{attributional} [روان شناسی] مربوط به اِسناد {predicative} [زبان شناسی] مربوط به اِسناد
جملاتی از کاربرد کلمه اسنادی
از میان افزودههای حاشیهای، سه افزودهٔ همراهی، وصف و مرجعدار با سایر افزودههای این گروه تفاوت دارند. این سه افزوده برخلاف سایر اعضای این گروه که بهلحاظ معنایی در ارتباط مستقیم با فعل جمله هستند، در ارتباط مستقیم با موضوعها تعریف میشوند؛ به این ترتیب که افزودهٔ همراهی، شخصی حقیقی یا حقوقی است که کنشگر جمله را در انجام کنش همراهی میکند، افزودهٔ وصف افزودهای است که با موضوعها در یک رابطهٔ اسنادی قرار دارد و بهتنهایی میتواند در قالب یک وضعیت گزارهای بهکاررود و نهایتاً، افزودهٔ مرجعدار بهعنوان نظیر وجودی موضوعها تعریف میشود.
شبکه العربیه مدعی شد، به اسنادی دست یافته که نشان میدهد «الهان عمر» با قطر در ارتباط بوده و از این کشور پول گرفته و اطلاعات مهمی را به قطر منتقل کرده و این اطلاعات نهایتاً به دست ایران رسیدهاست. دانیل استلا جمهوریخواه گفته اگر اتهامات الهان عمر مبنی بر انتقال اطلاعات حساس و محرمانه به ایران از طریق قطر، ثابت شود، باید او را اعدام کرد.
در یک سند محرمانه انجمن کنسرواتوارهای اروپا به تاریخ ۱۷ آوریل۱۹۴۷ با عنوان آزمایشهای پزشکی در انسان آمدهاست: «مایل است هیچ سندی منتشر نشود که به آزمایشهایی با انسانها اشاره کند که ممکن است واکنش نامطلوبی بر افکار عمومی داشته باشد یا منجر به شکایتهای قانونی شود. اسنادی که چنین کارهای میدانی را پوشش میدهند باید محرمانه طبقهبندی شوند.»
نویسندگان دیگری نیز در مقالات خود اسناد زیر را ارائه نمودهاند از جمله در کتاب «حمدی النزاع بین دولی الامارات و ایران» و کتاب «اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان» (کتاب) به اسنادی اشاره کردهاند که سابقه نزاع و قدمت سلطه ایران بر جزایر را اثبات میکند.
نور سیاه به لامپی گفته میشود که قادر است با تابش امواج بلند فرابنفش که به صورت مرئی به سختی دیده میشوند، با نوعی تابش شبه فلورسنتی، بهعنوان یک علامت ضد تقلب، بر روی اسنادی حساس به طول موجی خاص، چون کارتهای اعتباری، گذرنامه و گواهینامه رانندگی و غیره بکار گرفته شود.
و باسنادی دیگر همین حکایت از ناصح الدین بومحمد پسرعم خویش شنودم که او گفت با رئیس میهنه بسرخس رفته بودم، رئیس میهنه گفت تا بسلام خواجه امام کبیر بخاری شویم، و او امامی بود کی او را امیر اجل از بخارا به تدریس مدرسۀ خویش آورده بود به سرخس، چون درشدیم و مرا تعریف کردند کی فرزند شیخ بوسعید بوالخیرست او دیگر بار برخاست و مرا در بر گرفت و گفت من در جوانی در مرو بودم پیش خواجه امام محمد سمعانی و بر وی فقه تعلیق میکردم، او را سفر قبله درافتاد و مرا بمعیدی سپرد و برفت. چون باز آمد مرا میبایست که آنچ در غیبت او تعلیق کرده بودم بروی خوانم، یک روز به نزدیک او رفتم تنی دو از بزرگان ایمۀ مرو پیش او نشسته بودند و با وی حدیث میکردند، خواجه امام سمعانی حکایت حج خویش میگفت، پس گفت چون به مکه رسیدم خواستم کی عبدالملک طبری را زیارت کنم و این حکایت همچنین کی نوشته شد بگفت.
نقلست که روزی پیری نورانی ردا برافکنده با شکوه از باب بنی شیبه درآمد و پیش کتانی رفت و او سر فرو کشیده بود وگفت: بعد از سلام که ای شیخ چرا به مقام ابراهیم نروی که پیری بزرگ آمده است و اخبار عالی روایت میکند تا سماع کنی کتانی سر برآورد و گفت: ای شیخ از که روایت میکند گفت: از عبدالله بن معمر و از زهری و از ابوهریره و از پیغامبر صلی الله علیه و علی آله و سلم گفت: ای شیخ دراز اسنادی آوردی هرچه ایشان آنجا باسناد خبر میدهند ما اینجا بیاسناد میشنویم پیر گفت: از که میشنوی گفت: حدثنی قلبی عن ربی جل جلاله دلم از خدای میشنود پیر گفت: چه دلیل داری بدین سخن گفت: دلیل آن دارم که دلم میگوید که تو خضری خضر علیه السلام گفت: تا آن وقت میپنداشتم که خدای را هیچ ولی نیست که من او را نشناسم تا ابابکر کتانی را دیدم که من او رانشناختم و او مرا شناخت دانستم که خدای را دوستاناند که مرا شناسند و من ایشان را نشناسم.
شیخ گفت بوبکر کتانی بزرگ بوده است و علم و مجاهدتهاء بسیار دیده است کی کسی بدان درجه نرسیده و یکی از مجاهدتهای او آن بوده است که سی سال به مکه در زیر ناودان نشسته است و درین مدت در شبانروزی یک طهارت کرده است و این صعب باشد کی هیچ شب خواب نیافته است بلکه خواب در میانه نبوده است در آن نشست وی. روزی پیری از باب بنی شیبه درآمد به شکوه، ونزدیک وی آمد و سلام گفت و او را گفت یا ابابکر چرا آنجا نروی که مقام ابرهیم است، کی مردمان جمع گشتهاند و حدیث رسول صلی اللّه علیه و سلم میشنوند تا تو نیز بشنوی و پیری آمده بود و اخبار عالی داشت و املا میکرد. ابوبکر سربرآورد وگفت ای شیخ آن پیر کی روایت میکند از کی میکند؟ گفت از عبدالرزاق صنعانیست از معمر از هری از بوهریره. گفت ای شیخ دراز اسنادی آوردی هرچ ایشان آنجا باسناد و خبر میگویند ما اینجا بیاسناد میشنویم. گفت از کی میشنوی؟ گفت حَدَّثَنی قَلْبِی عَنْ رَبّی. آن پیر گفت چه دلیل کی تو براینی؟ گفت دلیل آنکه تو خضری. خضر گفت تا آن وقت پنداشتم که هیچ ولی نیست خدای را که من او را ندانم تا که شیخ بوبکر کتانی را بدیدم که او مرا بدانست و من او را ندانستم.
تصور کردم شاید اسنادی از زمان مأموریت دبیرالملک نزد نوادگان آن مرحوم وجود داشته باشد یا احتمالاً شرح آن سفارت را نوشته . در عالم همکاری علمی و برای تکمیل زندگانی آن مرد عالی قدر تمنی دارم اگر وسیلهای برای تحقیق مطلبی که عرض کردم در اختیار جناب عالی هست در این باره باز جویی و تفحص فرمایند . موجب مزید تشکر و امتنان بنده خواهد بود . از این زحمت پوزش می خواهم . حقیقت اینکه نه وسیله تحقیق دیگری داشتم و نه کسی را با احاطه سرکار محترم می شناختم که بتواند جواب وافی مرقوم دارد .
این شیوه بیشتر به نفع فروشنده است زیرا خریدار هیچ کنترلی بر کالا ندارد و حتی امکان دارد فروشنده قبل از ارسال کالا اسناد حمل را به بانک ارائه و وجه اسناد را دریافت نماید. که البته راههای بسیاری برای جلوگیری از این موضوع وجود دارند و خریدار این امکان را دارد که شرایطی را در اعتبار اسنادی بگنجاند و حتی المقدور ریسکهای موجود را کمتر کند.
در اثبات شهامت سیاسی او همین بس که منزلش مأمن بزرگانی مانند میرزا حسن خان رشدیه (بنیانگذار مدارس نوین در ایران) و میرزا رضا کرمانی بود. طبق اسنادی موثق، نجمآبادی با سیدجمال الدین اسدآبادی، مرتبط بوده است؛ همچنین در جریان انقلابهای جهانی قرار داشت و اخبار و اطلاعات این وقایع چه از طریق روزنامههای پارسیزبان چاپ خارج-از-کشور و چه از طریق دوستان و رفقای فرنگرفته به وی میرسید.
طبق اسنادی که شورای روابط اسلام و آمریکا در سال ۲۰۲۱ افشا کرد، ترامپ پس از ترور قاسم سلیمانی دستور بازداشت هر ایرانی که قصد ورود به خاک آمریکا را داشت، صادر کرده بود. بر این اساس، تعداد زیادی از ایرانیان در بدو ورود بازداشت و بازجویی شدند.
بازسازی اساطیر زروانی بسیار دشوار است، زیرا هیچ متن زروانی خالصی باقی نمانده، بلکه تنها گزارشهای ناظران خارجی و استدلالهای پراکنده زرتشتیان در دست است. بدیهی است که از چنین اسنادی باید با احتیاط استفاده کرد.