اصطرلاب
معنی کلمه اصطرلاب در فرهنگ معین
معنی کلمه اصطرلاب در فرهنگ عمید
معنی کلمه اصطرلاب در فرهنگ فارسی
بعضی گویند نام پسر ادریس علیه السلام است که واضع اصطرلاب است .
معنی کلمه اصطرلاب در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اصطرلاب
تو اصطرلاب این دل را بگردان در شعاع رخ ببین تا ارتفاع مهر چندست از شمار من؟
کرده خصمت به نقش پرّ ذباب رخنه چون عنکبوت اصطرلاب
در نمودار زیچ و اصطرلاب درکشیدی ز روی غیب نقاب
همه زیچ فلک جدول به جدول به اصطرلاب حکمت کردهام حل
حکیمی گفت جام آب بُد آن منجم گفت اصطرلاب بُد آن
آن منجم چون نباشد چشمتیز شرط باشد مرد اصطرلابریز
اگر نارد نمودار خدایی در اصطرلاب فکرت روشنایی
نطق اصطرلاب باشد در حساب چه قدر داند ز چرخ و آفتاب
بامداد آدینه در مسجد می گشتم و بر حلقه هر جمعی می گذشتم تا رسیدم بحلقه ای مجتمع و جماعتی مستمع، دو پیر متفق سال مختلف احوال بر دو طرف آن حلقه نشسته، در پیش یکی دارو وکتاب و در پیش دیگر تقویم و اصطرلاب.
که پذیره شویم یا نشویم پیش بنهاده ایم اصطرلاب
کتاب «عمل الاصطرلاب» دربارهٔ چگونگی ساختن اسطرلاب، و کتاب «العمل بالاصطرلاب» در چگونگی به کار بردن و استفاده از این وسیله اندازهگیری نجومی. هیچ اثری نه از متن عربی آنها و نه ترجمهای به زبان دیگر باقی نمانده و فقط گهگاه معاصران وی که به اصل کتابها دسترسی داشتهاند.