معنی کلمه اسحاق در لغت نامه دهخدا
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن عبداﷲبن زکریاء المَذْحِجی الرملی مکنی به ابویعقوب. وی در سنه ٔ288 هَ. ق. به اصفهان رفت و خضاب سرخ بکار میبرد ودر کوی قصارین نزول کرد و خود مسگر بود. او از آدم بن ابی ایاس و محمدبن رُمح روایت دارد و احادیث را از حفظ بیان میکرد و ازین جهت بخطا افتاده است. ابونعیم ذکر او آورده است. ( ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 217 ).
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن موسی بن مِهران الجُلکی مکنی به ابویعقوب. شیخی ثقة است و وفات او بسال 279 هَ. ق. بوده است.
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن نوبخت. شیخ طوسی این اسحاق را از اصحاب امام هادی ( ع ) شمرده است و ظاهراً امامی باشد. ( تنقیح المقال ج 1 ص 111 ).
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل مکنی به ابویعقوب. از بزرگان. معاصر القاهر باﷲ ابوالمنصور محمدبن المعتضد. رجوع به حبیب السیر جزء 3 از ج 2 ص 107 شود.
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل افندی ( شیخ الاسلام ). متوفی بسال 1147 هَ. ق. او راست : ترجمه ترکی شرح شفانی تعریف حقوق المصطفی تألیف قاضی عیاض. شرح منلا علی القاری. ( کشف الظنون چ 1 ج 2 ص 64 ).
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل جلکی. رجوع به اسحاق بن اسماعیل بن موسی بن مهران الجلکی شود.
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل طالقی. جوالیقی از او نقل کند. ( المعرب ص 352 ).
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل القافلانی. محدث است و ذکر او در کتاب المصاحف ابی بکر عبداﷲبن ابی داود السجستانی چ لیدن 1937 م. ص 180 آمده است.
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل المذحجی.رجوع به اسحاق بن اسماعیل بن عبداﷲبن زکریا... شود.
اسحاق. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل نیشابوری. شیخ طوسی در کتاب رجال وی را از اصحاب امام عسکری ( ع ) شمرده و گوید وی ثقة است و علامه در خلاصه گوید از اصحاب ابومحمد حسن عسکری ( ع ) است. او پس از وفات عسکری ( ع ) با سفراء امام دوازدهم ( ابواب اربعة ) مکاتبت داشته است. نامه ای از امام حسن عسکری ( ع ) خطاب بوی در کتب رجال ثبت است که در آن نامه حضرت وی را با ابراهیم بن عبده نیشابوری وکیل خود تعیین کرده و بأهل نیشابور سلام رسانیده است. چون این نامه منسوب به امام حسن عسکری مشتمل بر مطالبی است که ذکرآن خالی از فایدتی نیست در این جا نقل میکنیم. کشی گوید: یکی از ثقات روایت کرده که توقیعی از ابومحمد حسن عسکری ( ع ) برای اسحاق بن اسماعیل نیشابوری صادر شد، بدین عبارت : یا اسحاق بن اسماعیل سترنا اﷲ و ایاک بستره و تولاّک فی جمیع امورک بصنعه قد فهمت کتابک رحمک اﷲ، و نحن بحمداﷲ و نعمته أهل بیت نرق علی موالینا و نسر بتتابع احسان اﷲ الیهم و فضله لدیهم ، و نعتد بکل نعمة انعمها اﷲ عز و جل علیهم فاتم اﷲ علیکم بالحق و من کان مثلک ممن قد رحمه اﷲ و بصره بصیرتک و نزع عن الباطل و لم یقم فی طغیانه نعمة فان تمام النعمة دخولک الجنة و لیس من نعمة و ان جل امرها و عظم خطرها الا و الحمد تقدست اسماؤه علیها مؤدی شکرها و انا اقول الحمد مثل ما حمد اﷲ به حامد الی ابدالابد بما من علیک من نعمة و نجاک به من الهلکة و سهل سبیلک علی العقبة وایم اﷲ انها لعقبة کؤد شدید أمرها صعب مسلکها عظیم بلائها طویل عذابها قدیم فی الزبر الأولی ذکرها، و لقد کانت منکم أمور فی ایام الماضی علیه السلام الی أن مضی لسبیله صلی اﷲ علی روحه و فی ایامی هذه کنتم بها غیر محمودی الرأی ولا مسددی التوفیق و اعلم یقیناً یا اسحاق : ان من خرج من هذه الحیاة الدنیا اعمی فهو فی الاَّخرة اعمی و اضل سبیلاً.