اسواق

معنی کلمه اسواق در لغت نامه دهخدا

اسواق. [ اَس ْ ] ( ع اِ ) ج ِ سوق. بازارها. ( دهار ) ( غیاث ) ( ترجمان القرآن علامه جرجانی ).

معنی کلمه اسواق در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ سوق .

معنی کلمه اسواق در فرهنگ عمید

= سوق suq

معنی کلمه اسواق در فرهنگ فارسی

بازارها، جمع سوق
( اسم ) جمع سوق بازارها رسته ها .

معنی کلمه اسواق در ویکی واژه

جِ سو

جملاتی از کاربرد کلمه اسواق

و عن جابر عن النبی ص قال: المساجد سوق من اسواق الآخرة فمن دخلها کان من ضیف اللَّه فجزاؤه المغفرة و تحیته الکرامة، علیکم بالارتاع.
هم‌درس بودم به عشق مجنون او رفت به دشت و من به اسواق
و گویند که جنید رضی اللّه عنه با اصحاب خود به حکم ریاضتی نشسته بودند. مسافری درآمد. بر نصیب وی تکلفی کردند و طعامی پیش آوردند. وی گفت: «به‌جز این مرا فلان چیز بایستی.» جنید گفت: «تو را به بازار باید شد که تو مرد اسواقی نه از آنِ مساجد و صوامع.»
قال مجاهد فمن ذریّة ابلیس لاقیس و ولهان و هما صاحبا الطّهارة و الصّلاة و الهفاف و مرّة و به یکنّی و زلنبؤن و هو صاحب الاسواق، و تیر و هو صاحب المصائب، و الاعور و هو صاحب ابواب الرّبوا، و مسوط و هو صاحب الاخبار یأتی بها فیلقیها فی افواه النّاس و لا یجدون لها اصلا، و داسم و هو الّذی اذا دخل الرّجل بیته فلم یسلّم و لم یذکر اسم اللَّه یضرّه من المتاع ما لم یرفع او نجس موضعه و اذا اکل و لم یذکر اسم اللَّه اکل معه.
ویحک ای نو دکان گشوده که من شیخ اصناف و پیر اسواقم
جبریل از جبرئیل پرسید و همین گفت: حتّی اسأل ربّ العزّة ثم نزل جبریل. فقال لقد دنوت من اللَّه عزّ و جلّ دنوّا ما دنوت مثله حتی کان بینی و بین اللَّه عزّ و جل سبعون الف حجاب من نور فسألته عن خیر البقاع و شرها فقال «خیر البقاع المساجد و شر البقاع الاسواق.»
احیاء حلب و اسواقها عنوان کتابی است از خیر الدین اسدی که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. این کتاب در خصوص حلب، رجال حلب، اعصار اسلامی، شهرهای سوریه، تاریخ اجتماعی و فرهنگی، مکان‌های فرهنگی، تاریخی، مذهبی مربوط به اعصار اسلامی و حلب می‌باشد.
توی آن شه که خون ریزی، که شمس الدین تبریزی به سوق حسن بستیزی، کساد جمله اسواقی
نخواستم که اقامت بلخ قاطع این مراد و حایل آن میعاد آید، اما چون از مفازه بدروازه رسیدم و از رستاق در اسواق آمدم و در متنزهات آن شهر مشهور و خطه معمور نظاره کردم گفتم سبحان الله، اینت هوائی بدین لطیفی و تربتی بدین نظیفی
اما جواب آنکه «مغازیها خوانند که آن را اصل نباشد» این هم به ظاهر بغضِ علی مرتضی است و اولاد و او و چنانست که متعصبان بنی امیه و مروانیان و بعد از قتل حسین با فضیلت و منقبت علی طاقت نمی‌داشتند جماعتی خارجیان از بقیت سیف علی و گروهی بددینان را به هم جمع کردند تا مغازیهای بدروغ و حکایاتِ بی‌اصل وضع کردند در حق رستم و سرخاب [= سهراب] و اسفندیار و کاووس و و زال و غیر ایشان، خوانندگان را بر مربعات اسواق بلاد ممکّن کردند تا می‌خوانند تا رد باشد بر شجاعت و فضل امیرالمومنین و هنوز این بدعت باقی مانده‌است که به‌اتفاقِ امت مصطفی مدح گبرکان خواندن بدعت و ضلالت است...
و قال الحسن بن صالح سمعت ان الشیطان قال للمرأة «انت نصف جندی و انت سهمی الذی ارمی به فلا اخطی و انت موضع سری و انت رسولی فی حاجتی». و عن ابی امامة عن رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم انّ ابلیس لمّا نزل الی الارض قال یا ربّ انزلتنی الی الارض و جعلتنی رجیما، فاجعل لی بیتا، قال الحمام، قال فاجعل لی مجلسا، قال الاسواق و مجامع الطرق، قال فاجعل لی طعاما قال ما لم یذکر اسم اللَّه علیه، قال اجعل لی شرابا قال کل مسکر قال اجعل لی مؤذنا قال المزامیر، قال اجعل لی قرآنا قال الشعر، قال اجعل لی کتابا قال الوشم، قال اجعل لی حدیثا قال الکذب، قال اجعل لی رسلا قال الکهنة، قال اجعل لی مصاید قال النساء.
خلد ز آرایش بزم تو شود مات چنان روستایی‌که به شهری‌گذرد در اسواق