استثناء

معنی کلمه استثناء در لغت نامه دهخدا

استثناء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بیرون کردن. ( منتهی الارب ). بیرون کردن چیزی از حکم. ( وطواط ). بیرون کردن از مجموعه ای چیزی را. ( غیاث ). از حکم عمومی بیرون کردن. محاشاة. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). تحلل. ( تاج المصادر بیهقی ). || در یمین کلمه انشأاﷲ گفتن. ( منتهی الارب ). انشأاﷲ گفتن. ( زوزنی ). لغو. لغو کردن یعنی در سوگند کلمه انشاء اﷲ تعالی گفتن. رجوع به عقد در منتهی الارب شود. انشأاﷲ تعالی گفتن. ( غیاث ) :
لیک استثناء و تسبیح خدا
زاعتماد خود بد از ایشان جدا.مولوی.ای بسا ناورده استثنا به گفت
جان او با جان استثناست جفت.مولوی.ترک استثنا مرادم قسوتی است
نی همی گفتن ، که عارض حالتی است.مولوی.زین سبب فرمود استثنا کنید
گر خدا خواهد به پیمان برزنید.مولوی. || تعقیب. || ( اصطلاح نحو ) در اصطلاح نحویان ، بیرون کردن چیزی ازحکم ماقبل به کلمه اِلاّ و آن چه در معنی اِلا باشد. ( از منتهی الارب ). بیرون کردن چیزی از حکم ماقبل به کلمه جز و مگر و الا و عدا و مانند آن. || خارج کردن چیزیست از چیز دیگر که اگر اخراج نمی بود میبایست داخل آن باشد. و آن شامل استثناء متصل است حقیقةً و حکماً و شامل استثناء منفصل است فقط حکماً. ( تعریفات جرجانی ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: استثناء و یُسمّی بالثنیاء بالضم ایضاً علی ما یستفاد من الصُراح. قال : الثنیاء بالضم و الثنوی بالفتح اسم من الاستثناء و هو عند علماء النحو و الاصول یطلق علی المتصل و المنقطع. قیل اطلاقه علیهما بالتواطؤ و الاشتراک المعنوی و قیل بالاشتراک اللفظی. و قیل فی المتصل حقیقة و فی المنقطع مجاز. لانه یفهم المتصل من غیر قرینة و هو دلیل المجاز فی المنقطع. و ردّ بانّه انّما یفهم المتصل لکثرة استعماله فیه لا لکونه مجازاً فی المنقطع کالحقیقة المستعملة مع المجاز المتعارف. وقیل لانّه مأخوذ من ثنیت عنان الفرس ، ای صرفته و لاصرف الاّ فی المتصل. و قیل لان الباب یدل علی تکریر الشی مرتین او جعله ثنتین متوالیتین او متباینتین و لفظ الاستثناء من قیاس الباب و ذلک ان ذکره یثنّی مرة فی الجملة و مرة فی التفصیل. لانّک اذا قلت خرج الناس ففی الناس زید و عمرو. فان قلت الاّ زیداً فقد ذکرت مرة اخری ذکراً ظاهراً و لیس کذلک الاّ فی المتصل. فعلی هذا هو مُشتق من التثنیة و ردّ بانّه مشتق من التثنیة، کأنّه ثنی الکلام بالاستثناء بالنفی و الاستثناء و هو متحقق فی المتصل و المنقطع جمیعاً. و ایضاً علی تقدیر اشتقاقه من ثنیت عنان الفرس لایلزم ان لایکون حقیقة الاّ فی المتصل لجواز ان یکون حقیقة فی المنقطع ایضاً باعتبار اشتقاقه من اصل آخر کماعرفت. و القائل بالتواطؤ قال العلماء قالوا: الاستثناء متصل و منقطع و مورد القسمة یجب ان یکون مشترکاً بین الاقسام.ورد بان هذا انّما یلزم لو کان التقسیم باعتبار معناه الموضوع له و هو ممنوع لجواز ان یکون التقسیم باعتبار استعماله فیهما بای طریق کان. و هذا کما انّهم قسموا اسم الفاعل الی ما یکون بمعنی الماضی و الحال و الاستقبال مع کونه مجازاً فی الاستقبال بالاتفاق. قالوا و ایضاً الاصل عدم الاشتراک و المجاز فتعین التواطؤ. و رد بانّه لایثبت اللغة بلوازم الماهیة کما اثبتتم ماهیة التواطؤ للاستثناء بان من لوازمها عدم مخالفة الاصل. بل طریق اثباتها النقل. فهذا الکلام یدل علی ان الخلاف فی لفظ الاستثناء. و ظاهر کلام کثیر من المحققین ان الخلاف فی صیغ الاستثناء لا فی لفظه لظهور انّه فیهما مجاز بحسب اللغة ( و ) حقیقة عرفیة بحسب النحو. هکذا ذکر المحقق التفتازانی فی حاشیة العضدی. فمن قال بالتواطؤ عرفه بما دل علی مخالفته بالا غیر الصفة و اخواتها ای احدی اخواتها نحو سوی و حاشا و خلا و عدا و بید. و انّما قید الا لغیر الصفة لتخرج الاّ التی للصفة. نحو: لو کان فیهما آلهة الاّ اﷲ لفسدتا. ( قرآن 22/21 ). فهی صفة لا استثناء. و فی قوله بالاّ و اخواتها احتراز من سائر انواع التخصیص اعنی الشرط و الصفة و الغایة و بدل البعض و التخصیص بالمستقبل. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه استثناء در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - جدا کردن ، بیرون آوردن . ۲ - ان شاءاللهگفتن . ج . استثناعات .

معنی کلمه استثناء در دانشنامه آزاد فارسی

اِستِثناء
(در لغت به معنای جداکردن) در قرآن، گفتن «إِنْ شاءَاللهُ» (اگر خدا بخواهد) که لازمۀ توحید افعالی و ادب دینی است. این اصطلاح از آیات ۱۷ و ۱۸ سورۀ قلم گرفته شده است و در قرآن (کهف، ۲۳ـ۲۴) به ضرورت اخلاقی رعایت این آموزۀ قرآنی در همۀ امور زندگی مرتبط به آینده، اشاره شده است.
استثناء (ادبیات). (در لغت به معنی بیرون کردن) اصطلاحی در بدیع. به دو معنی است:۱. بیرون آوردن چیزی از حکم، برای افزودن زیبایی کلام: بخوشید سرچشمه های قدیم/نماند آب، جز آب چشم یتیم (سعدی)؛۲. آوردن جملۀ «ان شاءالله» در سخن: «گر خدا خواهد» نگفتند از بَطَر/پس خدا بنمودشان عجز بشر/تَرک استثنا مرادم قسوتی ست/نی همین گفتن که عارض حالتی ست (مولوی).

معنی کلمه استثناء در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استثناء (ابهام زدایی). استثناء ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: علوم قرآنی• استثناء (قرآن)، به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی فقه و اصول• استثناء (فقه)، مصدر باب "إستفعال" از ماده ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در فقه• استثناء (اصول)، مصدر باب "إستفعال" از ماده ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در اصول فقه• استثناء در اقرار، استثناء مواردی توسط اقرار کننده در مورد یا موارد اقرار کاربردهای دیگر• استثناء (نحو)، مصدر باب "إستفعال" از ماده ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در نحو• ادات استثناء، کلماتی برای اخراج چیزی از یک حکم کلی
...
[ویکی فقه] استثناء (اصول). استثنا در اصول فقه در مبحث مفاهیم و مبحث عموم و خصوص کاربرد دارد.
استثنا در اصول فقه در دو جا کاربرد دارد:۱. مبحث مفاهیم؛ از این جهت که آیا استثنا مفهوم دارد یا خیر؟۲. مبحث عموم و خصوص؛ از این جهت که اگر بعد از چند جملۀ به هم عطف شده، استثنا واقع شود به کدام یک برمی گردد؟
← مفهوم استثنا
۱. ↑ مستند الشیعة، محقق نراقی، ج۱۶، ص۱۱۲.
فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۱۵۱، برگرفته از مقاله «استثنا».
...
[ویکی فقه] استثناء (علم بدیع). یکی از فنون زیبا سازی کلام، استفاده از استثناء است. استثناء در علم بدیع آن است که چیزی را به منظور تاکید و افزودن زیبایی سخن از یک حکم کلّی جدا کنند.
استثناء در علم بدیع آن است که چیزی را به منظور تاکید و افزودن زیبایی سخن از یک حکم کلّی جدا کنند، و عامل تاکید و زیادتِ حُسن، معمولاً آن است که میانِ مستثنی و مستثنی منه سنخیت و مناسبتی وجود نداشته باشد. مانند:کس از فتنه در پارس دیگر نشان •••• نبیند مگــــر قـــــامتِ مَه وشـــان (سعدی)که فتنۀ قامتِ مه وشان از جنس فتنه و آشوب مملکتی نیست و میان آن ها سنخیت وجود ندارد، امّا از حکم کلّی فتنه مستثنی شده است.
نام های دیگر استثناء
برخی این صنعت را با صنعت «مدح شبیه به ذم» یا «تاکید المَدح بِما یشبِهُ الذَّم» یکی دانسته اند، و برخی از معاصران به تقلید از علم نحو، این صنعت را «استثنای مُنْقَطِع» نام داده اند.
سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، سعادت، اسماعیل، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۲.
۱. ↑ سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، سعادت، اسماعیل، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۲.
منبع
...
[ویکی فقه] استثناء (فقه). عمدۀ مباحث مربوط به استثنا در باب اقرار آمده است، هر چند در دیگر ابواب همچون تجارت، اجاره، طلاق و یمین نیز از آن سخن رفته است. چنان که در برخی کتب قواعد فقهی مانند القواعد و الفوائد نیز مورد بحث قرار گرفته است.
پیش از بیان احکام استثنا به قواعد عمومی آن که پاره ای احکام بر آن مبتنی است اشاره می کنیم. مهم ترین این قواعد عبارت است از:
← استثنا از اثبات و نفی
در صورت تعدد استثنا و عطف آن ها به یکدیگر، همۀ آن ها از مستثنامنه کم می شوند. بنابراین در مثال ده تومان به فلانی بدهکارم جز چهار تومان و جز سه تومان، تنها سه تومان باقی می ماند.
← عطف در موارد اقرار
ادوات استثنا یا لغوی است مانند «الّا» و «غیر» و یا شرعی مانند «ان شاء اللّه» که از آن به استثنای به مشیت تعبیر می شود.
اقسام استثناء
...
[ویکی فقه] استثناء (قرآن). استثناء در قرآن به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی است. گرچه گفتن انشاء الله در کارها استحباب دارد ولی ترک این عمل در قلب و لسان انسان پیامدهایی دارد.
در تفاسیر و احادیث استثناء به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی است و نامگذاری آن به استثنا بدان جهت است که به جمله استثنائیه «إلاّ أن یشاء اللّه أن لاأفعل»، یعنی «مگر خدا بخواهد که انجام ندهم» تحلیل می شود. تعلیق امور بر مشیت الهی، با گفتن «إن شاء اللّه» در مرحله لفظ تحقق می یابد. به نظر برخی تعلیق در صورتی حاصل می شود که قلبی و زبانی یا تنها قلبی باشد.
استثنا و توحید افعالی
خداوند رسول گرامی خویش را از ابراز تصمیم بر انجام هر کاری بدون تعلیق آن بر مشیت الهی، به صورت مؤکد نهی کرده است: «ولا تَقولَنَّ لِشَایء اِنّی فاعِلٌ ذلِکَ غَدا • اِلاّ اَن یَشاءَ اللّهُ...». این آیه که متوجّه همه انسان ها و درصدد تأدیب و تعلیم آن هاست بر این آموزه الهی تأکید دارد که مالک همه موجودات، اعم از ذوات و افعال و آثار، خداست و تنها اراده او در عالم حکم فرماست و فاعلیت هر فاعل وابسته به مشیت اوست، بنابراین، انسان باید با گفتن «اِن شاءَ اللّه» در انجام دادن هر کاری متذکر این شأن خداوند باشد و چنانچه در موردی گفتن «اِن شاءَ اللّه» را فراموش کرد پس از یاد آوری جبران کند: «واذکُر رَبَّکَ اِذا نَسیتَ». برداشت های دیگری نیز از آیه مورد بحث شده است؛ مانند:آیه در صدد فهماندن این نکته است که برای خروج کلام از کذب و مانند آن باید استثنا کرد، زیرا کسی از زنده بودن خویش در آینده و پیش نیامدن مانع مطمئن نیست و با استثنا کلام از قطعی بودن خارج می شود. تنها از انجام طاعات می توان خبر داد، زیرا مشیت و اراده تشریعی خدا به آن تعلق گرفته است.استثنا تأبید را می رساند و بدین معناست که هرگز مگو کاری را در آینده انجام خواهم داد، زیرا از خبر دادن انجام کار در آینده نهی شده است، مگر هنگامی که مشیت الهی با آن همراه باشد و آن هنگام برای ما مجهول است. امّا این برداشت ها فاقد دلیل معتبر بوده، با سیاق آیات هماهنگ نیست، زیرا آیات قبل درباره توحید در الوهیت و ربوبیت است، بنابراین، آیات بیست و سه و بیست و چهار سوره کهف در صدد بیان توحید افعالی است.
استثنا در ایمان
با توجّه به اینکه از آیات ۲۳ ـ ۲۴ سوره کهف استفاده می شود که باید انجام دادن هر کاری را به خواست الهی وابسته کرد، بحث استثنا در ایمان، ذیل آیات یاد شده در برخی از تفاسیر مطرح شده است. استثنا در ایمان، یعنی گفتن جمله «من مؤمن هستم إن شاء اللّه» در صورتی که حاکی از شک و تردید در اصل ایمان باشد، کفر بوده و جایز نیست؛ امّا اگر مراد حفظ ایمان در آینده یا تردید در دارا بودن درجات برتر آن باشد اشکال ندارد. زیرا انسان از فرجام امر خویش آگاهی ندارد و ایمان دارای درجاتی است که استثنا در هر مرتبه، حاکی از تردید نسبت به دارا بودن درجات برتر ایمان است، افزون بر این، استثنا در ایمان از عدم خودستایی حکایت می کند. در عین حال برخی ترک استثنا در ایمان را بهتر دانسته اند تا ایهام به کفر پیش نیاید.
پیامد ترک تعلیق امور بر مشیت
...
[ویکی فقه] استثناء (نحو). "استثناء" مصدر باب "إستفعال" از ماده ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن آمده است. (ثَنَیتُهُ عن مراده إذا صَرَفتَه عنه.)
در اصطلاح نحو "استثناء" عبارت است از خارج کردن آنچه داخل (در مواردی دخول در حکم سابق، حقیقی نبوده بلکه تقدیری است همچون استثناء مفرغ و استثناء منقطع که در ادامه در اقسام استثناء مورد بررسی قرار می گیرد.) در حکم سابق بوده با "إلّا" و نظائر آن مانند: «جاء القومُ إلّا زیداً»؛ در این مثال "زیداً" توسط "إلّا" از حکم سابق (جاء) خارج شده است.
وجه نامگذاری
معنای لغوی " استثناء " (بازداشتن و کنار زدن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است به این بیان که متکلّم با خارج کردن مستثنا از حکم مستثنی منه توسط إلّا و نظائر آن، در واقع مستثنا را از تعلّق حکم مستثنی منه، کنار زده و یا به تعبیر دیگر حکم مستثنی منه را از شامل شدن مستثنا، بازداشته است. (إلاستثناء صرفُ العامل عن تناول المستثنی)
با لحاظ قیودی که در تعریف اصطلاحی بیان شد همچون قید "با إلّا و نظائر آن" معلوم می شود که معنای لغوی، اعمّ از معنای اصطلاحی است؛ زیرا معنای لغوی استثناء را می توان با ساختار و الفاظ دیگری نیز ادا کرد که تعریف و احکام "استثناء" اصطلاحی بر آن صدق نمی کند.
جایگاه
عالمان نحو باب "استثناء" را در بخش منصوبات در کنار ابوابی همچون "حال"، "تمییز" و "مفعول معه"، مورد بررسی قرار می دهند. در ذکر عنوان این باب در میان عالمان نحو دو رویکرد مشاهده می شود بعضی، از آن تعبیر به "استثناء" کرده و بعضی دیگر تعبیر "مستثنی" را در عنوان باب ذکر کرده اند.
ارکان
...

معنی کلمه استثناء در ویکی واژه

جدا کردن، بیرون آوردن.
ان شاءاللهگفتن.
استثناعات.

جملاتی از کاربرد کلمه استثناء

چنان‌که می‌دانیم عموم مورخین بلااستثناء نام کتاب «حاوی» را «الجامع الحاصر لصناعة الطب» گویند و از این عبارت معلوم می‌گردد که جامع‌ترین کتاب طب تا آن زمان بوده‌است.
آن گه جبرئیل گفت: فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ قرأ مکی و مدنی فَأَسْرِ موصولة الالف و قرأ الباقون فأسر مقطوعة الالف، و الوصل و القطع لغتان، یقال: سریت و اسریت اذا سرت لیلا، و نطق القرآن بهما. قال اللَّه تعالی: أَسْری‌ بِعَبْدِهِ لَیْلًا، و قال: وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ قوله: بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ القطع و القطیع هوی من اللیل، فریشتگان گفتند: ای لوط اهل و مال و مواشی خویش بشب بیرون بر، یک نیمه شب گذشته، شو ب: صارعوا، دهی بود بچهار فرسنگی سدوم وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ ای لا یتخلّف منکم احد، و قیل: لا ینظر الی ما ورائه. و قیل: لا یلتفت الی ماله هناک، ای لا یبال به إِلَّا امْرَأَتَکَ قرأ مکی و ابو عمرو بالرفع، و الباقون بالنصب، فمن رفع فعلی البدل من احد علی ان یکون الاستثناء من الالتفات لا من الاسراء و تکون المرأة مخرجة ملتفتة ای ناظرة الی ورائها، فالاستثناء علی هذا لیس من الموجب فلذلک رفعت امرأتک، کما تقول: ما جاءنی احد الا زید. و من نصب فعلی انه مستثنی من قوله: فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ فالاستثناء علی هذا من الموجب فلذلک صار نصبا، کما تقول: قام القوم الا زیدا، و المعنی «فاسر باهلک الا امرأتک» فیکون لوط مامورا بان لا یخرج امرأته لانّها کافرة، قیل: نهوا عن الالتفات فخالفت المرأة فالتفت فجاء حجر من السماء فقتلها.
کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ این پیوسته است باوّل سورت و قوله: بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ ای کیف لهم عهد، مع اضمارهم الغدر و نقضهم العهد. إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ و هم الّذین استثناهم اللَّه من البراءة و هم بنو ضمرة بن بکر و بنو کنانة. و گفته‌اند: این استثناء منقطع است، ای لکن من عاهدتموهم عند المسجد الحرام فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ علی وفاء العهد. فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ علی الوفاء. قتاده گفت این عهد روز حدیبیه است، و مشرکان نقض آن عهد کردند و بنی بکر را بر خزاعة که خلفاء رسول خدا بودند یاری دادند. رب العالمین گفت تا ایشان بر وفای عهد باشند، شما نیز بر وفای عهد باشید چون ایشان نقض کردند و پیمان شکستند قتال و حرب با ایشان حلال است. إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ الّذین یتّقون الغدر.
إِلَّا أَنْ یَصَّدَّقُوا یعنی یتصدّقوا، فیعفوا او یترکوا الدّیة. این تشدید که بر صاد است از بهر آن تاء است که پنهان است و در آن مدغم، که در اصل یتصدّقوا است. و گفته‌اند: الّا در قرآن بر وجوه است: یکی بمعنی استثناء، چنان که در سورة الزخرف گفت: الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ، و در سورة الفرقان گفت: وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ، تا آنجا که گفت: إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ. وجه دوم شبه استثنا است امّا نه حقیقت استثنا است، چنان که در سورة الاعراف گفت: قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا، اینجا سخن منقطع گشت، پس بر سبیل استیناف گفت: إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ، فانّه یصیبنی ما شاء اللَّه، و نظیر این در سورة یونس است: قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ، و در سورة الانعام: وَ لا أَخافُ ما تُشْرِکُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ یَشاءَ رَبِّی شَیْئاً. در سورة الاعراف: وَ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِیها إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّنا، و در سورة الدخان: لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولی‌، و در سورة الغاشیة: لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ إِلَّا مَنْ تَوَلَّی وَ کَفَرَ، و امثال این در قرآن فراوان است. وجه سیوم الّا بمعنی اخبار است، چنان که در سورة الحجر گفت: وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ. نظیر این: إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا، إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ، إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ.
کقول النبی (ص) عند دخول المقبرة: و انا ان شاء اللَّه بکم لا حقوق. فالاستثناء یرجع الی اللحوق لا الی الموت.
قولی دیگر گفته‌اند که: الَّذِینَ یَدْعُونَ عابدان میخواهد نه معبودان، و باین قول یملک بمعنی ینال است و الا بمعنی لکن و هو الاستثناء المنقطع میگوید ایشان که فزود از اللَّه کسی را میپرستند، شفاعت، هیچ شفیع در نیابند و بر هیچ شفاعت، پادشاه نه‌اند که هیچ کس از بهر ایشان شفاعت نکند، لکن کسی که براستی گواهی دهد که اللَّه یکی است و بدل داند که یکی است، او مالک شفاعت باشد و شفاعت شفیعان دریابد.
در همه انقلابها بدون استثناء پس از پیروزی انقلاب نیروهای قدرت طلب و نیروهایی که جز قدرت انحصاری چیزی طلب نمی‌کنند کوشیده‌اند انقلاب را به ضدانقلاب تبدیل کنند و جاهلیت را در لباس جدید از نو حاکم گردانند.
منتقدان در مقابل اشکالاتی بر این مسئله گرفته‌اند. از جمله اینکه مدافعین نظریه ریاضی در قرآن برای پوشاندن استثناءهای فراوان نظریه خود به توجیهات شگفت و غریب روی می‌آورند. یا اینکه آیات و واژه‌ها را به صورت گزینشی بررسی می‌کنند.
تنها محدودیت این اصل هنجارهای بنیادین هستند که در حقوق بین‌الملل عرفی بر قراردادها ارجحیت دارند. به عنوان مثال اگر دو دولت بر سر پاکسازی قومیتی (که خلاف هنجارهای بنیادین است) معاهده‌ای امضا کنند آن معاهده الزام‌آور نیست. البته اخیرا حق مالکیت دولتها و ملت ها بر منابع طبیعی نیز از جمله محدودیت ها و استثناء های این اصل قلمداد شده است. [نیازمند منبع]
وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ إِنْ شاءَ هذا الاستثناء فیه قولان: احدهما، انّ من تاب من نفاقه فاستحقّ ان یتوب علیه. و الثّانی، یعذّب المنافقین بان لا یوفقهم للتّوبة من نفاقهم ان شاء فالاستثناء من التّوفیق لا من العذاب.
... قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدی‌ هذا جواب لکفار مکة لما قالوا للنبی (ص) انّک فی ضلال فقال اللَّه عزّ و جلّ: قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدی‌ یعنی نفسه. و من هو فی ضلال مبین یعنی المشرکین ای هو اعلم بالفریقین. وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقی‌ إِلَیْکَ الْکِتابُ القا اینجا ارسال است چنان که بلقیس گفت: إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتابٌ کَرِیمٌ و عجم گویند خبر بمن افکن، و معنی الایة: ما کان القاؤنا ایاه الیک، إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ. قال الفرّاء: هذا من الاستثناء المنقطع، معناه: لکن ربک رحمک فاعطاک القرآن، فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ. قیل هذا امر بالهجرة و المعنی لا تکن بین ظهرانیهم. قال مقاتل. نزلت هذه الایة حین دعی الی دین آبائه فذکره اللَّه نعمه و نهاه عن مظاهرتهم علی ما هم علیه. فقال فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ ای معینا لهم علی دینهم.
پنج کتاب نخستین توریة که عبارت است از: سِفْرِ تکوین ، سِفْرِ خروج ، سِفْرِ لاویان ، سِفْرِ اعداد و سِفْرِ استثناء . یهودیان و کاتولیکان اسفار خمسه را از خود موسی ( ع ) و تألیف آنرا در حدود قرن پانزدهم ق. م. می دانند، ولی دانشمندان بر خلاف تاریخ تألیف آنها را مدتی طویل پس از موسی می شمرند.
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ این ردّ است بر امامیان که امام را دعوی علم غیب میکنند. ربّ العالمین نفی کرد علم غیب از خلق خویش علی العموم، بی استثناء، مگر پیغامبری را که بوحی پاک وی را علم غیب دهد. پس هر که نه پیغامبر و صاحب وحی بود وی را علم غیب نبود، و اگر چه امام بود. همانست که رب العالمین گفت: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‌ مِنْ رَسُولٍ و وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ میگوید: خدا بر آن نیست که شما را دیدار دهد تا فرا علم و حکم پوشیده وی ببینید، یعنی که شما مؤمن و منافق از هم باز نشناسید پیش از آنکه ما تمییز کنیم، و پوشیده بیرون آریم.
شکل ظاهری «اسپکتروم ۱۲۸» شبیه مدل «اسپکتروم +» بود البته به استثناء یک هیت سینک بزرگ خارجی جهت دفع گرمای تنظیم‌کننده ولتاژ ۷۸۰۵ که با یک هیت سینک داخلی در قسمت راست کیس تعویض گردیده‌است.
به‌طور عمومی اقتصاددانان تورم منفی را یک مشکل در اقتصاد مدرن تلقی می‌کنند. زیرا با افزایش ارزش واقعی بدهی، ممکن است رکود را تشدید و منجر به مارپیچ تورم منفی شود. بنا بر تجربه‌های پیشین، تورم‌های منفی لزوماً با دوره‌های رشد ضعیف اقتصادی مرتبط نیستند. برای مثال در طول قرن نوزدهم میلادی (پیش از تأسیس سیستم فدرال رزرو و مدیریت فعال آن در مسایل پولی) ایالات متحده (به استثناء زمان جنگ‌های داخلی) گاهی دچار تورم منفی حاصل از پیشرفت تکنولوژیکی بود در حالیکه این پیشرفت تکنولوژی خود باعث رشد قابل توجه اقتصادی شده بود. نمونه قابل توجه این موضوع بحران تورم منفی در خلال سال‌های ۱۸۳۷ تا ۱۸۴۴ در ایالات متحده است.
اغلب روابط احزاب سیاسی کانادا که در سطح فدرال فعالیت می‌کنند با احزاب همنامشان در استان‌ها علیرغم تشابه اسمی، آزادانه و غیرتشکیلاتی است. تنها استثناء، حزب دموکرات جدید است که به صورت سازمانی با احزاب استان‌ها یکپارچه است و حتی عضویت در آنها مشترک است.
در سال ۱۳۵۸ چهار آیه برگرفته از آیات قرآن را با صوت خواند و این آیات (که تمامی آن‌ها با واژهٔ «ربنا» شروع می‌شدند)، در ماه رمضان در برنامه افطار پخش شدند و به نام دعای ربنای شجریان معروف شدند. دعای ربنا به همراه مناجات مثنوی افشاری (این دهان بستی دهانی باز شد) با صدای شجریان به مدت ۳۰ سال از اصلی‌ترین برنامه‌های رادیو و تلویزیون برای ماه رمضان بودند. محمدرضا شجریان دعای ربنا را متعلق به مردم معرفی کرده و حتی هنگامی که صدا و سیما را از پخش آثار منع کرد، پخش دعای ربنا را به عنوان یک مورد استثناء منع نکرد.
و قیل: هذا استثناء منقطع، یعنی: لکن الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ای «غیر» مقطوع و لا منقوص. و قیل: «غیر» منغص بالمنّ علیهم فیه فانّ المنّة تکدّر النّعمة.
طلعت دنیا کم بلبانه من غیر رحبتها و لا استثناء
سیمبین در اواسط تا اواخر ۲۰۰۰ رایج‌ترین سیستم عامل تلفن‌های همراه در اروپا بود. در ابتدا دستگاه‌های سیمبین به نوکیا مشابه با ویندوز موبایل‌ها و بلک بری بر کسب و کار تمرکز داشت. از سال ۲۰۰۶ به بعد نوکیا به تولید گوشی‌های هوشمند متمرکز بر سرگرمی پرداخت که با ان سریس به محبوبیت رسید. در آسیا، به استثناء ژاپن، روند مشابه با اروپا بود.