اردوی
معنی کلمه اردوی در لغت نامه دهخدا

اردوی

معنی کلمه اردوی در لغت نامه دهخدا

اردوی. [ اَ دَ ] ( اِخ ) شهری است تجاری در بلژیک ، واقع در فلاماندر غربی ، دارای 7000 تن سکنه و صناعت آن قماش های کتانی و شمع است.

معنی کلمه اردوی در فرهنگ فارسی

شهری است تجاری در بلژیک

معنی کلمه اردوی در دانشنامه عمومی

آردوی. آردوی ( به ارمنی: Արդվի ) یک روستا در ارمنستان است که در استان لوری واقع شده است. در کیلومتری شمال وانادزور، مرکز استان لوری واقع شده است.
آردوی ۲۱۳ نفر جمعیت دارد و در ارتفاع متر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته است.
معنی کلمه اردوی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اردوی در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه اردوی

جملاتی از کاربرد کلمه اردوی

شاهرخ ضرغام (اول دی ۱۳۲۸، تهران - ۱۷ آذر ۱۳۵۹، آبادان) یکی از فرماندهان جنگ ایران و عراق است که در منطقه شمال آبادان کشته شد. وی همچنین سابقه دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی را نیز داشت.
صیادمنش برای نخستین بار در ۱۱ مهر ۱۳۹۷ توسط زلاتکو کرانچار به اردوی تمرینی تیم ملی امید ایران دعوت شد؛ وی در تمرینات تیم امید حاضر شد و در مسابقات درون تیمی نیز شرکت کرد. اما نخستین بازی رسمی اللهیار برای تیم ملی امید در ۲۹ آبان و بازی دوستانه مقابل عمان بود که با نتیجه ۲–۱ به نفع ایران به پایان رسید.
منه، گو، محتسب بر من ز حکم شرع تکلیفی که من فرمان عشق آوردم از اردوی این ترکان
وی در سال ۱۳۶۴ (۱۹ سالگی) به اردوی تیم ملی جوانان دعوت شد و اوللین بازی خود را در مسابقات جام بین‌المللی دهه فجر انجام داد و در سال ۱۳۶۵ موفق به کسب عنوان قهرمانی با تیم فوتبال منتخب اصفهان در دومین دوره از مسابقات فوتبال لیگ استانی قدس شد. در سال ۱۳۶۶ عابدزاده برای انجام خدمات سربازی به تیم ژاندارمری تهران پیوست و پس از دو سال در سال ۱۳۶۸ مجدداً به تام بازگشت.
زیر خرگاه وی از بخت هزاران بختی گرد اردوی وی ازچرخ دوصد پرده سرای
بازیکنانی که قبل یا بعد از حضور در میلان، برای ایتالیا بازی کرده‌اند در لیست قرار ندارند.همچنین بازیکنانی که به اردوی تیم ملی فراخوانده شده‌اند اما در هیچ مسابقه‌ای به میدان نرفته‌اند نیز ذکر نشده‌اند.
کرد چون اردوی شاه از صدر و ذیل خیمه بر پا جوقه جوقه خیل خیل
شاه عباس پس از این فتح عظیم عازم تسخیر قراباغ و گنجه شد، الله وردی خان نیز سال بعد به هنگام تسخیر شماخی به اردوی شاه پیوست و شماخی را از دست احمد پاشای عثمانی گرفتند.
در اردوی منظریه همان سال شنای مدرن و غریق نجات نیز برای نخستین بار توسط معلمان کالج تهران آموزش داده شد و پس از آن احمد ایزدپناه به همراه سایر مربیان آموزش شنا را به دانشجویان دانشکده افسری در استخر اقدسیه که در اصل چیزی شبیه منبع آب با عمق ۶−۷ متر بود آغاز کرد. با کمک سروان قهرمانی اولین مسابقات واترپولو و شیرجه[پانویس ۱] با سکوهای پرش ۳ متر، ۵ متر و ۷ متر که توسط مهندسین فراسوی ساخته شده بود در اقدسیه برگزار شد.
نقش اصلی دانشکده مهندسی تامین دانشجویان دانشکده افسری و سربازان واجد شرایط مناسب برای سازمان‌های پشتیبانی رزمی تازه تاسیس اردوی ملی افغانستان است.
شاه عباس با استفاده از موقعیت رو به تبریز نهاد و آن را از دست علی پاشا حاکم منصوب عثمانی گرفت، هنگامی که تبریز را تسخیر کرده و عازم ایروان بود، الله وردی خان به دستور وی جهت تسخیر بغداد عازم شده بود، اما شاه عباس به هنگام محاصرهٔ ایروان از الله وردی خان خواست تا محاصرهٔ بغداد را رها نموده و به او بپیوندد. الله وردی خان بعد از تسخیر قلعهٔ ایروان وارد اردوی شاه عباس گردید.
در سال ۱۲۵۷ قمری از جانب محمد شاه مامور ارسال کمربند، شمشیر مرصع، خلعت و نشان دولتی برای منوچهرخان معتمدالدوله شد که با موفقیت محمد تقی خان بختیاری و سران قبایل خوزستان را سرکوب کرده بود. او پس از توقفی کوتاه در اردوی معتمدالدوله در حوالی رودخانه شوشتر، به میان قبیله بنی‌کعب رفت و اموال محمدتقی خان و متحد او شیخ ثامر را با مقداری اسلحه و پنجاه عراده توپ و خمپاره به غنیمت گرفت و به نزد معتمدالدوله فرستاد.
اگر خواجه راست میگفت میرزا علی خان که جام در دستش است، بایست یک دانه شلغم داشته باشد که خودش از گرسنگی نمیرد؛ تا بماها که مهمان این سرزمینیم چه رسد؟ حال ها نیز بگردد ز روش گاه بگاه، پریروز گندم در اردوی سرخس صد من، یک صاحبقران خریدار نداشت، امروز در منزل جام، جو یک من دو صاحبقران بهم نمیرسد؛ قوت حیوان وانسان منحصر است ببرف و برد. عالیجاه میرزا احمد میگفت کاغذی از خدمت میرزا برای تو آورده ام، اما هنوز این اخلاص مند بزیارت آن فایز نشده، جز جدال او و خلیفه چیزی ندیده ام.
آنکه ازوی گشت مشهور اردویل وز جمالش شد پر از نور اردویل
بعد از ورود ارض اقدس محمدحسین خان هزاره را با ارباب قربان، آدم شیر محمد خان و آقا بیک کرانی قوشچی باشی که چند بار بشهر هرات و میان جمعیت اویماقات رفته معرفت و معروفیتی داشت روانه هرات کردیم و یار محمدخان وزیر را نگاه داشتیم که اگر فرمان اختیار نامة از دربار همایون برسد با قرارنامه صلحی که بهمین شروط است و از آن طرف حجت گرفته ایم بکمال امیدواری و سرافرازی روانه نمائیم و اگر مژدة امداد بهار برسد وزیر را از دست ندهیم. وکیل هرات وسرخیل جمشیدی و عباس خان فارسی و سایر افغان ها که بما متوسلند خرج بدهیم دل خوش و سرگرم بمانند تا پنجاهم بهار و سپاه امداد بفضل الهی و توجه شاهنشاهی برسد و امسال که چهار طرف هرات را مشکل نمیدانیم. چیزی که امسال باعث اشکال شد سفر خلاف فصل بود که اواخر تابستان قرار مراجعت نواب غفران مآب از دارالخلافه شد و همان وقت که ما را مأمور فرمودند سنبله بود که حاصل صحرا کلا بانبار قلعه رفته قشون گرسنه بودند ودشمن سیر و از اردوی ما تا جائی که آبادانی خراسان باشد کمتر از شصت و هفتاد فرسخ نبود. آوردن ذخیره سهل است، قورخانه و جبه خانه و پاافزار و ملبوس سرباز صعوبت داشت، اسب سواره از بودن سرما ونبودن خوراک طوری ناتوان میشد که اگر رستم بود از کار میافتاد.
ندانم تو کجا رفتی و چه کردی و چها گفتی و چه خوردی. کنونت تلواس چه و اندیشه کدام است و از این درنگ دیر آهنگ بازارت چه کام، همانا فراموشت نیست و چهره نمای آئینه هوشت هست، که در اردوی شاه آن میزبان خرگاه که خویش دستاربندش بار خدا را در جنگهای هیچ پیروزی پشت و پناه است، و گفت بی مغز و مفت بی سنگش لشکر و سپاه، امشب ما را مهمان خواند و بی تیتال زبان بازی خوشباش خورش و خوان زد. بی اندیشه بوک و مگر باید رفت و اگر همه بر جای پیغاله می پر گاله دل و خون جگر باید خورد، جامش گرفتن و کامش دادن خوشتر. من اینک رفتم اگر هست خواهم بدو پیوست، چنانچه نیست به خواست خدا با میرزا کاظم تا وی از سالار بار رهائی یابد و پرتو آفتاب مهرش بما تابد، از پیوند یاران آزاده در آن کوچه و رستای امامزاده پوی پوی خواهم رفت و پیوست ترا از در و دیوار جست و جوی خواهم داشت. دیر مپای و زود بیا که پیش از فرو رفت خورشید بهم بسته گردیم و از اندیشه هر بستن گسسته. پس از خواندن با دیدن درست در دانست ژاژ و شیوا ماندن اگر چندان سرد و خام و نسنجیده و بی اندام نیست این نوشته را نیز چون دیگر نگارش ها نگاه دار که فردا دگر ره بازگشت و بر پخته و خامش گذشت آرم، چنانچه سزای نوشتن شد بر نگاریم یا به آب در شستن برگزاریم.
ندانم آن بت کافر نژاد یغمائی کی آمدست زاردوی ایلخان بیرون
وی در روز دوشنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۱۵ در سن ۶۷ سالگی در اردوی تیم ملی در ورزشگاه آزادی دچار عارضه قلبی شد و قبل از اینکه به بیمارستان منتقل شود درگذشت.
خان اردوی فلک را کافتابش می نهند بوسه گاهی نیست الا کوکب بشماق او
به اردوی جلالت کآسمانست ز رفعت سایبان در سایبان باد