ارفکشاد

ارفکشاد

معنی کلمه ارفکشاد در لغت نامه دهخدا

ارفکشاد. [ ] ( اِخ ) قلعه کلدانیان. ( قاموس کتاب مقدس ). رجوع به ارفحشد شود.

معنی کلمه ارفکشاد در دانشنامه عمومی

ارفکشاد یا ارفخشذ یا فارک ( عبری:אַרְפַּכְשָׁד به معنی رهاکننده ) یکی از پنج پسر سام و نواده نوح است. ارفکشاد دو سال پس از طوفان نوح ولادت یافت. برادرانش عیلام، آشور، لود و آرام بودند. پسر نخست ارفکشاد شالح یا صالح و دومین پسر او قینان و پسر دیگر او مکران نام داشت. در کتاب یوبیل، از ارفکشاد به عنوان نیای بزرگ اقوام اور و کشان نام برده شده است. ارفکشاد قلعه اورکلدانیان را در کرانه جنوبی فرات بنا نهاد. ارفکشاد چهارصد و سی و هشت سال زندگی کرد. نام او در نسب نامه داوود، نسب نامه عیسی و نسب نامه محمد ذکر شده است. شهر ارفکشاد در میانرودان سال ها محل زندگی ایزدیان، مسلمانان و یهودیان بوده است. شهر ارفکشاد هم اکنون در کشور عراق واقع است. همچنین ارفکشاد را جد بلوچ های مکرانی میدانند که پسر وی مکران در جنوب بلوچستان میزیسته و مکران به اسم او شناخته میشود.

معنی کلمه ارفکشاد در ویکی واژه

به انحای مختلف در منابع عبری، پارسی آمده‌است. آرپاکساد، آرفاکساد، ارفکشاد، ارپکشاد همه مضامینی هستند که تحصیف شده آرپع‌کَساد یعنی سال قحطی جو می‌باشند. در تورات‌ فارسی ارفکشاد پادشاه ماد توصیف شده و تورات‌فارسی از شجرة‌النسب اقوام که در سفر پیدایش تورات آمده اخذ شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه ارفکشاد

رئو از شخصیت‌های تنخ یهودی و عهد عتیق در انجیل است که نخستین بار نامش در کتاب پیدایش و در زمره رؤسای طوایف سامی آمده ‌است او پسر فالج پسر عابر پسر صالح پسر ارفکشاد پسر سام بود و ششمین نوادهٔ نوح و شانزدهمین نواده آدم به شمار می‌رفت. او پدر سروج، پدربزرگ ناحور و جداعلای ابراهیم بود.در هنگام تولد رئو، به دستور نمرود برج بابل ساخته شد. در هنگام تولد سروج او ۳۲ سال داشت. رئو تا ۲۳۹ سالگی زندگی کرد و پسران و دختران آورد. نام رئو در نسب‌نامه عیسی و نیز در نسب‌نامه محمد پیغمبر اسلام ذکر شده است.
همچنین ارفکشاد را جد بلوچ های مکرانی میدانند که پسر وی مکران در جنوب بلوچستان میزیسته و مکران به اسم او شناخته میشود.