اسپندان. [ اِ پ َ ] ( اِ ) تخمی است بسیار ریزه ، و آنرا خردل گویند. ( برهان ). ثفاء. آهوری. || اثباطون. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن در ذیل کلمه اسپندان ). اسفندان . رجوع به اثباطون شود. اسپندان. [ اِ پ َ ] ( اِخ ) نام قصبه ای بشمال شرقی فراه و شمال دلارام به افغانستان.
معنی کلمه اسپندان در فرهنگ معین
(اِ پَ ) ( اِ. ) خردل .
معنی کلمه اسپندان در فرهنگ فارسی
( اسم ) خردل یا اسپندان گرد . قصبه ای بشمال شرقی فراه و شمال دلارام بافغانستان .
معنی کلمه اسپندان در ویکی واژه
خردل.
جملاتی از کاربرد کلمه اسپندان
دارای ۱۵ بند در ستایش امشاسپندان است.
از نظر لغوی، یشت هم ریشه با کلمه یَسن است و معنی تحتاللفظی آن نیز پرستش و نیایش است. یشتها سرودههایی هستند که عموماً به ستایش خدایان قدیم ایرانی مانند مهر، ناهید و تیشتر اختصاص دارند. بیست و یک یشت در دست است. به نامهای: ۱-هُرمزد (=اورمَزد) یشت ۲- هفت تن (=امشاسپندان) یشت ۳ اردیبهشت یشت ۴-خرداد یشت ۵- اَرْدْوی سور (=آبان، ناهید) یشت ۶- خورشید یشت ۷- ماه یشت ۸-تیشتر (=تیر) یشت ۹- درواسپ (گوش) یشت ۱۰- مهر یشت ۱۱- سروش یشت ۱۲- رَشن یسشت ۱۳- فروردین یشت ۱۴- بهرام یشت ۱۵- وَیو (=رام) یشت ۱۶- دین (=چیستا) یشت ۱۷- اَشی (اَرد) یشت ۱۸- اَشتاد یشت ۱۹- خُره (=کیان، زامیاد) یشت ۲۰- هوم یشت ۲۱- وَنَند یشت.
ز نیروی امشاسپندان پاک بزی جاودان روشن و تابناک
کلمات قصار و پندهایی به زبان پهلوی بدو منسوب است، به نام اندرزنامهٔ آذرباد مهراسپندان که جزء متون پهلوی در بمبئی به چاپ رسیده و آن نیز به نظم و نثر توسط محمدتقی بهار ترجمه شده است.
اخلاق در دین زرتشت، پیوند عمیقی با سرشت هستی دارد. اقتدار مطلق اهورامزدا در جهان و نجات انسان در دین زرتشت، در گرو زیست اخلاقی انسان است. از این رو، این آرمان با رعایت تمام آنچه بهعنوان اعتقادات، آیین و مناسک تلقی میشود، در ساحتهای مختلف زندگی انسانی تحقق مییابد. انسان در هر رتبه و جایگاه، با تمام قوا همراه با رعایت اخلاق، تلاش میکند تا امشاسپندان را در خویشتن، متوطن سازد و جهانی را که به دست اهریمن آلوده گردیده، پاک کند و اهریمن را از پا درآورد.
هم امشاسپندان با زور و دست که دارند بر کوه ها را نشست
اشه (راستی، نظم جهانی) نیروی زندگی است، از اهورامزدا سرچشمه میگیرد و در برابر دروج (دروغ، پلیدی) قرار دارد. اهورامزدا نیکی مطلق است و هیچ چیز شریری در وی وجود ندارد؛ او به یاری امشاسپندان و دیگر ایزدان — که همه آنها اهورامزدا را میپرستند و اهورامزدا نیز در اوستا آنها را شایسته پرستش میخواند — بر گیتیگ (گیتی، جهان مادی و دیدنی) و مینوگ (مینو، جهان معنوی و نادیدنی) نظارت میکند.
چنانکه همهٔ امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند در جهان مینوی نمایندهٔ
تبار آذرفرنبغ به آذرپاد مهراسپندان، موبد زمان شاپور دوم ساسانی، میرسیده است.
بنام ایزدان امشاسپندان کز ایشان دیو و اهریمن به زندان
سوزن به زمین افتاد غلتید بر سنجاق سنجاق به تعظیمش برجست چو اسپندان
به شش فرشته بلندمرتبه زرتشتی امشاسپندان و به دسته دیگر که مقام پایینتری دارند، ایزد گفته میشود. ایزدان دو دستهاند، ایزدان مینوی و ایزدان دنیوی. تمامی فرشتگان مخلوق اهورامزدا هستند و هر امشاسپند مظهر یکی از صفات اوست.
ایزدآذر، در اسطورههای ایرانی و زرتشتی، ایزد نگاهبان آتش و فروزه اهورامزدا است برای همین گاه جایگاه او را در شمار امشاسپندان نیز آوردهاند و او را پسر اهورامزدا دانستهاند.