اصوب

معنی کلمه اصوب در لغت نامه دهخدا

اصوب. [ اَص ْ وَ ] ( ع ن تف ) باصواب تر و نیکتر. ( غیاث ) ( آنندراج ). صواب تر. بصواب تر :
خواسته بدْهد و نخواهد شکر
این صوابست و آن دگر اصوب.فرخی.

معنی کلمه اصوب در فرهنگ معین

(اَ وَ ) [ ع . ] (ص تف . ) صواب تر، درست تر.

معنی کلمه اصوب در فرهنگ عمید

صواب تر، راست تر، درست تر.

معنی کلمه اصوب در ویکی واژه

صواب تر، درست

جملاتی از کاربرد کلمه اصوب

پس توبه بر سه گونه باشد: یکی از خطا به صواب و دیگر از صواب به اصوب و سدیگر از صواب خود به حق.
و قال مقاتل: علم کیف یخلق کلّ شی‌ء و اللَّه عزّ و جلّ خالق الحسن و القبیح لکن القبیح کان فی علمه ان تکون قبیحا فلمّا کان ینبغی تقبیحه کان الاحسن و الاصوب فی خلقته تقبیحه علی ما ینبغی فی علم اللَّه عز و جل فیه لانّ المستحسنات انّما حسنت فی مقابلة المستقبحات، فلمّا احتاج الحسن الی قبیح یقابله لیظهر حسنه کان تقبیحه حسنا، وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ یعنی آدم و هو اوّل حیّ خلق من طین.
و از آنچه مذکور شد معلوم شد که صمت و خاموشی با وجود سهولت و آسانی آن، نافع ترین چیزهاست از برای انسان و از برای بعضی سخنان، اگر چه بعضی فواید هست اما امتیاز میان خوب و بد سخن، نهایت صعوبت دارد و علاوه بر این، چون زبان را رها کردی اقتصار بر سخنان بی عیب مشکل است پس بنابراین، مهما امکن خاموشی را شعار خود ساختن و تا به حد ضرورت نرسد به سخن گفتن نپرداختن، اولی و اصوب است.
قل ا و لو جئتکم. قرأ ابن عامر و حفص، قالَ، علی الخبر، ای: قال النذیر أَ وَ لَوْ جِئْتُکُمْ، و قرأ الباقون: قل، علی الامر ای قل یا محمد (ص) أَ وَ لَوْ جِئْتُکُمْ بِأَهْدی‌، ای: بدین اصوب، مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَیْهِ آباءَکُمْ، این سخن محذوف الجواب است، و معنی آنست که یا محمد (ص) ایشان را گوی که تقلید پدران میکنند بکیش باطل، که: اگر من بشما آوردم دینی راست‌تر از آنکه پدران خویش را بر آن یافتید، هم بر آن دین پدران خویش خواهید بود و اتباع دین من نخواهید کرد.
ربّ العزة گفت: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ» ما دانیم آنچه می‌گویند: «إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً» ای اصوبهم جوابا و اعدلهم قولا. «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا یَوْماً» و انّما قال ذلک لانّ الیوم الواحد اقرب الی الصّدق من العشرة، لان العشرة و الیوم الواحد اذا قوبلا بمدة القیامة و بایامهم کان الیوم الواحد اقرب الی الصّدق من العشرة. و روا باشد که این مدت اندک بین النفختین خواهد که عذاب گور از ایشان بردارند، و این آنست که کافران و بیگانگان را روزگاری در گور عذاب کنند پس ایشان را بین النفختین از عذاب فرو گذارند و بخسبند. باز بنفخه بعث ایشان را بر انگیزانند و گویند: «یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا». پس از هول و صعوبت رستاخیز، آن مدت که عذاب گور از ایشان برداشته‌اند بدانش ایشان یک روز نماید گویند: «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا یَوْماً».
«قُلْ» یا محمّد، «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‌ شاکِلَتِهِ» ای علی دینه و نیّته. و قیل علی خلیقته و طبیعته. و قیل علی مذهبه و طریقته، فالکافر یعمل ما یشبه طریقته من الاعراض عند الانعام و الیأس عند الشدّة، و المؤمن یفعل ما یشبه طریقته من الشکر عند الرّخاء و الصبر و الاحتساب عند البلاء، الا تری انّه قال: «فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی‌ سَبِیلًا» اصوب طریقا و اصحّ مذهبا و هو المؤمن الذی لا یعرض عند النّعمة و لا ییأس عند المحنة.
امیرا این سخندانان که شکرت ز هر کاری شمر دستند اصوب
خواسته بدهد و نخواهد شکر این صوابست و آن دگر اصوب
قدر او از محل و قدر فلکها اعلا رای او از خرد و قول حکیمان اصوب
الغَین: غین حجابی باشد بر دل که به استغفار برخیزد و آن بر دو گونه باشد:یکی خفیف و یکی غلیظ. غلیظ آن بود که مر اهل غفلت را باشد و کبایر را و خفیف مر همه خلق را از نبی و ولی؛ لقوله علیه السّلام: «إنّه لَیُغانُ عَلی قلبی و إنّی لَأسْتغفِرُ اللّهَ فی کلِّ یَوْمٍ مائةَ مرَّةٍ.» پس غین غلیظ را توبه‌ای بشرط باید و مر خفیف را رجوعی صادق به حق و توبه بازگشتن بود از معصیت به طاعت، و رجوع بازگشتن از خود به حق. پس توبه از جرم کنند و جرم بندگان مخالفت امر بود و از آنِ دوستان مخالفت ارادت و جرم بندگان معصیت بود و از آنِ دوستان رؤیت وجود خود یکی از خطا به صواب بازگردد گویند: تائب است و یکی از صواب به اصوب باز گرددگویند: آیب است و این جمله اندر باب توبه به‌تمامی گفته‌ام. واللّه اعلم.