استاده. [ اِ دَ/ دِ ] ( ن مف / نف ) مخفف ایستاده. قائم : ره نیکمردان آزاده گیر چو استاده ای دست افتاده گیر.سعدی. || ساکن. بیحرکت. راکد: فاحم ؛ آب استاده. ( منتهی الارب ) : الا تا بود فرّ یزدان پاک رونده ست گردون و استاده خاک...اسدی ( گرشاسب نامه ).بمال نهاده بلندی مجوی که ناخوش کند آب استاده بوی.سعدی. || بازار استاده ؛ سوق کاسد. || ( اِ ) پرستنده. خادم. سرپائی : چو آمد [سیاوش ] بر کاخ کاووس شاه خروش آمد و برگشادند راه پرستار با مجمر و بوی خوش بدش پیش او دست کرده بکش بهر کنج بر سیصد استاده بود میان در سیاووش آزاده بود.فردوسی.و در این بیت شاید استاده بمعنی موکّل باشد. || در تداول هندیان ، چوبی که خیمه و مانند آن بر آن نصب کنند. ( آنندراج ). ستون خیمه. عمود : آسمان باشد شکوه او ز عاجزنالیم خیمه اش برپای از استاده آه من است.خان آرزو.ریسمان تابیدن شاهان پی چاکر خطاست خیمه دولت بپا از دود این استاده است.وحید. استاده. [ اِ دِ ] ( اِخ ) اسکله و قصبه ای استوار در ایالت هانور آلمان ، در نزدیکی ساحل چپ رود اِلب و کنار نهر اشونیکه ، در 10 هزارگزی شمالی هانورو 32 هزارگزی مغرب هامبورگ این قصبه هنگامی شهری مستقل و آزاد بود ولی بعدها مرکز کنت نشینی شده و به کرات بین سوئدیها و دانمارکیها دست بدست گردیده است.
معنی کلمه استاده در فرهنگ فارسی
( اسم صفت ) ۱ - قایم بر پای مانده ۲ - ساکن بی حرکت راکد . ۳ - خادم خدمتکار پرستنده . ۴ - کاسد و از رونق افتاده . ۵ - در تداول هندیان چوبی که خیمه و مانند آنرا بر آن نصب میکنند ستون خیمه عمود . اسکله و قصب. استوار در ایالت هانور آلمان
جملاتی از کاربرد کلمه استاده
ملایک گردِ آن استاده خَیلی گشاده هر یکی از دیده سَیلی
در سه فصل اول مجموعه تلویزیونی، رابطههای عاطفی مختلفی بین شخصیتهای سریال و بهطور خاص بین استادها و دانشجویان پیش آمد. در پایان فصل سوم، مردیت گری و دوستانش در امتحان جامع پایان دوره انترنی (کارورزی) شرکت کردند تا در صورت قبولی رزیدنت (دستیار) جراحی عمومی بشوند. در فصل چهارم این مجموعه به دلیل اعتصاب فیلم نامه نویسان در میانه نیمه کاره رها شد؛ این فصل به نوعی بدترین فصل این سریال از نظر تعداد بینندگان با ۱۵٫۹ میلیون نفر بیننده در رده هشتم است.
بر دل خسته من بود نگاهش هرچند هر طرف جان به کف استاده خریداری بود
شوراهای داوری همانند خانههای انصاف از پنج قاضی مورد اعتماد اهل محل برای درازای چهار سال تشکیل میشد. از آن جا که دعواهای شهری پیچیدهتر از مسایل روستاها بود در هر حوزه شورای داوری یک نفر میبایستی آشنا به مسایل حقوقی باشد مانند قاضیهای دادگستری، وکیلهای دادگستری، یا استادهای دانشگاه یا سردفتران به عنوان مشاور قضایی شورای داوری خدمت میکردند. شوراهای داوری در جای مدرسهها، شهرداریها، و ساختمانهای عمومی تشکیل میشد که هزینهای نداشت و رایگان بود.
گروه بازیگران این برنامه، دو روز و یک شب را به همراه اشخاص مشهور از زمینهها یا حرفههای مختلف، معروف به استاد (사부)، میگذرانند و به امید کسب دانش و خرد با زندگی استادان آشنا میشوند. همچنین استادهای یک روزه هم در این نمایش حضور دارند، که گروه بازیگران، یک روز را به همراه آنها میگذرانند.
به پاس کار او با مرکز مطالعات جنسیتی در دانشگاه شیکاگو، مجموعه سخنرانیهای استادهای برجسته این مرکز در نوامبر ۲۰۰۶ به افتخار او تغییر نام داد. علاوه بر این، برنامه مطالعات جنسیت، جنسیت و زنان دانشگاه پیتسبورگ، با همکاری دانشکده تحصیلات تکمیلی روابط عمومی و بینالملل دانشگاه پیتسبورگ، جایزهٔ آیریس ماریون یانگ را برای مشارکت سیاسی در سال ۲۰۰۸ به منظور گرامیداشت یاد یانگ و قدردانی از استادها ایجاد کرد.
آسمان بر درش افتاده به سر دم به دم است خسروان در برش استاده به پا صف به صف است
بود از حیرت احسان و جود و حرب و ضرب او که آب استاده در یاقوت و لعل و دشنه و خنجر!
احمد مروی بعد از دروس ابتداییاش در مدرسه عسگریه به سفارش پدرش به حوزه علمیه مشهد رفت و قسمتی از درسهای مقدمات را در مدرسه علمیه نواب و سید محمدهادی میلانی گذراند. در ادامه به حوزه علمیه قم رفت و در این شهر در مدرسه "بروجردی (مدرسه خان)" به تحصیل پرداخت. از جمله استادهای وی در حوزه میتوان به سیدعلی خامنهای، مجتبی تهرانی، منتظری، جواد تبریزی و وحید خراسانی، خزعلی و طاهری خرمآبادی نام برد. این روحانی شیعه دارای مدرک «سطوح عالی فقه و اصول» از حوزه علمیه قم است. او همچنین مدرک کارشناسیارشد و دکترای رشته الهیات و معارف اسلامی را از دانشگاه قم گرفتهاست.
بیدل به حکم تقدیر فرمانبر اطاعت استادهایم چون شمع تا سر ز پا نشیند
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به در گرداگرد شهر و استادهای آمریکایی اشاره کرد.
هزار آدمی غرق کرد آن زمان خود استاده مانند کوه گران
چونشمع من استاده بجان بهر هلاکم میرم ز فرح گر بودت میل سر از من
یکی گفت: «مرا مادری و پدری بود و از مال دنیایی چیزی نداشتم بهجز بُزکی که شیر او بدیشان دادمی و من هر روز یک حُزمه هیزم بیاوردمی و بهای آن اندر وجه طعامِ خود نهادمی و از آنِ ایشان. شبی من بیگاهتر آمدم و تا آن بُزک را بدوشیدم و طعام ایشان اندر شیر آغشتم، ایشان خفته بودند. آن قدح اندر دست من بماند؛ و من بر پای استاده و چیزی نخورده، انتظار بیداری ایشان میکردم تا صبح برآمد و ایشان بیدار شدند و طعام بخوردند من آنگاه بنشستم.» پس گفت: «ای بار خدای، اگر من در این راست گویم، ما را فریادرس.»
رواست گر ز پسم سرزنش کنند که باز به پیش عقل دراستادهام دگرباره
برجوی های او به رده نو نهالها گویی وصیفتانند استاده بر قطار
اشیاءِ بنیادیِ هندسه ـ نقطه، خط، مثلث و نظیر اینهاـ بهطور معمول در فضای سه بعدی یا روی سطوح دو بعدی تعریف میشوند. در سال ۱۹۰۷، هرمان مینکوفسکیِ ریاضیدان (که از استادهای سابق ریاضی اینشتین در پلیتکنیک فدرال سوئیس بود) یک فرمولبندی هندسی از نظریهٔ نسبیت خاص اینشتین ارائه کرد که در آن، هندسه علاوه بر فضا شامل زمان نیز میبود.