اضیاف

معنی کلمه اضیاف در لغت نامه دهخدا

اضیاف. [ اَض ْ ] ( ع اِ ) ج ِ ضَیف. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ) ( اقرب الموارد ). ج ِ ضَیف. مهمانان. ( آنندراج ). ج ِ ضیف است که بمعنی مهمان باشد. ( غیاث ). ضیوف. ضیفان. ( دهار ). اضائف. ( اقرب الموارد ) : و بر تو محقق باشد که عادت کرام ایّام اکرام اضیاف است. ( سندبادنامه ص 167 ).

معنی کلمه اضیاف در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ضیف ، مهمان ها.

معنی کلمه اضیاف در فرهنگ عمید

= ضیف

معنی کلمه اضیاف در فرهنگ فارسی

مهمانان، جمع ضیف
( اسم ) جمع ضیف مهمانها مهمانان .

معنی کلمه اضیاف در ویکی واژه

جِ ضیف ؛ مهمان‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه اضیاف

چون اوقات محسوب باجل مضروب رسید و ایام معدود بشب موعود کشید که آن اصناف اضیاف و کرام اشراف من الفلق الی الغسق بریک صفت و نسق بر زوایه مضیف رفتند، بامعده های مدبوغ واناهای مفروغ.
پیر طریقت جنید گفته: بنای تصوّف بر شش خصلت نهادند، اوّل سخا، دیگر رضا، سیوم صبر، چهارم لبس صوف، پنجم سیاحت، ششم فقر. فالسخاء ل: ابراهیم و الرضا ل: اسماعیل و الصبر ل: ایوب و لبس الصوف ل: موسی و السیاحة ل: عیسی و الفقر ل: محمد (ص) مردی بود او را نوح عیار میگفتند پیر خراسان بود در عصر خویش بجوانمردی و مهمان داری معروف نفری از مسافران عراق بوی فرو آمدند اشارت به خادم کرد که قدّم السّفرة، خادم رفت و دیر باز آمد و مسافران در انتظار مانده و در بعضی از ایشان انکاری پدید آمد که این نه نشان فتوت است و نه عادت جوانمردان، پس از آن که انتظار دراز گشته بود سفره آورد نوح گفت: لم تانیّت فی تقدیم السفرة؟ فقال: یا سیّدی کانت علیها نملة فلم ار فی الفتوّة ان اوذیها او ذبها و لا فی الادب ان اقدّمها مع النّملة الی الاضیاف فلمّا صعدت النّملة منها الی الجدار، قدّمتها.
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ ای طالبوه و سألوه ان یخلّی بینهم و بین اضیافه لما یریدونه من الفاحشة فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ، الطمس محو الاثر ای صیّرناها کسائر الوجه لا یری لها شقّ قیل فی التفسیر لمّا قصدوا دار لوط و عالجوا الباب لیدخلوا، قالت الرسل للوط خلّ بینهم و بین الدخول فدخلوا فمسح جبرئیل علیه السلام اعینهم بجناحه فذهبت ابصارهم فبقوا متحیّرین لا یهتدون الی الباب.
مسافران را عوعو کنان براه از دور شوند همچون سگان قبیله بر اضیاف
إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغابِرِینَ هی امرأة لوط غبرت فلم تخرج مع لوط. و قیل غبرت فلم تهلک مع قومها ثمّ اصحابها الحجر بعد ما خرجت من القریة. و انّما اهلکت لانّها تدلّ المشرکین علی اضیافه.
«وَ نَبِّئْهُمْ» ای اخبر امّتک، «عَنْ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ» یعنی اضیافه کقوله: «وَ هَلْ أَتاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ» یعنی الخصوم لانه مصدر یصلح للواحد و الجمع و المذکر و المؤنّث و هم الملائکة الّذین اتوه للبشری بالولد و لا هلاک قوم لوط.
مسافران را عوعو کنان براه از دور شوند همچو سگان قبیله بر اضیاف
انصفوا یا معاشر الالاف هکذا ذابکم مع الاضیاف
قوله: یَتَنازَعُونَ فِیها کَأْساً. یتعاطونها طربا و الکأس کلها فی القران کاس الخمر لا لَغْوٌ فِیها ای لا فضول فیها و قیل لاسباب فیها و لا تخاصم و لا کذب و لا باطل... وَ لا تَأْثِیمٌ ای لا اثم فی شربها کما فی الدنیا. قال ابن عطاء ایّ لغو یکون فی مجلس محلّه جنة عدن و الساقی فیه الملائکة و شربهم علی ذکر اللَّه و ریحانهم تحیّة من عند اللَّه مبارکة طیّبة و القوم اضیاف اللَّه.
طفیل بود تو فیض وجود نامحدود جهانیان همه بر خوان نعمتت اضیاف