اطلاع

معنی کلمه اطلاع در لغت نامه دهخدا

اطلاع. [ اِ] ( ع مص ) اطلاع ستاره و خورشید؛ پدید آمدن آن. ( از اقرب الموارد ). اطلاع ستاره ؛ طلوع کردن آن. ( از متن اللغة ). || قی کردن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). اطلاع مرد؛ قی کردن وی. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). قی کردن آدمی. ( آنندراج ). || اطلاع معروف به کسی ؛ نیکویی کردن با وی. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). نیکوئی کردن با کسی. ( ناظم الاطباء ). || اطلاع رامی ؛ از بالای هدف گذرانیدن تیر را. ( از منتهی الارب ). از بالای نشانه گذرانیدن تیر را. ( ناظم الاطباء ). از سر آماج گذرانیدن تیر را. ( آنندراج ). گذشتن تیر تیرانداز از بالای نشانه. و عبارت اساس چنین است : گذشتن تیر تیراندازاز سر نشانه. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || اطلاع فلان ؛ شتابانیدن او را. ( منتهی الارب ).شتابانیدن کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد )( از متن اللغة ). || اطلاع کسی را بر رازش ؛ آگاهانیدن او را. ( از منتهی الارب ). وقوف دادن کسی رابر سرّ خود. ( آنندراج ). آگاهانیدن کسی را بر راز خویشتن. ( ناظم الاطباء ). اطلاع فلان بر رازش ؛ آشکار کردن آن را برای وی. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || شکوفه برآوردن درخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اطلاع نخل ؛ بیرون آمدن شکوفه نخستین آن. ( از اقرب الموارد )؛ پدید آمدن طَلْع آن. ( ازمتن اللغة ). || برآوردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بیرون آمدن گیاه. ( از اقرب الموارد ). بیرون آمدن کشت. ( از متن اللغة ). || دیده ور گردانیدن. ( ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || دیده ور شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مقدمه لغت میرسیدشریف جرجانی ) ( زوزنی ). || بربالای چیزی برآمدن. ( مقدمه لغت میرسیدشریف جرجانی ). || بر چیزی مشرف شدن. ( از اقرب الموارد ).اطلاع سر کسی ؛ مشرف شدن بر چیزی. || بر بالای کوه برآمدن. ( از متن اللغة ). || اطلاع فلان بر کسی ؛ آمدن وی بناگاه. ( از اقرب الموارد ). هجوم کسی. ( از متن اللغة ). || اطلاع به فجر؛ نگریستن بدان هنگام برآمدن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || اطلاع خرمابن ؛ مشرف شدن آن بر گرداگردش. ( از متن اللغة ). رجوع به مُطلعة شود. || اطلاع کسی را بر چیزی ؛ دانا کردن وی را. || اطلاع خرمابن ؛ دراز شدن نخیل. ( از متن اللغة ).

معنی کلمه اطلاع در فرهنگ معین

(اِ طِّ ) [ ع . ] (مص ل . ) آگهی یافتن ، با خبر شدن . ج . اطلاعات .

معنی کلمه اطلاع در فرهنگ عمید

۱. واقف گردیدن، دیده ور شدن، آگاه شدن.
۲. (اسم ) آگاهی، خبر.

معنی کلمه اطلاع در فرهنگ فارسی

واقف گردیدن، دیده ورشدن، آگاه شدن، درفارسی به معنی آگاهی وخبرمیگویند، اطلاعات جمع
( مصدر ) آگهی یافتن واقف شدن بر کاری آگاه گردیدن . جمع : اطلاعات .
اطلاع ستاره و خورشید پدید آمدن آن اطلاع ستاره طلوع کردن آن . یا قی کردن .

معنی کلمه اطلاع در فرهنگستان زبان و ادب

[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاع رسانی] ← اطلاعات

معنی کلمه اطلاع در دانشنامه آزاد فارسی

اطّلاع
روزنامۀ خبری و نیمه رسمی، چاپ تهران. به دستور مستقیم ناصرالدین شاه، در ۲۷ ربیع الثانی ۱۲۹۸، در چاپخانۀ «دارالطّباعۀ دولتی»، زیر نظر محمدحسن خان صنیع الدوله (اعتمادالسلطنه)، انتشار یافت. این روزنامه را می توان ضمیمۀ روزنامۀ رسمی ایران دانست. به انتشار خبرهای خارجی گرایش داشت و آن ها را تحت عنوان «تلگراف های خارجه» به چاپ می رساند. در سال بیست وپنجم (۱۳۲۱ق) به خبرها و مسائل داخلی نیز پرداخت و جداگانه هم به فروش می رفت. این روزنامه از نظر انعکاس اخبار و اوضاع سیاسی و حوادث اروپا و امریکا در آن دوره و همچنین آگاهی بر متون و قراردادها و امتیازات دولتی و اسناد اهمیت دارد. حاوی قراردادها و اسناد مربوط به سیاست خارجی بود. تا ۱۳۲۵ منتشر می شد.

معنی کلمه اطلاع در ویکی واژه

اطلاع (جمع اطلاع‌ها) [اِطِلاعْ]
(رایانش) داده‌ای که انسان یا سیستم بهش معنی انتسابیده است.
یه واقعیت درمورد کسی/چیزی؛ آگاهی؛ خبر

جملاتی از کاربرد کلمه اطلاع

اگر تجلّی جلال حق بدل بنده پیوسته بودی، بنده بر درگاه عزّت کمر بسته بودی، و بنده‌وار بنعت انکسار پیش خدمت بودی، چون تجلّی سلطان ذو الجلال بر سر بنده اطلاع کند، زبان در ذکر آید و دل در فکر، حکم هیبت غالب گردد و نعت مرح ساقط آراسته خلعت بندگی گشته و از تجبر و تکبّر باز رسته، یقول اللَّه تعالی: «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ».
جدول ۲: اطلاعات مجوزهای تأسیس و بهره‌برداری
امید بعنایت بی‌علت و عاطفت حضرت جلت چنان است که بدین توسل و تقرب ماجور بود نه مجبور و این کتاب در حضرت سلطنت منظور باشد نه مهجور. چه این گنج حقایق را سرسری مطالعه نتوان کرد و بعمرهای درزا بر رموز و دقایق آن اطلاع نتوان یافت. و هر چند این معانی غیبی را ازین روشن‌تر و مبرهن‌تر همانا در سلک بیان نتوان کشید ولیکن حل بعضی از مشکلات از رموز و اشارات که زبان مرغان را ماندهم سلیمان وشی تواند کرد. چنانک این ضعیف گوید.
این که یاد کردیم توحید متکلمان مذهب اعتزال است با فروع بسیار. و ما گوییم: ازین قویتر طریقتی نیست میان اهل مذاهب مختلف دین اسلام‌ اندر توحید. و این گروه خویشتن را اهل نظر گویند، و جز مر اهل تایید کاندر خاندان رسول مصطفی‌اند کسی را طاقت آن نیست که این توحید را نقد تواند کردن؛ و خوا‌نندگان این کتاب را بدین تفتیش که ما از اقاویل این گروهان همی کنیم اطلاع است بر طریقت متکلمان‌اندر توحید، و نیز اطلاع است بدین نقد که ما کنیم همی مرین را بر صواب و خطای ایشان.
مانند روش یوای‌آرتی در آی۲سی نیز از دوسیم برای انتقال اطلاعات استفاده می‌شود.
پیام: پیام اطلاعاتی است که منبع پیام آن را از نظر فیزیکی، به صورت رمز درمی‌آورد. پیام ممکن است به هر شکل و صورتی باشد و فرد دیگری آن را تجربه و درک کند.
مجموعه ای از عناصر اطلاعاتی مرتبط در پایگاه داده و
ای دوست بر نزاری مسکین مگیر عیب بر حال او هنوز نیفتاده اطلاع
فیلترهای رنگی مورد نیاز هستند. زیرا فوتوسنسورهای معمولی شدت نور کم یا طول موج خاص را تشخیص می‌دهد و در نتیجه نمی‌تواند اطلاعات رنگ‌ها را مجزا کند.
اطلاعات حکمت و معرفت یکی از نشریات فلسفی است که از زمستان ۱۳۸۴ به صورت ماهنامه منتشر می‌شود و صاحب‌امتیاز آن، مؤسسه اطلاعات است. مدیرمسئولی و سردبیری این نشریه را انشاءالله رحمتی بر عهده دارد.
عباس را که کمند سعادت از مکنون غیب بینداخته بودند، در کعبه شد و سر پیش بر سجود نهاد و می‌گفت یا لات! یا هبل! بار خدای عالم میگفت: لبیک عبدی لبیک!» غلغل در فرشتگان افتاد که بار خدایا! او لات و هبل میخواند و تو بعزّت خویش جواب میدهی! گفت ای فرشتگان! آرام گیرید، که شما را بر مکنونات غیب ما اطلاع نیست، اگر او را در بندگی سهو و غلط افتاد ما را در خداوندی سهو و غلط نیفتاد، و شما نظارگیان آئید نظاره کنید، تا تقدیر ما در حق وی و فرزندان وی تا بقیامت چه اعجوبه بیرون دهد! و آنکه آن میر پیغامبران نوح پیشانی خویش بدان درگاه در خاک مالید و گفت: بار خدایا! در دل پدران در حق فرزندان تو به دانی، تواند بود که برین ضعف و پیری ما رحمت کنی، و این پسر را دین اسلام کرامت کنی. از جبار عالم خطاب آمد که: إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ یا نوح! حکم ما چنان رفت در ازل که سر فرزند تو کلاه توحید را نشاید، و حکم ما را مرد نه، و بر آن مزید نه! تا بدانی که این کاریست رفته و بوده! آن را که خواندند آن روز خواندند، و وسیلت نه، و آن را که راندند آن روز راندند، و علت در میان نه! آن کشته قضا چندین سال بساط عبادت پیمود بر امید وصل، چون پنداشت که دیده املش گشاده شود، یا نفحه وصال در دلش وزد، از سماء سمو بر خاک مذلّت افتاد اخلد الی الارض سیاه افتاد است.
کس بر آن سر چو اطلاع نداشت آن تفاوت گزاف می پنداشت
تا بمانی تو زنده در معنی فتدت اطلاع بر معنی
پیر طریقت گفت: هیچکس از دوستان او این راه نبرید تا سه چیز بهم ندید: از سلطان نفس رسته، و دل با مولی پیوسته، و سرّ باطلاع حق آراسته.
گاه شرکتها نیز برای گردآوری داده و اطلاعات درباره مصرف‌کنندگان و دیدگاه‌های آنها پیرامون کالاها، خدمات یا موضوعات ویژه‌ای از آزمایش‌های اجتماعی بهره می‌گیرند.
جی وینبرگ در مورد جدایی اش اعلام کرد که گروه از طریق تماس تلفنی به او اطلاع داد که دیگر به آن‌ها تعلق ندارد.
سلطان دین رضا چو تقی را لعاب داد بر کونش اطلاع به یک فتح باب داد
الکان انترتینمنت در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها
حقیقت معرفت اطلاع حق است بر اسرار بدانچه لطایف انوار معرفت بدان پیوندد؛ یعنی تا حق تعالی به عنایت خود دل بنده را به نور خود نیاراید و از جملهٔ آفت‌ها بنزداید؛ چنان‌که موجودات و مُثْبتات را اندر دلش به مقدار خَرْدَله‌ای وزن نماند، مشاهدات اسرار باطن و ظاهر وی را غلبه نکند و چون این بکند مغایبه جمله مشاهده گردد.
در سال ۱۹۹۳ کتاب بسیار مهمی راجع به مکانیک کوانتومی و اطلاعات کوانتومی نوشت.