استبر

معنی کلمه استبر در لغت نامه دهخدا

استبر. [ اِ ت َ ] ( ص ) ستبر. سطبر. ( برهان ). گنده. ضخیم. غلیظ. ( سروری ) ( برهان ). هنگفت. قماش غلیظاست که آنرا بکاف فارسی مضموم گنده گویند و استبرق و ستبرق معرّب آنست. ( انجمن آرای ناصری ) :
دو بازویش استبر و پشتش قوی
فروزان از آن فرّه خسروی.دقیقی.

معنی کلمه استبر در فرهنگ معین

(اِ تَ ) (ص . ) نک ستبر.

معنی کلمه استبر در فرهنگ عمید

= ستبر: دو بازوش استبر و پشتش قوی / فروزان از او فرۀ خسروی (دقیقی: ۱۱۴ ).

معنی کلمه استبر در ویکی واژه

نک ستبر.

جملاتی از کاربرد کلمه استبر

اغصان شجر را همه پیرایه ببندد سر تا به قدم جمله ز استبرق و دیبا
بهوای فرش استبرق جنت حقایق ز بساط سلطنت رسته ببوریا زدم من
قاری صفت حله و استبرق و سندس بر البسه بنویس که از اهل بهشتیم
الیزا لیزی فلپس استبروک در ۲۷ اوت ۱۸۳۶ در آرلینگتون، ماساچوست متولد شد او کوچکترین دختر کاپیتان اندور و لیدیا آدامز استبروک و نوه شماس جان آدامز بود
اسکندریه، روستایی در دهستان استبرق از توابع بخش مرکزی شهرستان شهربابک در استان کرمان است.
اشکور، روستایی در دهستان استبرق از توابع بخش مرکزی شهرستان شهربابک در استان کرمان است.
استبرقیان به شکل درختچه و بالارونده، دارای شیرآبه و جام گل پیوسته منظم هستند.
استبرق یا مَزرا ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شهربابک در استان کرمان است.
یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ می‌پوشند از جامه سندس و استبرق، مُتَقابِلِینَ (۵۳) رویها فا رویها.
کلمه عربی استبرق (۱۸:۳۱ و ۴۴:۵۳)، برگرفته از فارسی به معنی حریر است.
که نبینی. عزّ اسلام و عهد ایمان از صومعه راهبان و سینه ترسایان چه طلب کنی؟ که هرگز نیابی. ایشان مخذولان درگاه عزّتند و زخم‌خوردگان عدل ازل. اسلام چهره جمال خود ازیشان بپوشیده و لباس کفر و ضلالت دریشان پوشانیده، حاصل کردار بی‌ایمان و عاقبت ریاضات و مجاهدات ایشان اینست که: تَصْلی‌ ناراً حامِیَةً تُسْقی‌ مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ لَیْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِیعٍ. لا یُسْمِنُ وَ لا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ باز مؤمنان که آفتاب اسلام از برج سعادت ایشان بتافت و باد کرامت از هوای عنایت بر سرای قرب ایشان بوزید، حاصل ایمان ایشان و ثواب طاعت ایشان، اینست که ربّ العالمین گفت: فِی جَنَّةٍ عالِیَةٍ لا تَسْمَعُ فِیها لاغِیَةً فِیها عَیْنٌ جارِیَةٌ هر مؤمنی را بهشتی است بر بالای روضه رضا، بقعه بقا، موعد لقا. بهشتی بر مایده خلد نشسته، بر تخت بخت تکیه زده، شراب وصل نوش کرده، طوبی و زلفی و حسنی یافته. اندر آن بهشت خیمه‌ها بیند مدوّر آفریده، بقدرت از درّ منوّر در آن خیمه‌ها تختها نهاده از زر، بر هر تختی هفتصد بستر، بر هر بستری حورائی چون ماه انور، فرشها از سندس و استبرق باز کشیده، پرده‌ها آویخته از دیبای نابافته، زحمت دست خلق نایافته. در آن بهشت چشمه‌ها روان و درختها الوان با روح و ریحان و مرغان با الحان و غلمان و ولدان پیدا شده، از کن فکان تحفه خداوند جهان ساخته از بهر مؤمنان و دوستان.
مراجع تقلید تشیع بنابر احتیاط واجب یا مستحب دربارهٔ مدت زمان پرهیز فتاوای متفاوتی داده‌اند. محمدحسن نجفی در جواهرالکلام به نقل از علی بن موسی الرضا استبراء ماهی نجاست‌خوار را یک روز و یک شب بیان کرده‌است.
چو جنت گستریده گونه‌گون فرش بر آن استبرق و سندس یکی عرش
این روستا در دهستان استبرق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۳۹۳ نفر (۱۲۶ خانوار) بوده‌است.
ذوق عریانی تجرید ندانستم حیف کز پی سندس و استبرق رضوان رفتم
زینب گفت: دحیة الکلبی. رسول دانست که جبرئیل است. هنوز یک نیمه سر شسته بود که برخاست و بیرون آمد، جبرئیل را دید بر صورت دحیه دستاری از استبرق بر سر بسته بر شتری سپید نشسته بر پالانی از عود و جامه پالان از دیبا. گفت: یا رسول اللَّه سلاح بنهادی؟ گفت: آری بنهادم. گفت: عفا اللَّه عنک ما وضعت الملائکة السلاح منذ اربعین لیلة فریشتگان چهل شبانروز است تا از بهر نصرت تو سلاح پوشیدند و هنوز به ننهادند و اکنون در قفای دشمن‌اند، زلزله در دل ایشان افکنده و ایشان را همی رانند و من ازیشان بازگشته‌ام، و بر روی جبرئیل و بر راحله وی گرد راه نشسته بود. رسول (ص) بدست مبارک خویش آن گرد همی سترد. آن گه جبرئیل گفت: یا محمد! حضرت ملک جلّ جلاله میفرماید که: بحرب بنی قریظه شو. رسول منادی را فرمود تا ندا کرد: الا من کان سامعا مطیعا فلا یصلّین العصر الّا فی بنی قریظه‌
آب باد روستایی در دهستان استبرق، بخش مرکزی شهرستان شهربابک در استان کرمان است.
عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ قرأ اهل المدینة و حمزة: عالیهم ساکنة الیاء مکسورة الهاء، فیکون رفعا بالابتداء و خبره ثِیابُ سُندُسٍ. و قرأ الآخرون بنصب الیاء و ضمّ الهاء فیکون نصبا علی الحال، ای یطوف علیهم ولدان و علیهم ثیاب سندس فیکون حالا للولدان و یجوز ان یکون حالا للابرار. و قیل: عالِیَهُمْ ای فوقهم ثِیابُ سُندُسٍ فیکون منصوبا علی الظّرف و السّندس من الدّیباج و الحریر ما رقّ و الاستبرق.
در بهشت استبرق سبزست و خلخال و حریر عشق نقدم می‌دهد از اطلس و اکسون خویش
این آبادی در دهستان استبرق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، خالی از سکنه دائم بوده‌است.