مالدار که او را گوسفندان و گلهٔ اسبان و غیره باشد و این مرد تیمار داشتِ آن گوسفندان و اسبان می‌کند و باغها را آب می‌دهد اگرچه به آن خدمتها مشغولست مزه آن کارها از وجودِ آن زن دارد که اگر آن زن از میان برخیزد در آن کارها هیچ مزه نماند و سرد شود و بی‌جان نماید همچنین همه حرفت‌های عالم و علوم و غیره زندگانی و خوشی و گرمی از پرتو ذوق عارف دارند که اگر ذوق او نباشد و وجود او، در آن همه کارها ذوق و لذّت نیابند و همه مُرده نماید.
بر نیاید هیچ کاری از حیل و اطلاعی نیست بر لوح ازل
ملایکه گفتند اشکال هنوز برنخاسته است آنچ اصل است بندانسته‌ایم. با حضرت عزت بازگشتند. گفتند: خداوندا مشکلات تو حل کنی بندها تو گشایی علم تو بخشی چندین گاه است تا درین مشتی خاک بخداوندی خویش دستکاری میکنی و عالمی دیگر ازین مشتی خاک بیافریدی ودر آن خزاین بسیاردفین کردی و ما را بر هیچ اطلاعی ندادی و کس را از ما محرم این واقعه نساختی باری با ما بگوی این چه خواهد بود.
همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ایران یک ائتلاف سیاسی جمهوری‌خواه است که از پنج حزب و سازمان سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده‌است. این ائتلاف هدف خود را تأسیس «جمهوری سکولار دمکرات در ایران» اعلام کرده‌است. اتحاد جمهوری‌خواهان ایران، جبهه ملی ایران-اروپا، حزب چپ ایران، سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور و همبستگی جمهوری‌خواهان ایران اعضای این ائتلاف هستند. ائتلاف همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در روز پنج‌شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ با صدور اطلاعیه‌ای موجودیت خود را اعلام کرد.
اِعلامیهٔ مَطبوعاتی (که بسته به مورد، اطلاعیهٔ مطبوعاتی و بیانیهٔ مطبوعاتی هم نامیده می‌شود) گزارش، خبر یا بیانیه‌ای است که به‌صورت نوشته یا ضبط‌شده برای اعضاء رسانه‌های خبری فرستاده می‌شود و منظور از آن اعلان‌کردن مطلبی است که شخص فرستنده آن را دارای ارزش خبری می‌داند.
از مشایخ زمان واز عقلای نکته دان عهد خود بوده. علیقلی خان لکزی این رباعی را به نام وی قلمی نموده. زیاده بر این از حالش اطلاعی به هم نرسید:
اطلاعی از تاریخ تولد و آغاز زندگی وی وجود ندارد. او پیش از فتح آمل و طبرستان توسط زیاریان، در هوسَم (رودسر امروزی) به تعلیم و ترویج دین اسلام در بین گیلانیان و دیلمیان مشغول بود.