اسبکی
معنی کلمه اسبکی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اسبکی
اسبکی دارم از متاع جهان همچو کلکت روان ولی لاغر
بنده را اسبکی که گفتستی گرنه آن هم طویله عنقاست
بنده را حال اسبکی باید نرم دُم گِرد سُم گوزن سرین
که اسبکی که به من وعده کردهای بفرست وگر چو گردون سرکش بود لجامش کن
زین لاغر اسبکی که همانا نیافته ست جز از عظام جوهر ترکیب او نظام
دی اسبکی که حامل اوراد خادمست گفت ای تو در تعهد من همچو من به سیر
دانم که نوکری دو سه و اسبکیش هست ور نیز نیست اینهمه تنها چه میخورد
مردکی چند هست بس لتره اسبکی چند هست بس لاغر