اسماع

معنی کلمه اسماع در لغت نامه دهخدا

اسماع. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ سَمْع. ( ترجمان قرآن علامه جرجانی ) ( دهار ). گوشها. ( غیاث ) : ذکر این کتاب بر اسماع آن خلفاء می گذشت. ( کلیله و دمنه ). برزویه را پیش خواندو اشارت کرد که مضمون این کتاب را بر اسماع حاضران باید گذرانید. ( کلیله و دمنه ). و سخن گویند که قبولش استقبال کند نه آنکه بجهد و رنج در اسماع و طباع شنوندگان باید نشاند. ( مرزبان نامه ). آوازه عدل و احسان او اسماع و آذان را گوشوارند. ( جهانگشای جوینی ).
اسماع. [ اِ ] ( ع مص ) شنوانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( غیاث ). شنوانیدن سخن. ( منتهی الارب ). || دشنام دادن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث ). || گوشه ساختن دلو را. مِسْمَع نهادن در زنبیل. ( منتهی الارب ). گوشه کردن دلو. ( تاج المصادر بیهقی ). || سِرگفتن. ( منتهی الارب ) ( غیاث ). || اجابت کردن. || در تعجب گویند: اَبْصِرْ به و اَسْمِعْ؛ ای مااَبْصَرَه و مااَسْمَعَه. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه اسماع در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ سمع ، گوش ها. اسماع (اِ ) (مص م . ) ۱ - شنوانیدن . ۲ - سرود گفتن .

معنی کلمه اسماع در فرهنگ عمید

= سمع
شنوانیدن سخن، شنوانیدن.

معنی کلمه اسماع در فرهنگ فارسی

گوشها، جمع سمع، شنوانیدن، شنوانیدن سخن
( مصدر ) ۱ - شنوانیدن . ۲ - سرود گفتن
شنوانیدن . یا گوشه ساختن دلوار . یا سرگفتن .

معنی کلمه اسماع در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شنواندن را اسماع گویند. از آن در باب های صلات و نکاح به مناسبت سخن گفته شده است.
شنواندن ذکرهای نماز توسط امام به مأموم به گونه ای که از حدّ متعارف تجاوز نکند، مستحب و شنواندن این اذکار به وسیلۀ مأموم به امام، مکروه است، جز ذکرهایی که امام فراموش کرده و مأموم بخواهد آن ها را به وی بشنواند و نیز تکبیرة الاحرام، در صورتی که امام در رکوع، منتظر پیوستن او باشد.
کمترین حد آهسته خواندن نماز
کمترین حدّ آهسته خواندن قرائت نماز، آن است که نمازگزار آن را به خود بشنواند.
اسماع جواب سلام به سلام کننده
شنواندن جواب سلام به سلام کننده- در نماز و غیر نماز- واجب است؛ هرچند قولی به واجب نبودن آن به طور مطلق یا در خصوص نماز، نقل شده است.
اسماع خطبه توسط خطیب جمعه
...

معنی کلمه اسماع در ویکی واژه

جِ سمع ؛ گوش‌ها. اسماع (اِ)
شنوانیدن.
سرود گفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه اسماع

شبی آنجا مهمانی بود «اسماعیل قربانی» بود
فابیان رویز، پسر عموی اسماعیل نیز فوتبالیست و هافبک است. او هم در رئال بتیس بازی می‌کرد.
و روی: «ان اسماعیل بن ابراهیم (ع) شکا الی ربّه حرّ مکة، فأوحی اللَّه الیه انّی افتح علیک بابا من الجنّة فی الحجر، یجری علیک الرّیح و الرّوح الی یوم القیامة»، و قال (ص): «انّ ما بین الرّکن الیمانی و الرّکن الأسود روضة من ریاض الجنّة، و ما من احد یدعو اللَّه عند الرّکن الأسود و عند الرّکن الیمانی و عند المیزاب الّا استجاب اللَّه له الدّعاء.»
اسماعیل میرزا معتمدالدوله یکی از شاهزادگان قاجار و پسر مسعود میرزا ظل‌السلطان و نوهٔ ناصرالدین شاه بود. وی در مدرسه نظامی سن-سیر پاریس و مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست لندن به تحصیلات نظامی پرداخت. در دوره چهارم مجلس شورای ملی به نمایندگی از آباده و اقلید انتخاب شد اما مجلس انتخابات این حوزه را مختل و دارای تخلفاتی تشخیص داد که نتیجه اش را باطل می کند. نمایندگان در سومین نشست مجلس در سوم امرداد ۱۳۰۰ به رد اعتبارنامه او رأی دادند و به مجلس راه نیافت.
و منهم: پیر اهل تسلیم، و اندر طریقت محبت مستقیم، ابوالحسن محمد ابن اسماعیل، خیرالنّسّاج، رضی اللّه عنه
تا منی گردد فراموشت ز غم بلکه ابراهیم و اسماعیل هم
کاش می بودی مرا سیصد پسر همچو اسماعیل با صد زیب و فر
اشغال هرمز به حمله و فتح جزیره هرمز توسط قوای پرتغالی در سال ۱۵۰۷ میلادی در زمان پادشاهی شاه اسماعیل یکم گفته می‌شود. در این سال قوای پرتغالی به فرمانروایی آلفونسو دالبوکرک جزیره هرمز را اشغال می‌کنند. شاه عباس یکم در سال ۱۶۲۲ میلادی این جزیره را طی نبرد فتح هرمز دوباره به خاک ایران بازمی گرداند.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه ورزشی اسماعیلی و باشگاه ورزشی زمالک اشاره کرد.
چو اسماعیل قربان شو در این عشق که شب قربان شود پیوسته در روز
و برهان عقل و صدق و صواب گویم، چون اسماع جمع دربند شد و آتش دعوی بلند گشت جوانی برپای خاست، نیکو دیدار، شیرین گفتار، ملیح بیان و فصیح زبان.
اسماعیل‌آباد، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان خمام در استان گیلان ایران.
آه از اسماعیل آن سرو روان صد هزاران حیف از آن نوجوان
همچنین روستای دیگری در جنوب غرب تهران با همین نام اسماعیل‌ آباد نیز وجود دارد که در قدیم جزو دهستان غار از شهرستان ری محسوب می‌گردید ولی هم‌اکنون در منطقه ۱۸ تهران واقع گردیده است که پس از انقلاب وبا مهاجرت سایر اقوام به آنجا بیشتر به شهرک ولیعصر شهرت دارد.
نمایش به شکل امروزی آن با ترجمهٔ نمایشنامه‌های غربی به ایران راه یافت که در این میان سهم آثار ترجمه شدهٔ مولیر نمایشنامه‌نویس فرانسوی بیش از دیگران ‌است. از اواسط دههٔ ۱۳۳۰ برپایی سالن‌های جدید نمایش و برگزاری جشنواره‌های تئاتر و توجه روشنفکران به ریشه‌های هنر بومی و ملی سبب رونق دوبارهٔ نمایشنامه‌نویسی شد. غلامحسین ساعدی (با نام مستعار گوهرمراد)، بهرام بیضایی، اکبر رادی، خسرو حکیم رابط، اسماعیل خلج و عباس نعلبندیان از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان دهه پنجاه ایران به‌شمار می‌روند.
اسماعیل نواب صفا (۲۹ اسفند ۱۳۰۳ کرمانشاه – ۱۹ فروردین ۱۳۸۴ تهران) نویسنده، محقق، شاعر و ترانه‌سرای ایرانی بود.
سپهر سلطنت خورشید عالم شاه اسماعیل که چترش سایه بر سر افکند خورشید تابان را
بنان مدتی نیز فن بازیگری تعلیم دید و در سال ۱۳۲۷ همراه چهره‌های معروف آن روزگار در فیلمی به نام طوفان زندگی ساخته علی دریابیگی و اسماعیل کوشان بازی کرد که داستان آن در انجمن موسیقی ملی اتفاق می‌افتد. در این فیلم بنان دو ترانه از ترانه‌های معروفش را به‌طور زنده اجرا می‌کند.
و منهم: مقدم سلف، و از سلف خود خلف، ابوعثمان سعید بن اسماعیل الحیری رضی اللّه عنه
اسماعیل شنگله در سال ۱۳۱۵ در خیابان ری تهران متولد شد. تئاتر را از سال ۱۳۳۲ آغاز نمود. در سال ۱۳۳۵ وارد هنرستان هنرپیشگی شد.